Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reversion
U
ترجمه مجدد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lexical analysis
U
مرحلهای در ترجمه برنامه که نرم افزار کامپایل یا ترجمه کلمات کلیدی برنامه را با دستورات که ماشین جایگزین کند
charge
U
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges
U
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
re endorsement
U
پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
regenerating
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
interpreted
U
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interprets
U
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpreting
U
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpret
U
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
compilation
U
ترجمه
translations
U
ترجمه
translation
U
ترجمه
version
U
ترجمه
interpretations
U
ترجمه
rendition
U
ترجمه
compilations
U
ترجمه
renditions
U
ترجمه
versions
U
ترجمه
renderings
U
ترجمه
rendering
U
ترجمه
translation
U
ترجمه
interpretation
U
ترجمه
metaphraze
U
ترجمه لفظی
translate time
U
حین ترجمه
translet
U
ترجمه کردن
translate time
U
هنگام ترجمه
mechanical translation
U
ترجمه مکانیکی
mechanical translation
U
ترجمه ماشینی
machine translation
U
ترجمه ماشینی
liberaltranstation
U
ترجمه ازاد
the a of a trans lation
U
درستی ترجمه
the a of a trans lation
U
صحت ترجمه
trannlatability
U
قابلیت ترجمه
an a translation
U
ترجمه درست
algorithm translation
U
ترجمه الگوریتم
translatable
U
قابل ترجمه
address translation
U
ترجمه ادرس
mistranslation
U
ترجمه نادرست
translating
U
ترجمه کردن
translates
U
ترجمه کردن
translated
U
ترجمه کردن
translate
U
ترجمه کردن
paraphrasing
U
ترجمه ازاد
paraphrases
U
ترجمه ازاد
paraphrased
U
ترجمه ازاد
translation agency
U
دفتر ترجمه
translation agency
U
موسسه ترجمه
interpretations
U
تعبیر ترجمه
interpretation
U
تعبیر ترجمه
misinterpretation
U
ترجمه غلط
paraphrase
U
ترجمه ازاد
puts
U
ترجمه کردن
putting
U
ترجمه کردن
to do into
U
ترجمه کردن به
put
U
ترجمه کردن
object
U
زبان برنامه پس از ترجمه
objecting
U
زبان برنامه پس از ترجمه
indirect objects
U
زبان برنامه پس از ترجمه
fortran translation process
U
فرایند ترجمه فرترن
direct objects
U
زبان برنامه پس از ترجمه
objected
U
زبان برنامه پس از ترجمه
retranslate
U
دوباره ترجمه کردن
mistranslate
U
ترجمه غلط کردن
had it trans ted
U
بدهید ترجمه کنند
dynamic address translation
U
ترجمه پویای ادرس
delectus
U
برای ترجمه دارد
teutonize
U
به المانی ترجمه کردن
objects
U
زبان برنامه پس از ترجمه
renders
U
ارائه دادن ترجمه کردن
versions
U
کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
to to
U
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
literalize
U
تحت اللفظی ترجمه کردن
literalist
U
طرفدار معنی یا ترجمه لفظی
rendered
U
ارائه دادن ترجمه کردن
render
U
ارائه دادن ترجمه کردن
assemble
U
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
version
U
کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
assembles
U
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
assembled
U
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
tropology
U
ترجمه یا تفسیر مجازی وروحانی
This is its Persian rendering ( translation) .
U
این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
bridgeware
U
برنامههای کامپیوتری به منظور ترجمه دستورالعملها
revised version
U
ترجمه اصلاح شده کتاب مقدس
paraphrasing
U
نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
paraphrases
U
نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
paraphrased
U
نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
processor
U
برنامه که از یک زبان به کد ماشین ترجمه میکند.
paraphrase
U
نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
pcv
U
این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
one pass assembler
U
برنامه اسمبلر که در یک عمل که اصل را ترجمه میکند
literality
U
صوری بودن عینیت تفسیر یا ترجمه لفظی
targum
U
ترجمه زبان ارامی قسمتی از عهد عتیق
passed
U
برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
cross assembler
U
ترجمه برنامه اسمبلر برای یک کامپیوتر دیگر
pass
U
برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
to translate something
[from/into a language]
U
ترجمه
[نوشتنی]
کردن چیزی
[از یک زبان یا به زبانی]
language
U
هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
encoding
U
ترجمه پیام یا متن طبق سیستم کد گذاری
languages
U
هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
passes
U
برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
to act as interpreter
[for somebody]
[from/into a language]
U
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
post-
U
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
posted
U
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
intermediate
U
کد یک کامپیوتر یا اسمبلر در حین ترجمه کد سطح بالا به کد ماشین
septuagint
U
ترجمه یونانی توریه بدست 07تن درزمان بطلیموس
post
U
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
to interpret
[for somebody]
[from/into a language]
U
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
to provide interpretation
[for somebody]
[from/into a language]
U
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
posts
U
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
parsed
U
شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین
p code
U
روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
compilations
U
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
signaled
U
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
parse
U
شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین
compilation
U
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
signalled
U
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal
U
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
jugend stil
U
[ترجمه تحت الفظی سبک جوان در هنر نوی آلمان]
parses
U
شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین
controllers
U
وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
signal
U
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
controller
U
وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
preprocessor
U
نرم افزاری که داده را پیش از کامپایل یا ترجمه آماده و پردازش میکند
signalled
U
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signaled
U
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
querying
U
پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
query
U
پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
machine
U
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machines
U
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
executable form
U
برنامهای که به کد ماشین ترجمه یا کمپایل شده باشد تا پردازنده بتواند اجرا کند
machined
U
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
queries
U
پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
queried
U
پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
furthers
U
مجدد
furthering
U
مجدد
renewed
U
مجدد
second
U
مجدد
further
U
مجدد
reflorescence
U
مجدد
furthermore
U
مجدد
further on
U
مجدد
seconded
U
مجدد
seconding
U
مجدد
seconds
U
مجدد
furthered
U
مجدد
tabled
U
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
tables
U
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
table
U
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
tabling
U
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
machined
U
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machines
U
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine
U
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
subdivision
U
تقسیم مجدد
remand
U
بازداشت مجدد
reissued
U
چاپ مجدد
retaking
U
گرفتن مجدد
retakes
U
گرفتن مجدد
retaken
U
گرفتن مجدد
reissue
U
چاپ مجدد
replenish
U
تدارک مجدد
retake
U
گرفتن مجدد
re-runs
U
نمایش مجدد
replenished
U
پرکردن مجدد
remanded
U
بازداشت مجدد
remanding
U
بازداشت مجدد
remands
U
بازداشت مجدد
replenishes
U
تدارک مجدد
replenishes
U
پرکردن مجدد
replenishing
U
پرکردن مجدد
replenishing
U
تدارک مجدد
subdivisions
U
تقسیم مجدد
reissuing
U
چاپ مجدد
reissues
U
چاپ مجدد
recaption
U
توقیف مجدد
restart
U
شروع مجدد
replenish
U
پرکردن مجدد
replenished
U
تدارک مجدد
re-running
U
نمایش مجدد
rerun
U
اجرای مجدد
reenlistment
U
سربازگیری مجدد
reeducation
U
تربیت مجدد
reebtry
U
تملک مجدد
reebtry
U
دخول مجدد
reebtry
U
ورود مجدد
redirection
U
راهنمایی مجدد
rededication
U
تقدیم مجدد
rededication
U
اهدا مجدد
recrystallization
U
تبلور مجدد
recoupment
U
کسب مجدد
reconviction
U
محکومیت مجدد
reconveyance
U
اعاده مجدد
resorption
U
مکیدن مجدد
reentrance
U
دخول مجدد
reexport
U
صادرات مجدد
reformat
U
فرمت مجدد
resale
U
حراج مجدد
reshipment
U
حمل مجدد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com