English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Excepting [With the exception of] two students, no one could answer the last question correctly. U به غیر از دو دانش آموز هیچ کس نتوانست آخرین پرسش را درست پاسخ بدهد.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
old boy U دانش آموز پیشین
old boys U دانش آموز پیشین
interrogator responsor U دستگاه پرسش- پاسخ
inquiry system U سیستم پرسش- پاسخ
open ended question U پرسش باز پاسخ
resolveme this U این پرسش را پاسخ دهید
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
query U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
querying U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queries U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queried U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
correct response U پاسخ درست
right answer U پاسخ درست
calibrates U تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
calibrate U تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
calibrated U تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
calibrating U تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
queries U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queried U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
query U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
straight "A " student U دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
interrogatively U بشکل پرسش بطور پرسش
tame U دست آموز
pet U دست آموز
clunks U دیر آموز
clunk U دیر آموز
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
Do you want an inheritance from your father?THen a. <proverb> U میراث پدر خواهى علم پدر آموز.
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
permissively U چنانکه اجازه بدهد
more power to your elbow U خدابشما توفیق بدهد
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
turncoats U کسی که تغییر مسلک بدهد
whichever is the sooner U هر کدام که زودتر رخ بدهد [قانون]
God bless you! U خدا برکتت [تان] بدهد!
more power to your elbow U خدازور بازو بشما بدهد
turncoat U کسی که تغییر مسلک بدهد
He was pressed for pressed for ad answer . U به اوفشار آوردند تا جواب بدهد
cedillas U نام نشانی که زیرزمیگذارندتاصدای سین بدهد
cedilla U نام نشانی که زیرزمیگذارندتاصدای سین بدهد
trendiest U مطابق آخرین مد
last-ditch U آخرین فرصت
trendy U مطابق آخرین مد
swan song <idiom> U آخرین سیما
at the eleventh hour U در آخرین لحظات
trendier U مطابق آخرین مد
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
questioned U پرسش
question U پرسش
questions U پرسش
queries U پرسش
querying U پرسش
test item U پرسش
query U پرسش
item U پرسش
items U پرسش
queried U پرسش
floater U کسی که درچند محل بنحو غیرقانونی رای بدهد
He is trying to prove himself all the time. U او [مرد] همیشه می خواهد نشان بدهد از پس کار بر می آید.
oblique section U مقطعی که بوسیله صفحه اریب جسم رابرش بدهد
reconstituent U دارو یا چیز دیگری که نیرووبافت تازه به بدن بدهد
acetiam U برای عملی تا قاضی بتواند رای خود را بدهد
billionths U آخرین عدد یک میلیارد
billionth U آخرین عدد یک میلیارد
last-ditch U وابسته به آخرین تلاش
The last school day. U آخرین روز مدرسه
to goose [American E] the engine U موتور [ماشین] را روشن کردن [که صدا مانند زوزه بدهد]
to rev [British E] the engine U موتور [ماشین] را روشن کردن [که صدا مانند زوزه بدهد]
free-for-all U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
ecosystems U بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
ecosystem U بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
free-for-alls U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
interrogarive pronoun U ضمیر پرسش
interrogator U پرسش کننده
interrogatively U ازراه پرسش
poseurs U پرسش دشوار
inquiries U پرسش بازجویی
cross-examination U پرسش و مقابله
debriefs U پرسش کردن
debriefed U پرسش کردن
poseur U پرسش دشوار
cross-examinations U پرسش و مقابله
debrief U پرسش کردن
interrogators U پرسش کننده
in an interrogatory tone U با لحن پرسش
cross-examines U پرسش کردن از
cross-examine U پرسش کردن از
floorer U پرسش سخت
questioningly U پرسش کنان
inquiry U پرسش بازجویی
catechize U از راه پرسش
question marks U پرسش نشان
question mark U پرسش نشان
cross-examined U پرسش کردن از
oblique question U پرسش غیرمستقیم
item selection U پرسش گزینی
posers U پرسش دشوار
questions U تردید پرسش
questtioningly U پرسش کنل
question U تردید پرسش
item analysis U تحلیل پرسش
cross-examining U پرسش کردن از
questionary U پرسش نامه
item difficulty U دشواری پرسش
leadingquestion U پرسش راهنما
point of interrogation U نشان پرسش
catechist U ازراه پرسش
questioned U تردید پرسش
indirect question U پرسش غیرمستقیم
catechise U از راه پرسش
item validity U اعتبار پرسش
interogation mark U نشان پرسش
poser U پرسش دشوار
end U نمایش گر پس از آخرین رکورد فایل
printouts U آخرین صفحه چاپ شده
end U کد ارسالی پس از آخرین حرف متن
printout U آخرین صفحه چاپ شده
ended U نمایش گر پس از آخرین رکورد فایل
ended U کد ارسالی پس از آخرین حرف متن
son file U آخرین گونه کاری یک فایل
ends U نمایش گر پس از آخرین رکورد فایل
for the first [last] time U برای اولین [آخرین] بار
She was dressed in the latest fashion . U آخرین مد لبا ؟ پوشیده بود
aft flap آخرین قسمت فلپهای سه قسمتی
print U آخرین صفحه چاپ شده
What is the latest news? U آخرین خبرها ( اخبار ) چیست ؟
ends U کد ارسالی پس از آخرین حرف متن
printed U آخرین صفحه چاپ شده
prints U آخرین صفحه چاپ شده
last straw <idiom> U [آخرین مشکل از یک سری مشکلات]
sacks U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
to bring somebody into line U زور کردن کسی که خودش را [به دیگران] وفق بدهد یا هم معیار بشود
sack U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacked U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
inquiry U پرسش بازجویی رسیدگی
catechise U از راه پرسش یاددادن
multiple choice item U پرسش چند گزینهای
catechize U از راه پرسش یاددادن
leap frog test U آزمایش پرسش قورباغه
item discrimination index U ضریب افتراق پرسش
leading questions U پرسش راهنمایی کننده
leading question U پرسش راهنمایی کننده
to overwhelm with questions U غرق پرسش کردن
this very question U دقیقا همین پرسش
catechism U پرسش نامه مذهبی
catechisms U پرسش نامه مذهبی
circularize U پرسش نامه فرستادن
inquiries U پرسش بازجویی رسیدگی
quizzes U شوخی پرسش و ازمون
quiz U شوخی پرسش و ازمون
status enquiry U پرسش نامه وضعیت
dates U افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
This is my last chance . U این برایم آخرین فرصت است
date U افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
He emptied the glass to the last drop . U لیوان را تا آخرین قطره خالی کرد
queues U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
To play ones last card U آخرین تیر ترکش رارها کردن
queue U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
This is the latest mens fashion. U این آخرین مد لباس مردانه است
to give somebody an ultimatum U به کسی آخرین پیشنهاد را دادن [در معامله ای]
last but not least <idiom> U آخرین موقعیت وپر اهمیت ترین
queued U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
to go down to the wire <idiom> U تا آخرین لحظه با تهیج نا معلوم ماندن
queueing U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
to go down to the wire <idiom> U تا آخرین لحظه با تهیج معلق ماندن
multiple-choice U وابسته به پرسش چند پاسخی
She did not ask about this. U او [زن] دراین باره پرسش نکرد.
in qviries r. to the accident پرسش هایی درباره آن رویداد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com