Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
alternatively
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
apart from that
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
by the same token
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
on the other hand
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
on the other side
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
tabbing
U
ترتیب حرکت تمرکز از یک دگمه یا میدان به دیگر با انتخاب کلید tab
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
Other Matches
random processing
U
پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
scheduled
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedules
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation
U
ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
chains
U
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain
U
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
firing order
U
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
U
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
U
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered
U
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shift
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile
U
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say
U
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
HTML
U
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
sequence
U
ترتیب
to order
<idiom>
U
به ترتیب
disorderly
U
بی ترتیب
ataxic
U
بی ترتیب
ordonnance
U
ترتیب
orderless
U
بی ترتیب
irregular
U
بی ترتیب
collocation
U
ترتیب
arrangment
U
ترتیب
anomalies
U
بی ترتیب
anomaly
U
بی ترتیب
in series
U
به ترتیب
immethodical
U
بی ترتیب
ordering
U
ترتیب
configurations
U
ترتیب
configuration
U
ترتیب
randomly
U
بی ترتیب
arramgement
U
ترتیب
kelter or kilter
U
ترتیب
assortment
U
ترتیب
assortments
U
ترتیب
lay out
U
ترتیب
kelter
U
ترتیب
random
U
بی ترتیب
organisations
U
ترتیب
order
U
ترتیب
out of kelter
U
بی ترتیب
catenation
U
ترتیب
pial
U
بی ترتیب
to make an arrangement
U
ترتیب
regvlarity
U
ترتیب
arr
U
ترتیب
orderliness
U
ترتیب
regularity
U
ترتیب
regularities
U
ترتیب
serialization
U
ترتیب
set up
U
ترتیب
managements
U
ترتیب
management
U
ترتیب
system
U
ترتیب
systems
U
ترتیب
respectively
U
به ترتیب
sequences
U
ترتیب
arrangements
U
ترتیب
organization
U
ترتیب
organizations
U
ترتیب
arrangement
U
ترتیب
lighting scheme
U
ترتیب روشنایی
ratings
U
ترتیب تقدم
sequence number
U
شماره ترتیب
formation
U
ترتیب قرارگرفتن
line-up
U
به ترتیب ایستادن
kelter
U
بی ترتیب مختل
line up
U
به ترتیب ایستادن
untune
U
بی ترتیب کردن
sequencer
U
ترتیب سنج
runs
U
ترتیب محوطه
precedence
U
ترتیب تقدم
sequencing
U
ترتیب گذاری
sequencing
U
ترتیب دهی
scheme
U
ترتیب رویه
to map out
U
ترتیب دادن
sequences
U
ترتیب دادن
system
U
نظم ترتیب
schemed
U
ترتیب رویه
sort order
U
نظم ترتیب
sort key
کلید ترتیب
in chronological order
U
به ترتیب تاریخ
tactics
U
نظم و ترتیب
indue order
U
به ترتیب صحیح
sequence
U
ترتیب دادن
orchestrations
U
ترتیب هم اهنگی
orchestration
U
ترتیب هم اهنگی
sequence
U
رشته ترتیب
schemes
U
ترتیب رویه
systems
U
نظم ترتیب
march order
U
ترتیب راهپیمایی
sequence counter
U
ترتیب شمار
order of battle
U
ترتیب نیرو
partial order
U
پاره ترتیب
train
U
نظم ترتیب
trained
U
نظم ترتیب
trains
U
نظم ترتیب
run
U
ترتیب محوطه
discipline
U
تادیب ترتیب
disciplines
U
تادیب ترتیب
ordain
U
ترتیب دادن
ordained
U
ترتیب دادن
sequences
U
رشته ترتیب
ordaining
U
ترتیب دادن
instrumentation
U
ترتیب اهنگ
rearrangement
U
ترتیب مجدد
line-ups
U
به ترتیب ایستادن
disordered
U
بی ترتیب اشفته
word order
U
ترتیب واژه ها
disciplining
U
تادیب ترتیب
permanency
U
ترتیب همیشگی
permanencies
U
ترتیب همیشگی
sequence control
U
کنترل ترتیب
sequence check
U
مقابله ترتیب
relative location
U
ترتیب نسبی
rearrngement
U
ترتیب مجد د
rating
U
ترتیب تقدم
random fill
U
خاکریز بی ترتیب
In this order. In this way.
U
باین ترتیب
ordains
U
ترتیب دادن
dress
U
ترتیب دادن
make-up
U
ترتیب گریم
dresses
U
ترتیب دادن
partial order
U
ترتیب جزئی
rearrangements
U
ترتیب مجدد
control sequence
U
ترتیب کنترل
ascending order
U
ترتیب صعودی
calling sequence
U
ترتیب فراخوانی
critical assembly
U
ترتیب بحرانی
descending order
U
ترتیب نزولی
firing order
U
ترتیب احتراق
arrengement
U
ترتیب دادن
for this purpose
<adv.>
U
به این ترتیب
hereto
<adv.>
U
به این ترتیب
curialism
U
ترتیب دربارپاپ
alphabetical order
U
ترتیب رکوردها
decreasing order
U
ترتیب کاهنده
first in first out
U
به ترتیب ورود
as to that
<adv.>
U
به این ترتیب
rough and tumble
U
بی نظم و ترتیب
concerning this
<adv.>
U
به این ترتیب
collating sequence
U
ترتیب تلفیقی
descending sort
U
ترتیب نزولی
on this
<adv.>
U
به این ترتیب
connecting arrangement
U
ترتیب متصل
chronological
U
به ترتیب تاریخ
arrangement
U
ترتیب تنظیم
arrangements
U
ترتیب اصلاح
arrangements
U
ترتیب تنظیم
layouts
U
ترتیب وسایل
birth order
U
ترتیب ولادت
expandede order
U
ترتیب مبسوط
compose sequence
U
ترتیب ساختگی
hereunto
<adv.>
U
به این ترتیب
arrangement
U
ترتیب اصلاح
data set
U
ترتیب داده
fifo
U
به ترتیب ورود
connecting arrangement
U
ترتیب پیوسته
castrametation
U
فن ترتیب اردو
gradational
U
به ترتیب درجه
desultorily
U
بطور بی ترتیب
layout
U
ترتیب وسایل
prearrange
U
قبلا ترتیب دادن
marshals
U
به ترتیب نشان دادن
to arrange matters
U
ترتیب دادن امور
ranks
U
طلب شده ترتیب
record layout
U
ترتیب کلی رکوردها
rearrngement
U
ترتیب دوم باره
force designator
U
شماره ترتیب یکان
data access arangement
U
ترتیب دستیابی داده ها
sequence of command
U
ترتیب توالی فرامین
coarse adjustment
U
نظم و ترتیب دانهای
sequence number
U
شماره ترتیب توالی
To arrange (fix up) something.
U
ترتیب کاری را دادن
pre arrenge
U
از پیش ترتیب دادن
chime
U
ترتیب زنگهای موسیقی
phase out
U
به ترتیب خارج کردن
phase in
U
به ترتیب داخل شدن
order of fire
U
ترتیب توالی اتش
fifo
U
خروج به ترتیب ورود
order of fire
U
ترتیب احتراق موتور
basic circuit arrangement
U
ترتیب مدار ساده
order
U
ترتیب انجام کار
dictionary sort
U
ترتیب واژه نامهای
ranked
U
طلب شده ترتیب
rank
U
طلب شده ترتیب
bibliotic
U
مربوط به ترتیب کتب
chimed
U
ترتیب زنگهای موسیقی
pre arrange
U
از پیش ترتیب دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com