English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
televisor U بیننده برنامه تلویزیون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
televiewer U بیننده برنامه تلویزیونی
Autocue U دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد
channel selector U انتخاب کننده کانال تلویزیون کانالگیر تلویزیون
viewers U بیننده
looker on U بیننده
seer U بیننده
seers U بیننده
viewer U بیننده
api U مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
illusionist U بیننده رویا
bystander U بیننده نافر
bystanders U بیننده نافر
prime time U ساعات پر بیننده
spectator U بیننده نافر
an acute observer U بیننده تیز نظر
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
MIP mapping U روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
source U برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented U روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
newer U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new- U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule U برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
swops U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
jobs U دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swapped U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
job U دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swopping U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
dynamic data exchange U در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
modular U بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command U دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
preemptive multitasking U حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
tellies U تلویزیون
a television U تلویزیون
telly U تلویزیون
goggle box U تلویزیون
Goh Chok Tong U تلویزیون
assembly U 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
applet U 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
couch potato U معتاد به تلویزیون
TVs U مخفف تلویزیون
face U صفحه تلویزیون
faces U صفحه تلویزیون
TV U مخفف تلویزیون
vieming screen U صفحه تلویزیون
closed circuit U تلویزیون مداربسته
closed circuits U تلویزیون مداربسته
couch potatoes U معتاد به تلویزیون
videoing U تلویزیونی تلویزیون
channel selector U سلکتورکانالهای تلویزیون
screens U صفحه تلویزیون
educational television U تلویزیون اموزشی
video U تلویزیونی تلویزیون
channel U کانال تلویزیون
color television U تلویزیون رنگی
videoed U تلویزیونی تلویزیون
channeled U کانال تلویزیون
television broadcasting station U فرستنده تلویزیون
channeling U کانال تلویزیون
channelled U کانال تلویزیون
faceplate U صفحه تلویزیون
channels U کانال تلویزیون
videos U تلویزیونی تلویزیون
screen U صفحه تلویزیون
screening, screenings U صفحه تلویزیون
screened U صفحه تلویزیون
flaking U برفک زدن تلویزیون
teleplay U نمایشنامه مخصوص تلویزیون
image effect U اثر تصویر تلویزیون
neutral density faceplate U صفحه رنگی تلویزیون
flake U برفک زدن تلویزیون
airwave U امواج رادیو و تلویزیون
The television flickers . U تصویر تلویزیون می لرزد
spherical faceplate U صفحه محدب تلویزیون
sequential color television U تلویزیون رنگی مرحلهای
closed-circuit television U تلویزیون مدار بسته
closed circuit television U تلویزیون مدار بسته
televise U با تلویزیون نشان دادن
televised U با تلویزیون نشان دادن
simultaneous color television U تلویزیون رنگی همزمان
televises U با تلویزیون نشان دادن
televising U با تلویزیون نشان دادن
cylindrical faceplate U صفحه استوانهای تلویزیون
flaked U برفک زدن تلویزیون
Color films(T. V). U فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
Is there a television? U آیا تلویزیون وجود دارد؟
picture U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
juicer U متخصص نور در تلویزیون وتاتر
pictured U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictures U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
screening U نمایش بر روی پرده تلویزیون
picturing U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
couch potato U معتاد به تلویزیون [اصطلاح روزمره]
camcorder U دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
camcorders U دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
The pigeous peched on the television aerial . U کبوترها روی آنتن تلویزیون نشستند
His speech gripped the television viewers ( audience ). U سخنرانی اش بینندگان تلویزیون را قبضه کرد
coherence U فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
pal U line alteration phase سیستم تلویزیون رنگی
screen U روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screened U روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
UHF U محدوده فرکانس برای ارسال سیگنالهای تلویزیون
pals U line alteration phase سیستم تلویزیون رنگی
air time U زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
To turn off the lights. (T. V. ,radio). U چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
screening, screenings U روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
teleran U دستگاه هدایت هواپیما بوسیله تلویزیون ورادار
unwatchable [film, TV] <adj.> U ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
snow U برفک روی صفحه تلویزیون [اصطلاح روزمره]
To turn on the light(radio, T. V). U چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
screens U روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
to tune in TV [radio] U روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
ntsc U Commitee TelevisionSystem National کمیته ملی سیستم تلویزیون
executive U برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
goto U دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد
iterate U حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
source computer U کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
executives U برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
iterative routine U حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
scheduled wave U امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
business U مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
sequential U حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
parameter U استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
compiler U نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند
businesses U مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
supervisory U برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند
parameters U استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
stops U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stopping U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
diagnostics U تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد
stopped U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stop U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
development U مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
developments U مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
calling U مجموعهای از دستورات برنامه برای اجرای مستقیم از زیر برنامه
subprogram U 1-زیر تابع در یک برنامه . 2-برنامهای که با برنامه اصلی فراخوانی شود
synthetic address U زبان برنامه نویسی که برنامه اصلی به آن نوشته شده است
concurrent U اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
compiling U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
functions U مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
c U زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته
debugger U نرم افزاری که به برنامه نویس کمک میکند خطاهای برنامه را پیدا کند
statements U دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
statement U دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
source language U 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
compiles U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
coding U صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
compiled U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compile U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
toolkit U مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
optimum schedule U مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
pl/m U زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
main line program U بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند
chapters U بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
dropping U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
chapter U بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
dropped U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
conditional U دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
drops U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dynamic link library U در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
object oriented U زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
functioned U مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
drag U به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
function U مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
drags U به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
dragged U به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
segments U بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست
conditional U دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند
helped U تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
help U تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
sections U بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
identification U بخشی از کد اصلی برنامه COBOL که مشخصه ها و قالبهای داده و متغیر در برنامه مشخص اند
macro U زبان برنامه نویسی که به برنامه نویس امکان تعریف و استفاده از دستورات ماکرو میدهد
parent program U در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
hook U نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
section U بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
helps U تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
segment U بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست
transfers U دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
intermittent error U خطایی که تصادفا در سیستم ارتباطی یا کامپیوتر رخ میدهد به علت خطای برنامه برنامه یا اختلال
transferring U دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
hooks U نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
transfer U دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
modes U وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
out of line U جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
annotation U توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه
annotations U توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه
mode U وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
He acquired kudos by appearing on television. U او [مرد] با ظاهر شدن در تلویزیون جلال [شهرت] به دست آورد.
teleprompter U اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون
Lower third U قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
disc jockey U کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
disc jockeys U کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
ntsc U انجمن آمریکایی که استانداردها برای تلویزیون و ویدیو تعریف میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com