Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
proselytism
U
تحت تاثیر تبلیغات مسلکی واقع شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unbiased
U
تحت تاثیر واقع نشده
react
U
تحت تاثیر واقع شدن
reacted
U
تحت تاثیر واقع شدن
reacting
U
تحت تاثیر واقع شدن
reacts
U
تحت تاثیر واقع شدن
affected
U
تحت تاثیر واقع شده
pneumatolysis
U
تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
ideological
U
مسلکی
ideologically
U
مسلکی
sectarianize
U
با احساسات و تعصبات مسلکی امیختن
intercostal
U
واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
theatricalism
U
پیروی ازروش تماشاخانه تماشاخانه مسلکی
advertisements
U
تبلیغات
publicist
U
تبلیغات چی
publicists
U
تبلیغات چی
propagandist
U
تبلیغات چی
showmen
U
تبلیغات چی
incantations
U
تبلیغات
incantation
U
تبلیغات
advertisement
U
تبلیغات
propagandists
U
تبلیغات چی
showman
U
تبلیغات چی
publicity
U
تبلیغات
propaganda
U
تبلیغات
election propaganda
U
تبلیغات انتخاباتی
publicizing
U
تبلیغات کردن
grey propaganda
U
تبلیغات منفی
grey propaganda
U
تبلیغات خاکستری
fanfare
[of publicity]
U
هیاهوی تبلیغات
puffery
U
تبلیغات پر سر وصدا
hard advertising
U
تبلیغات تهاجمی
publicises
U
تبلیغات کردن
heavy advertising
U
تبلیغات وسیع
publicizes
U
تبلیغات کردن
competitive advertising
U
تبلیغات رقابتی
political propaganda
U
تبلیغات سیاسی
publicised
U
تبلیغات کردن
publicising
U
تبلیغات کردن
white propaganda
U
تبلیغات سفید
black propaganda
U
تبلیغات سیاه
propagandize
U
تبلیغات کردن
publicize
U
تبلیغات کردن
advertising blitz
U
تبلیغات شدید
black propaganda
U
تبلیغات خطرناک
publicized
U
تبلیغات کردن
aids to trade
U
حمل و نقل و تبلیغات
burst advertising
U
شروع تبلیغات شدید
space broker
U
کارگزار امور تبلیغات
target audience
U
جماعت هدف تبلیغات
hustle and bustle
U
تبلیغات اغراق آمیز
[اصطلاح روزمره]
razzamatazz
U
تبلیغات اغراق آمیز
[اصطلاح روزمره]
funfair
U
تبلیغات اغراق آمیز
[اصطلاح روزمره]
hoopla
U
تبلیغات اغراق آمیز
[اصطلاح روزمره]
razzmatazz
U
تبلیغات اغراق آمیز
[اصطلاح روزمره]
carnival
[American E]
U
تبلیغات اغراق آمیز
[اصطلاح روزمره]
shivaree
U
تبلیغات اغراق آمیز
[اصطلاح روزمره]
to lie east and west
U
واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
media circus
U
تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
media hype
U
تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
consumer advertising
U
تبلیغات تجاری بمنظور جلب توجه مصرف کننده
This sort of propaganda is for home consumption
U
این گونه تبلیغات برای مصرف داخلی است
electrographic architecture
U
[واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
effecting
U
تاثیر
hank
U
تاثیر
affection
U
تاثیر
hanks
U
تاثیر
forcefulness
U
تاثیر
influence line
U
خط تاثیر
impressiveness
U
تاثیر
effected
U
تاثیر
adaphorous
U
بی تاثیر
influenced
U
تاثیر
influencing
U
تاثیر
effectiveness
U
تاثیر
influences
U
تاثیر
influence
U
تاثیر
forcibly
U
با تاثیر
influx
U
تاثیر
semplice
U
بی تاثیر
influxes
U
تاثیر
efficacy
U
تاثیر
sensations
U
تاثیر
effect
U
تاثیر
sensation
U
تاثیر
concerned
[by]
<adj.>
U
تحت تاثیر
impressible
U
تاثیر پذیر
impresses
U
تاثیر کردن بر
aerated
U
در تحت تاثیر
affected
[by]
<adj.>
U
تحت تاثیر
impressional
U
تاثیر کننده
impressionability
U
تاثیر پذیری
impressing
U
تاثیر کردن بر
aerate
U
در تحت تاثیر
after-effect
U
تاثیر بعدی
aerating
U
در تحت تاثیر
influence value
U
ارزش تاثیر
inductive influence
U
تاثیر القائی
influence value
U
ضریب تاثیر
aerates
U
در تحت تاثیر
coefficients
U
ضریب تاثیر
coefficient
U
ضریب تاثیر
wallydraigle
U
تاثیر پذیر
touched
U
تحت تاثیر
after-effects
U
تاثیر بعدی
impressed
U
تاثیر کردن بر
bear
U
تاثیر داشتن
impress
U
تاثیر کردن بر
influenced
U
تاثیر کردن بر
size effect
U
تاثیر اندازه
efficacy
U
درجه تاثیر
efficacity
U
تاثیر سودمندی
field effect
U
با تاثیر میدانی
influencing
U
تاثیر کردن بر
efficiency
U
درجه تاثیر
influence
U
تاثیر کردن بر
efficacity
U
درجه تاثیر
bears
U
تاثیر داشتن
afair
U
تاثیر کردن
influences
U
تاثیر کردن بر
hit-and-run
<idiom>
U
تاثیر ناگهانی
radius of influence
U
شعاع تاثیر
effectiveness
U
میزان تاثیر
make an impression
U
تاثیر گذاشتن
effectiveness
U
تاثیر بخشی
edaphic
U
تحت تاثیر خاک
cost effectiveness
U
تاثیر بخشی هزینه
bacterization
U
تحت تاثیر باکتری
without prejudice
U
بدون تاثیر به اینده
impresses
U
: تحت تاثیر قراردادن
impress
U
: تحت تاثیر قراردادن
impressed
U
: تحت تاثیر قراردادن
actions
U
تاثیر اثر جنگ
action
U
تاثیر اثر جنگ
alcoholism
U
تاثیر الکل در مزاج
insalutary
U
تاثیر روحی بد اب و هوا
ship influence
U
تاثیر عبور کشتی
counteract
U
متقابلا" تاثیر گذاشتن
counteracted
U
متقابلا" تاثیر گذاشتن
counteracting
U
متقابلا" تاثیر گذاشتن
counteracts
U
متقابلا" تاثیر گذاشتن
impressing
U
: تحت تاثیر قراردادن
imported
U
دخل داشتن به تاثیر کردن در
applies
U
تاثیر گذاشتن یا لمس کردن
apply
U
تاثیر گذاشتن یا لمس کردن
import
U
دخل داشتن به تاثیر کردن در
importing
U
دخل داشتن به تاثیر کردن در
to be i. with an idea
U
فکری در کسی تاثیر نمودن
applying
U
تاثیر گذاشتن یا لمس کردن
iteraction
U
تاثیر چند چیز بر یکدیگر
cost effectiveness analysis
U
تحلیل تاثیر بخشی هزینه ها
alcoholize
U
تحت تاثیر الکل دراوردن
photothropism
U
جنبش در تحت تاثیر روشنایی
weather worn
U
تحت تاثیر هوا در امده
vulcanization
U
تحت تاثیر حرارت اتشفشانی
bacterize
U
تحت تاثیر باکتری قراردادن
like water off a duck's back
<idiom>
U
بی تاثیر ،بدون تغیر عقیده
austral
U
تحت تاثیر باد جنوبی
infusive
U
دارای قوه نفوذ یا تاثیر
photo electric
U
وابسته به تاثیر نورو الکتریک باهم
consumer appeal
U
تاثیر محصول روی مصرف کننده
mountains influnce climate
U
کوه دراب و هوا تاثیر دارد
influence mine
U
مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
bias
U
تحت تاثیر قراردادن تبعیض کردن
electrifies
U
تحت تاثیر برق قرار دادن
electrifying
U
تحت تاثیر برق قرار دادن
electrified
U
تحت تاثیر برق قرار دادن
biases
U
تحت تاثیر قراردادن تبعیض کردن
to impinge on something
U
تاثیر منفی روی چیزی گذاشتن
impressibly
U
بطوریکه بتوان دران تاثیر کرد
impressionability
U
امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
biotecture
U
[معماری تاثیر گرفته از زیست شناسی]
electrify
U
تحت تاثیر برق قرار دادن
like hell
<idiom>
U
با تاثیر وانرژی بیشتر ،مغایر با حقیقت ،نه زیاد
volcanize
U
تحت تاثیر حرارت اتشفشانی قرار دادن
public image
U
تاثیر علامت تجارتی روی ذهن مردم
actinic
U
دارای خواص پرتوافکنی مربوط به تاثیر شیمیایی
machine address
U
مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
affect
U
لمس کردن یا تاثیر گذاشتن یا تغییر دادن چیزی
hall effect
U
شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
affects
U
لمس کردن یا تاثیر گذاشتن یا تغییر دادن چیزی
propagated
U
خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
U
خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
hydrolyte
U
جسم یا مادهای که تحت تاثیر تجزیه بوسیله اب قرار گیرد
propagate
U
خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
geotropism
U
رشدو نمو گیاه تحت تاثیر قوه جاذبه زمین
induced
U
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
inducing
U
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
propagating
U
خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
induce
U
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induces
U
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
How do you think the changes will affect you?
U
فکر می کنید تغییرات چگونه بر زندگی شما تاثیر بگذارد؟
critical engine
U
موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
advection
U
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
nunc pro tunc
U
حکم یا سند جدید الصدور که نسبت به گذشته تاثیر داشته باشد
resist
U
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisted
U
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
electro magnet
U
اهنی که در تحت تاثیر قوه برق خاصیت مغناطیسی پیداکند اهنربای الکتریکی
resists
U
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
dielectric heating
U
گرمای ایجاد شده در یک دی الکتریک که تحت تاثیر میدان فرکانسهای زیاد اچ اف قراردارد
resisting
U
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com