Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
built in stabilizers
U
تثبیت کنندههای خودکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
automatic pilots
U
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot
U
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic stabilizer
U
تثبیت کننده خودکار
automating
U
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate
U
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated
U
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates
U
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
high fidelity amplifier
U
تقویت کنندههای فا
unbiased estimators
U
براورد کنندههای بدون تورش
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
twinkle box
U
دستگاه ورودی شامل حس کنندههای نوری
brake rigging
U
اتصالات ترمز لوکوموتیو تقویت کنندههای ترمزلوکوموتیو
synchroreceiver
U
دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
monetarists
U
طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
automatic error correction
U
تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
automatic programming
U
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
emitter coupled logic
U
طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
conditioning
U
اصلاح مشخصههای اطلاعات در یک خط انتقال صدا ازطریق تصحیح خصوصیات فازدامنه تقویت کنندههای خط شایسته سازی
submachinegun
U
مسلسل خودکار یانیمه خودکار
automatics
U
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic check
U
کنترل خودکار بررسی خودکار
automatic
U
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
autoloader
U
اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
communication
U
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
aided tracking
U
سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
battery control central
U
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
automated teller machine
U
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
corroboration
U
تثبیت
stabilizes
U
تثبیت
fixation
U
تثبیت
fixations
U
تثبیت
fixity
U
تثبیت
confirmation
U
تثبیت
stabilized
U
تثبیت
consolidation
U
تثبیت
fixing
U
تثبیت
stabilises
U
تثبیت
stabilised
U
تثبیت
stabilisation
U
تثبیت
stabilization
U
تثبیت
stabilising
U
تثبیت
anchor cell
U
سل تثبیت
stabilize
U
تثبیت
accelerator winding
U
سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
stabilized
U
تثبیت کردن
fixing agent
U
عامل تثبیت
fixedness
U
تثبیت شدگی
father fixation
U
تثبیت پدری
stabilising
U
تثبیت کردن
stabilizes
U
تثبیت کردن
economic stabilization
U
تثبیت اقتصادی
price freeze
U
تثبیت قیمت ها
stabilizer
U
تثبیت کننده
stabilize
U
تثبیت کردن
wage stabilization
U
تثبیت مزد
reinstatement
U
تثبیت در مقام
visual fixation
U
تثبیت دیداری
price ceilings
U
تثبیت قیمت
stabilised
U
تثبیت کردن
stabilises
U
تثبیت کردن
stabilisers
U
تثبیت کننده
fixate
U
تثبیت کردن
patent
U
حق تثبیت اختراع
voltage stabilization
U
تثبیت ولتاژ
course stabilizer
U
تثبیت کننده
holding attack
U
تک تثبیت کننده
price stabilization
U
تثبیت قیمت
maintenance level
U
سطح تثبیت
stop go policy
U
سیاست تثبیت
heat setting
U
تثبیت گرمائی
stabilizers
U
تثبیت کننده ها
positioning
U
تثبیت موقعیت
stabilization
U
پابرجاسازی تثبیت
mechanical stabilization
U
تثبیت مکانیکی
nitrogen fixation
U
تثبیت نیتروژن
avouch
U
تثبیت کردن
patents
U
حق تثبیت اختراع
patenting
U
حق تثبیت اختراع
patented
U
حق تثبیت اختراع
confirmation
U
تثبیت استقرار
price stability
U
تثبیت قیمت
fixation of affect
U
تثبیت عاطفی
reinstate
U
تثبیت کردن
functional fixedness
U
تثبیت کارکردی
reinstates
U
تثبیت کردن
reinstating
U
تثبیت کردن
price freezing
U
تثبیت قیمت
reinstated
U
تثبیت کردن
fixation point
U
نقطه تثبیت
fixation process
U
فرایند تثبیت
viscosity stabilizer
U
تثبیت کننده گرانروی
stabilizer
U
ثابت تثبیت کننده
stabilized layer
U
قشر تثبیت شده
stabilization policy
U
سیاست تثبیت اقتصادی
exchanged stabilization fund
U
صندوق تثبیت ارز
fix
U
تثبیت محل ناو
verges
U
شانه تثبیت نشده
fixes
U
تثبیت محل ناو
verge
U
شانه تثبیت نشده
stabilisers
U
ثابت تثبیت کننده
course stabilizer
U
دستگاه تثبیت مسیر
course stabilizer
U
تثبیت کننده مسیر
holding force
U
نیروی تثبیت کننده
well fixed
U
خوب تثبیت شده
emulsion stabilizer
U
تثبیت کننده امولسیونی
hard shoulder
U
شانه تثبیت شده
stabilizing sleeve
U
غلاف تثبیت کننده
voltage stabilization
U
تثبیت فشار الکتریکی
stabilized layer
U
لایه تثبیت شده
commodity agreement
U
تثبیت مشترک قیمت فروش
zener diode stabilization
U
تثبیت کنندگی دیود زنر
routes
U
به خاک نشاندن تثبیت کردن
self stabilizing dynamo
U
دینام خود تثبیت کننده
mains voltage stabilizer
U
تثبیت کننده ولتاژ شبکه
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده اختلاف سطح
route
U
به خاک نشاندن تثبیت کردن
link encryption
U
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
stabilizes
U
به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilized
U
به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilize
U
به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilising
U
به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilises
U
به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilised
U
به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
pegging
U
تثبیت قیمت اوراق بهادار وارز
high frequency stabilized arc
U
قوس نوری تثبیت شده ی فرکانس بالا
adjustable stabilizer
U
تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
functional finance
U
سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی
price support
U
تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
stop bath
U
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
gyro pilot
U
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
setting time
U
[مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
automatic toss
U
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
automatic coding
U
برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
fair trade laws
U
قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
automatics
U
خودکار
automaticity
U
خودکار
autonomic
U
خودکار
automotive
U
خودکار
self acting
U
خودکار
pen
U
خودکار
automatous
U
خودکار
ballpoint pens
U
خودکار ها
ballpoints
U
خودکار ها
ballpens
U
خودکار ها
auyomated
U
خودکار
ball pens
U
خودکار ها
automatic
U
خودکار
self-starters
U
خودکار
preset
U
خودکار
automatic pipet
U
پی پت خودکار
mechnical
U
خودکار
unmanned
U
خودکار
self-starter
U
خودکار
unattended
U
خودکار
positioning band
U
حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
automatic regulation
U
تنظیم خودکار
self destroying
U
منفجرشونده خودکار
automatic check
U
ازمایش خودکار
automatic record changer
U
گرام خودکار
automatize
U
خودکار کردن
automatic buret
U
بورت خودکار
automatization
U
خودکار کردن
automatic check
U
مقابله خودکار
automatization
U
خودکار شدن
autotype
U
چاپ خودکار
automatic steering device
U
سکان خودکار
automatic rifle
U
تفنگ خودکار
autotrace
U
اثر خودکار
automated office
U
دفتر خودکار
autosave
U
ضبط خودکار
automatic aiming
U
تعقیب خودکار
automatic tracking
U
تعقیب خودکار
mechanical sawmill
U
اره خودکار
autotrack
U
تعقیب خودکار
automatic rifle
U
توپ خودکار
automatic balance
U
ترازوی خودکار
automatic carriage
U
تعویض خودکار
automatic bass compensation
U
بمرسان خودکار
automatic behavior
U
رفتار خودکار
automatic circuit breaker
U
مدارشکن خودکار
automatic controller
U
مراقب خودکار
automatic treatment
U
تسویه خودکار
self loading
U
پرشونده خودکار
automatic tuning
U
میزانساز خودکار
automatic focusing
U
تمرکز خودکار
automatic flasher
U
چشمکزن خودکار
automatic fire
U
تیراندازی خودکار
automatic fire
U
اتش خودکار
automata
U
ماشینهای خودکار
automatic loader
U
بارکن خودکار
automatic drop
U
اتصال خودکار
automatic cutout
U
قطع خودکار
automatic weapon
U
سلاح خودکار
automatic interrupt
U
قطع خودکار
automatic interrupt
U
وقفه خودکار
automatic telephone
U
تلفن خودکار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com