English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 12 (8748 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
frozen U منجمد یا یخ زده
frozen U سرمازده غیر قابل پرداخت تاانقضامدت
frozen U بی حرکت
frozen U محکم
frozen U بدون ترقی
frozen U برخورد یک گوی با گوی دیگریا لبه میز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I was frozen to death . U از سرما سیاه شدم
frozen wages U مزدهای غیرقابل تغییر مزدهای منجمد
frozen wages U مزدهای ثابت
frozen assets U دارائی که بعلت ادعای فرد یا افرادی قابل فروش نمیباشد
frozen assets U دارائیهای مسدود
Frozen meat ( food ) . U گوشت ( غذای ) یخ زده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com