English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
iron pyrites U ترکیب شیمیائی است که حدود 5 تا 02 درصداهن دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
limonite U ترکیب شیمیائی است که حدودا" 5 تا 02 درصداهن دارد
laboratorian U کسیکه در ازمایشگاه یاکارخانه شیمیائی تخصص دارد
transputer U - بیتی که سرعت حدود Mips دارد. که بهم وصل میشود تا سیستم پردازش موازی ایجاد کند.
laboratorial U ازمایشگاهی مربوط به کارخانه شیمیائی یاداروسازی
picking U پاک مردن سطح فلزات بوسیله محلولهای شیمیائی
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
harmonic motion U اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
isomer U جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
isomerous U جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
upper memory U کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
composition U ترکیب یکان ترکیب رزمی
compositions U ترکیب یکان ترکیب رزمی
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
neighbourhoods U حدود
realms U حدود
realm U حدود
delimit U حدود
thereabouts U در آن حدود
neighbourhood U حدود
about U در حدود
in the neighbourhood U در حدود
scope U حدود
perambulation U حدود
neiggourhood U حدود
purview U حدود
scantling U حدود
range U حدود
ranged U حدود
ranges U حدود
compass U حدود
neighborhoods U حدود
well-nigh U در حدود
precincts U حدود
tethering U حدود
precinct U حدود
delimits U حدود
confining U حدود
delimiting U حدود
delimited U حدود
confine U حدود
well nigh U در حدود
tethers U حدود
about <adv.> U حدود
roughly <adv.> U حدود
limit U حدود
modules U حدود
module U حدود
vicinity U حدود
definitions U حدود
tethered U حدود
tether U حدود
ambit U حدود
definition U حدود
delimitation U تعیین حدود
confinement U تحدید حدود
peripheries U محیط حدود
graphic limits U حدود گرافیکی
run U ردپا حدود
hereabout U دراین حدود
runs U ردپا حدود
confidence limits U حدود اعتماد
reached U وسعت حدود
reaches U وسعت حدود
line U حدود رویه
in round numbers 00 U در حدود 001 عد د
ranged U حدود وسعت
lines U حدود رویه
whereabouts U درچه حدود
delimitation U تحدید حدود
range U حدود محدوده
reach U وسعت حدود
verges U نزدیکی حدود
verge U نزدیکی حدود
ranges U حدود وسعت
reaching U وسعت حدود
yawed U تجاوز از حدود
ranges U حدود محدوده
class interval U حدود طبقه
class limits U حدود طبقه
coastal frontier U حدود ساحلی
coextensive U هم حدود وثغور
periphery U محیط حدود
ranged U حدود محدوده
range U حدود وسعت
yaw U تجاوز از حدود
demarcation U تعیین حدود
confidence limits U حدود اطمینان
gamut U حدود حیطه
within cry U در حدود صد ارس
with in ear shot U در حدود صدا رس
in the neighborhood of U در حدود [ریاضی]
trimester U در حدود سه ماه
frontiers U حدود و ثغور
out U خارج از حدود
thereabout U دران حدود
therabout U دران حدود
thereabouts U در حدود آن وقت
boundaries U حدود یکان
boundaries U حدود چیزی
boundary U حدود یکان
boundary U حدود چیزی
vicinity U در حدود در اطراف
out- U خارج از حدود
outed U خارج از حدود
limits of confidence U حدود اطمینان
probability limits U حدود احتمالی
limit of fire U حدود اتش
purview U حدود میدان
limit check U مقابله حدود
purview of an occupation U حدود کاری
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
limitation clause U عبارت تعیین حدود
inbound U محصور در حدود معینی
limitation clause U ماده تعیین حدود
thereabouts U در حدود آن میزان یا تعداد
orbit U دور حدود فعالیت
orbited U دور حدود فعالیت
mark out a ground U تحدید حدود زمین
format U حدود و مشخصات فرش
orbits U دور حدود فعالیت
tolerance U حدود قابل تحمل
delimits U تحدید حدود کردن
delimit U تعیین کردن حدود
delimit U تحدید حدود کردن
delimited U تعیین کردن حدود
scope U میدان و برد و حدود
delimiting U تحدید حدود کردن
delimits U تعیین کردن حدود
peg U تعیین حدود کردن
pegs U تعیین حدود کردن
delimiting U تعیین کردن حدود
spheres U مرتبه حدود فعالیت
tolerances U حدود قابل تحمل
delimited U تحدید حدود کردن
outre U خارج از حدود معمولی
sphere U مرتبه حدود فعالیت
compass U حدود وثغور حوزه
ultra vires U تجاوز از حدود اختیارات
whereabout U حدود تقریبی مکان
demarcate U تعیین حدود کردن
demarcated U تعیین حدود کردن
abound O تعیین حدود کردن
demarcating U تعیین حدود کردن
demarcates U تعیین حدود کردن
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
transfer limit U حدود تصحیحات انتقال تیر
range of music U حدود یا میدان علم موسیقی
as far as in me lies U تا انجاکه در حدود توانایی من است
to override one's commission U از حدود ماموریت خود تجاوزکردن
ultra vires U بیش از حدود اختیارات قانونی
quarts U پیمانهای در حدود بیک لیتر
corrida U برنامهای در حدود شش مسابقه گاوبازی
quart U پیمانهای در حدود بیک لیتر
ultra vires U خارج از حدود اختیارات قانونی
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
transition layer U منطقه یا حدود انحراف درارتفاع پرواز
limit of fire U حدود میدان اتش تیربار یاسلاح
We will be checking out around noon. ما حدود ظهر تسویه حساب میکنیم.
boundary disclaimer U نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
neatline U خطوط باریک حدود کناره نقشه
to live beyond one's means U بیش از حدود استطاعت خودخرج کردن
to make both ends meet U در حدود درامد خود خرج کردن
the bill defined his powers U حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
My earnings come to around 5ooo Tomans per month. U درآمدم به حدود 5000 تومان درماه می رسد
to mark out a ground U حدود زمینی را تععین کردن یانشان دادن
ultra vires U بیش از حد مجاز قانونی متجاوز از حدود اختیار
buddy line U طنابی که در حدود 01 متر که 2 غواص را به هم وصل میکند
field of view U حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
metric ton U مقیاس وزن معادل هزارکیلوگرم یا حدود 0022 پوند
offshore U در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
parameters U زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
rated power U هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
parameter U زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
transfer limit U حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
clearance fit U اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
mysticism U مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
parameters U اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
parameter U اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
elastic banding U روش تعریف حدود تصویر روی صفحه کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن با یک مرز
parameter U کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
parameters U کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
hard sectored U دیسک لرزانی که در ان سوراخهایی به منظور تعیین حدود هر قطاع یا بخش تعبیه و منگنه شده است
golf course U زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
virtual U فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد
golf courses U زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
configuration U ترکیب
set-up U ترکیب
texture U ترکیب
textures U ترکیب
constellation U ترکیب
make up U ترکیب
undercompounded U کم ترکیب
conformation U ترکیب
contexture U ترکیب
mergence U ترکیب
isomeric U هم ترکیب
melange U ترکیب
composition of compo U ترکیب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com