English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
advance U ترقی کردن پیش پرداخت
advances U ترقی کردن پیش پرداخت
advancing U ترقی کردن پیش پرداخت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
boosting U ترقی کردن
boosts U ترقی کردن
boosted U ترقی کردن
boost U ترقی کردن
boom U ترقی کردن
grows U ترقی کردن
climbing U ترقی کردن
grow U ترقی کردن
Mt U ترقی کردن
Mts U ترقی کردن
climb U ترقی کردن
climbed U ترقی کردن
climbs U ترقی کردن
up U ترقی کردن
steepen U ترقی کردن
booms U ترقی کردن
upping U ترقی کردن
upswing U ترقی کردن
upwell U ترقی کردن
rises U ترقی کردن
rise U ترقی کردن
upped U ترقی کردن
boomed U ترقی کردن
booming U ترقی کردن
To climb the ladder of success. U مدارج ترقی را طی کردن
retrogress U ترقی معکوس کردن
retrogressed U ترقی معکوس کردن
Making fast progress. U سریع ترقی کردن
retrogresses U ترقی معکوس کردن
To do well in life . U در زندگی ترقی کردن
retrogressing U ترقی معکوس کردن
boomed U بسرعت درقیمت ترقی کردن
rise U ترقی کردن سرچشمه گرفتن
remunerate U ترقی کردن تاوان دادن
rises U ترقی کردن سرچشمه گرفتن
boom U بسرعت درقیمت ترقی کردن
booms U بسرعت درقیمت ترقی کردن
booming U بسرعت درقیمت ترقی کردن
zooms U وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
zoomed U وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
zoom U وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
launching U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launches U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launch U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
furbishing U پرداخت کردن
polish U پرداخت کردن
disburse U پرداخت کردن
planish U پرداخت کردن
buffer U پرداخت کردن
pay off U پرداخت کردن
scour U پرداخت کردن
disbursed U پرداخت کردن
furbishes U پرداخت کردن
burnishes U پرداخت کردن
to finish off U پرداخت کردن
pays U پرداخت کردن
furbish U پرداخت کردن
polishes U پرداخت کردن
scours U پرداخت کردن
scoured U پرداخت کردن
pay U پرداخت کردن
paying U پرداخت کردن
tumble U پرداخت کردن
furbished U پرداخت کردن
tumbles U پرداخت کردن
tumbled U پرداخت کردن
disburses U پرداخت کردن
burnish U پرداخت کردن
disbursing U پرداخت کردن
dabbing U پرداخت کردن سنگ
smoothing U صاف کردن پرداخت
curry U پرداخت کردن چرم
curries U پرداخت کردن چرم
pay in advance U پیش پرداخت کردن
payment in advance U پیش پرداخت کردن
pay at sight U نقدا" پرداخت کردن
give U دادن پرداخت کردن
file U ساییدن پرداخت کردن
pay off U تسویه کردن پرداخت
filed U ساییدن پرداخت کردن
giving U دادن پرداخت کردن
gives U دادن پرداخت کردن
buff U با چرم پرداخت کردن
reimburses U باز پرداخت کردن
reimbursed U باز پرداخت کردن
buffs U با چرم پرداخت کردن
reimburse U باز پرداخت کردن
reimbursing U باز پرداخت کردن
to polish off U با شتاب پرداخت کردن
die burnish U پرداخت کردن حدیدهای
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
defaulted U عدم پرداخت قصور کردن
spot U کشف کردن اماده پرداخت
spots U کشف کردن اماده پرداخت
defaults U عدم پرداخت قصور کردن
defaulting U عدم پرداخت قصور کردن
To demand prompt payment. U تقاضای پرداخت فوری کردن
default U عدم پرداخت قصور کردن
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
final shaving U پرداخت [کوتاه کردن نهایی پرزها]
to suspend payment U پرداخت راموقوف کردن متوقف شدن
smooth the paint U رنگ کردن و پرداخت کردن
ro rub up U خمیر کردن پرداخت کردن
spend U پرداخت کردن خرج کردن
spends U پرداخت کردن خرج کردن
buff stick U بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
compounding a felony U سازش کردن در دعوی ناشی از جنایت با پرداخت مبلغی به عنوان غرامت به مجنی علیه یا قائم مقام او
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
aggrantizement U ترقی
promotions U ترقی
promotion U ترقی
improvements U ترقی
improvement U ترقی
betterment U ترقی
pickup U ترقی
up-and-coming U رو به ترقی
upswing U ترقی
increased U ترقی
rises U ترقی
increases U ترقی
appreciation U ترقی
appreciations U ترقی
increase U ترقی
rise U ترقی
progressed U ترقی
boost U ترقی
increments U ترقی
boosted U ترقی
advancement U ترقی
jump U ترقی
procession U ترقی
jumped U ترقی
progressing U ترقی
boosts U ترقی
jumps U ترقی
increment U ترقی
progress U ترقی
progresses U ترقی
delelopment U ترقی
processions U ترقی
boosting U ترقی
progresses U ترقی جریان
progressing U ترقی جریان
lifted U سرقت ترقی
progressivist U ترقی خواه
lift U سرقت ترقی
price increase U ترقی قیمت
progressivism U ترقی خواهی
lifting U سرقت ترقی
lifts U سرقت ترقی
rises U پیشرفت ترقی
rise U پیشرفت ترقی
rises U ترقی خیز
appreciation U ترقی قیمت
diseconomy U ترقی قیمت ها
rise U ترقی خیز
appreciations U ترقی قیمت
frozen U بدون ترقی
promotor U ترقی دهنده
progressiveness U ترقی خواهی
progressed U ترقی جریان
growths U افزایش ترقی
booming U ترقی ناگهانی
advances U ترقی مساعده
go ahead U نشانه ترقی
booms U ترقی ناگهانی
advancing <adj.> ترقی دادن
promotes U ترقی دادن
promote U ترقی دادن
promoted U ترقی دادن
advance U ترقی مساعده
advance ترقی دادن
growth U افزایش ترقی
boomed U ترقی ناگهانی
progressist U ترقی خواه
progressionist U ترقی خواه
economic progress U ترقی اقتصادی
progress U ترقی جریان
meliorate U ترقی دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com