English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
approved U تصویب شده
approvingly U تصویب شده
agreed <adj.> <past-p.> U تصویب شده
allowed <adj.> <past-p.> U تصویب شده
approved <adj.> <past-p.> U تصویب شده
authorised [British] <adj.> <past-p.> U تصویب شده
authorized <adj.> <past-p.> U تصویب شده
passed <adj.> <past-p.> U تصویب شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
passage U تصویب قطعه
passages U تصویب قطعه
lobbied U تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbies U تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobby U تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
okay U تصویب کردن موافقت کردن
okay U تصویب
disapproval U عدم تصویب
approbation U تصویب
subscribe U تصویب کردن
subscribed U تصویب کردن
subscribes U تصویب کردن
subscribing U تصویب کردن
approval U تصویب
resolution U تصویب
resolutions U تصویب
ratification U تصویب
ratification U تصدیق و تصویب
copyright U عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
copyrights U عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
pass U تصویب کردن قبول شدن
pass U گذراندن تصویب شدن
pass U تصویب شدن
pass U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passed U تصویب کردن قبول شدن
passed U گذراندن تصویب شدن
passed U تصویب شدن
passed U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passes U تصویب کردن قبول شدن
passes U گذراندن تصویب شدن
passes U تصویب شدن
passes U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
expert U نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
experts U نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
acceptance U تصویب یک پیشنهاد
acceptances U تصویب یک پیشنهاد
resolute U تصویب کردن
allow U تصویب کردن
allowing U تصویب کردن
allows U تصویب کردن
vote U با اکثریت اراء تصویب کردن
voted U با اکثریت اراء تصویب کردن
votes U با اکثریت اراء تصویب کردن
ratified U تصویب کردن
ratified U قبول کردن تصویب کردن
ratifies U تصویب کردن
ratifies U قبول کردن تصویب کردن
ratify U تصویب کردن
ratify U قبول کردن تصویب کردن
ratifying U تصویب کردن
ratifying U قبول کردن تصویب کردن
disapprove U رد کردن تصویب نکردن
disapprove U تصویب نکردن
disapproves U رد کردن تصویب نکردن
disapproves U تصویب نکردن
enact U تصویب کردن نمایش دادن
enacted U تصویب کردن نمایش دادن
enacting U تصویب کردن نمایش دادن
enacts U تصویب کردن نمایش دادن
enactment U تصویب
enactments U تصویب
act U تصویب نامه
acted U تصویب نامه
approve U تصویب کردن
approves U تصویب کردن
approving U تصویب کردن
bill U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bills U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
authorises U اختیار دادن تصویب کردن
authorising U اختیار دادن تصویب کردن
authorize U اختیار دادن تصویب کردن
authorizes U اختیار دادن تصویب کردن
authorizing U اختیار دادن تصویب کردن
sanction U تصویب
sanction U تصویب کردن
sanctioned U تصویب
sanctioned U تصویب کردن
sanctioning U تصویب
sanctioning U تصویب کردن
sanctions U تصویب
sanctions U تصویب کردن
approbate U تصویب کردن
approvable U قابل تصویب
approval by acclamation U تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
approval of plan U تصویب نقشه
approval to the treaty U معاهدهای را تصویب کردن
approved circuit U مدار تصویب شده مخابراتی
deposit of instrument of ratification U ایداع اسناد دال بر تصویب
disapprobation U عدم تصویب رد
discountenance U تصویب نکردن
exchange of instruments of ratification U مبادله اسناد دال بر تصدیق وتصویب موضوع مورد توافق یا تصویب معاهده
homologate U تصدیق کردن تصویب کردن
homologate U تصویب نوع اتومبیل بوسیله داوران
imprimatur U تصویب پذیرش
indorsation U تصویب نمودن
instruments of ratification U اسناد دال بر تصویب و تصدیق
it depends on his approval U منوط به موافقت و تصویب اوست
meet of approval of U به تصویب ..... رسیدن
ok U تصویب کردن موافقت کردن
ok U تصویب
Other Matches
to have approved U به تصویب رساندن
to meet the a of U به تصویب رسیدن
allow U تصویب کردن
grant U تصویب کردن
to be approved U به تصویب رسیدن
subject to your approval U موکول به تصویب شما
subject to your approval U اگرشما تصویب نمایید
the royol a U تصویب یاصحه همایونی
reenactment U تصویب مجدد قانون
order in council U تصویب نامه دولتی
unit price contract U قیمت واحد تصویب شده درقرارداد
rogation U تصویب قانون بوسیله مراجعه باراء عمومی
two man rule U قانون حضور یاتصویب دونفره یا تصویب به وسیله دونفر برای انجام کار
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
privacy act of قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید
statute of fraud U قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com