English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (8491 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
influence U تاثیر
influenced U تاثیر
influences U تاثیر
influencing U تاثیر
sensation U تاثیر
sensations U تاثیر
influx U تاثیر
influxes U تاثیر
effect U تاثیر
effected U تاثیر
effecting U تاثیر
affection U تاثیر
efficacy U تاثیر
hank U تاثیر
hanks U تاثیر
effectiveness U تاثیر
forcefulness U تاثیر
impressiveness U تاثیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
adaphorous U بی تاثیر
influence line U خط تاثیر
forcibly U با تاثیر
semplice U بی تاثیر
hit-and-run <idiom> U تاثیر ناگهانی
impressed U تاثیر کردن بر
touched U تحت تاثیر
impress U تاثیر کردن بر
afair U تاثیر کردن
impressible U تاثیر پذیر
impressionability U تاثیر پذیری
impressional U تاثیر کننده
impressing U تاثیر کردن بر
field effect U با تاثیر میدانی
make an impression U تاثیر گذاشتن
effectiveness U میزان تاثیر
wallydraigle U تاثیر پذیر
aerating U در تحت تاثیر
aerates U در تحت تاثیر
aerated U در تحت تاثیر
aerate U در تحت تاثیر
efficacity U تاثیر سودمندی
efficacity U درجه تاثیر
effectiveness U تاثیر بخشی
size effect U تاثیر اندازه
bears U تاثیر داشتن
influence U تاثیر کردن بر
efficiency U درجه تاثیر
radius of influence U شعاع تاثیر
influencing U تاثیر کردن بر
impresses U تاثیر کردن بر
bear U تاثیر داشتن
influences U تاثیر کردن بر
influenced U تاثیر کردن بر
influence value U ارزش تاثیر
after-effects U تاثیر بعدی
influence value U ضریب تاثیر
coefficients U ضریب تاثیر
inductive influence U تاثیر القائی
affected [by] <adj.> U تحت تاثیر
coefficient U ضریب تاثیر
concerned [by] <adj.> U تحت تاثیر
after-effect U تاثیر بعدی
efficacy U درجه تاثیر
insalutary U تاثیر روحی بد اب و هوا
without prejudice U بدون تاثیر به اینده
cost effectiveness U تاثیر بخشی هزینه
edaphic U تحت تاثیر خاک
ship influence U تاثیر عبور کشتی
bacterization U تحت تاثیر باکتری
impress U : تحت تاثیر قراردادن
counteracts U متقابلا" تاثیر گذاشتن
alcoholism U تاثیر الکل در مزاج
counteracting U متقابلا" تاثیر گذاشتن
counteracted U متقابلا" تاثیر گذاشتن
impressing U : تحت تاثیر قراردادن
counteract U متقابلا" تاثیر گذاشتن
impressed U : تحت تاثیر قراردادن
impresses U : تحت تاثیر قراردادن
action U تاثیر اثر جنگ
actions U تاثیر اثر جنگ
photothropism U جنبش در تحت تاثیر روشنایی
apply U تاثیر گذاشتن یا لمس کردن
cost effectiveness analysis U تحلیل تاثیر بخشی هزینه ها
infusive U دارای قوه نفوذ یا تاثیر
importing U دخل داشتن به تاثیر کردن در
iteraction U تاثیر چند چیز بر یکدیگر
weather worn U تحت تاثیر هوا در امده
like water off a duck's back <idiom> U بی تاثیر ،بدون تغیر عقیده
applying U تاثیر گذاشتن یا لمس کردن
unbiased U تحت تاثیر واقع نشده
affected U تحت تاثیر واقع شده
to be i. with an idea U فکری در کسی تاثیر نمودن
imported U دخل داشتن به تاثیر کردن در
vulcanization U تحت تاثیر حرارت اتشفشانی
reacts U تحت تاثیر واقع شدن
reacting U تحت تاثیر واقع شدن
reacted U تحت تاثیر واقع شدن
react U تحت تاثیر واقع شدن
applies U تاثیر گذاشتن یا لمس کردن
import U دخل داشتن به تاثیر کردن در
alcoholize U تحت تاثیر الکل دراوردن
bacterize U تحت تاثیر باکتری قراردادن
austral U تحت تاثیر باد جنوبی
photo electric U وابسته به تاثیر نورو الکتریک باهم
bias U تحت تاثیر قراردادن تبعیض کردن
influence mine U مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
to impinge on something U تاثیر منفی روی چیزی گذاشتن
biotecture U [معماری تاثیر گرفته از زیست شناسی]
mountains influnce climate U کوه دراب و هوا تاثیر دارد
biases U تحت تاثیر قراردادن تبعیض کردن
electrified U تحت تاثیر برق قرار دادن
electrifying U تحت تاثیر برق قرار دادن
electrify U تحت تاثیر برق قرار دادن
consumer appeal U تاثیر محصول روی مصرف کننده
electrifies U تحت تاثیر برق قرار دادن
impressibly U بطوریکه بتوان دران تاثیر کرد
impressionability U امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
actinic U دارای خواص پرتوافکنی مربوط به تاثیر شیمیایی
volcanize U تحت تاثیر حرارت اتشفشانی قرار دادن
like hell <idiom> U با تاثیر وانرژی بیشتر ،مغایر با حقیقت ،نه زیاد
public image U تاثیر علامت تجارتی روی ذهن مردم
proselytism U تحت تاثیر تبلیغات مسلکی واقع شدن
affect U لمس کردن یا تاثیر گذاشتن یا تغییر دادن چیزی
affects U لمس کردن یا تاثیر گذاشتن یا تغییر دادن چیزی
machine address U مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
hall effect U شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
How do you think the changes will affect you? U فکر می کنید تغییرات چگونه بر زندگی شما تاثیر بگذارد؟
propagates U خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
inducing U 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induces U 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
hydrolyte U جسم یا مادهای که تحت تاثیر تجزیه بوسیله اب قرار گیرد
geotropism U رشدو نمو گیاه تحت تاثیر قوه جاذبه زمین
induced U 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
propagate U خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
induce U 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
advection U جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
nunc pro tunc U حکم یا سند جدید الصدور که نسبت به گذشته تاثیر داشته باشد
critical engine U موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
resists U ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisting U ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisted U ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
dielectric heating U گرمای ایجاد شده در یک دی الکتریک که تحت تاثیر میدان فرکانسهای زیاد اچ اف قراردارد
resist U ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
electro magnet U اهنی که در تحت تاثیر قوه برق خاصیت مغناطیسی پیداکند اهنربای الکتریکی
lifemanship U متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
ageing U ثابت شدن رنگ در اثر گذشت زمان و تحت تاثیر اکسیژن موجود در هوا
impedance U اندازه گیری تاثیر مدار الکتریکی روی سیگنال مغناطیسی شده دارد پس از اعمال ولتاژ
field emission U پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
flow diagram U دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه
flowchart U دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه
real time U سیستمی که زمان پردازش آن بسیار مهم است و میتواند منبع داده را تحت تاثیر قرار دهد
logical U مسیر Token در بین لایههای هر گره . در توپولوژی فیزیک FDDI حلقه منط قی را تحت تاثیر قرار نمیدهد
common nuisance U منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
cross modulation U مدولاسیون ناخواسته که ازیک کاریر به کاریر دیگر درهمان گیرنده تاثیر میگذارد
inversions U تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
inversion U تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
haze U تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
biaxial deformation U خمشی که در یک قطعه مستقیم الخط ایجاد میشودموقعی که تحت تاثیر زوج نیرویی که صفحه ان باهیچیک از سطوح اصلی اینرسی منطبق نباشد
pneumatolysis U تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
for the world <idiom> U تحت تاثیر هرشرایطی ،تحت هر شرایطی
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
ammoniate U با امونیاک ترکیب کردن تحت تاثیر امونیاک قرار دادن تبدیل بامونیاک کردن
run into <idiom> U اثر گذاشتن ،تاثیر گذاشتن بر
ballistic coefficient U ضریب زاویه بالیستیکی ضریب تاثیر بالیستیکی
electromagnetism U پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
Tibet U تبت [این ناحیه با کشورهای چین، هند و نپال همسایه بوده و فرش آن بیشتر تحت تاثیر چین قرار داشته است.سابقه فرش بافی در آن حدود سیصد سال می باشد. نقش ببر از طرح های اصلی فرش تبت است.]
Recent search history Forum search
1A hero can affect on the people.
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
2پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
2پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com