Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
He was pressed for pressed for ad answer .
U
به اوفشار آوردند تا جواب بدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fall off the wagon
<idiom>
U
دوباره به موادمخدر روی آوردند
irresponsive
U
جواب ندهنده بی جواب
more power to your elbow
U
خدابشما توفیق بدهد
permissively
U
چنانکه اجازه بدهد
turncoat
U
کسی که تغییر مسلک بدهد
whichever is the sooner
U
هر کدام که زودتر رخ بدهد
[قانون]
turncoats
U
کسی که تغییر مسلک بدهد
God bless you!
U
خدا برکتت
[تان]
بدهد!
more power to your elbow
U
خدازور بازو بشما بدهد
cedilla
U
نام نشانی که زیرزمیگذارندتاصدای سین بدهد
cedillas
U
نام نشانی که زیرزمیگذارندتاصدای سین بدهد
reconstituent
U
دارو یا چیز دیگری که نیرووبافت تازه به بدن بدهد
oblique section
U
مقطعی که بوسیله صفحه اریب جسم رابرش بدهد
floater
U
کسی که درچند محل بنحو غیرقانونی رای بدهد
acetiam
U
برای عملی تا قاضی بتواند رای خود را بدهد
He is trying to prove himself all the time.
U
او
[مرد]
همیشه می خواهد نشان بدهد از پس کار بر می آید.
free-for-all
U
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-alls
U
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
ecosystems
U
بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
to goose
[American E]
the engine
U
موتور
[ماشین]
را روشن کردن
[که صدا مانند زوزه بدهد]
ecosystem
U
بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
to rev
[British E]
the engine
U
موتور
[ماشین]
را روشن کردن
[که صدا مانند زوزه بدهد]
to bring somebody into line
U
زور کردن کسی که خودش را
[به دیگران]
وفق بدهد یا هم معیار بشود
sacked
U
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sack
U
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacks
U
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
Excepting
[With the exception of]
two students, no one could answer the last question correctly.
U
به غیر از دو دانش آموز هیچ کس نتوانست آخرین پرسش را درست پاسخ بدهد.
resolvent
U
جواب
counterplea
U
جواب رد
antiphony
U
جواب
ripostes
U
جواب
riposted
U
جواب
reply
U
جواب
riposte
U
جواب
rejoinders
U
جواب
response
U
جواب
responses
U
جواب
replies
U
جواب
comebacks
U
جواب
recalcitrance
U
جواب رد
comeback
U
جواب
whyŠthere is the answer
U
در سر جواب
replying
U
جواب
rejoinder
U
جواب
replied
U
جواب
repost
U
جواب
irreprovable
U
بی جواب
in reply to
U
در جواب
recalcitrancy
U
جواب رد
riposting
U
جواب
caption
U
کامپیوتر یا وسیله الکترونیکی که به کاربر امکان میدهد به یک ترتیب ویدیویی نام یا عنوان بدهد
captions
U
کامپیوتر یا وسیله الکترونیکی که به کاربر امکان میدهد به یک ترتیب ویدیویی نام یا عنوان بدهد
voice response
U
جواب صوتی
nope
U
جواب منفی
send away
U
جواب دادن
irrefragably
U
بطور بی جواب
answer
U
: جواب پاسخ
responded
U
جواب دادن
respond
U
جواب دادن
answering
U
: جواب پاسخ
question answer
U
سئوال- جواب
responsory
U
جواب جماعت
auto answer
U
خود جواب
response position
U
مکان جواب
counter memorial
U
جواب یادداشت
snip snap
U
جواب زیرکانه
reply paid
U
جواب قبول
answer pennant
U
پرچم جواب
answered
U
: جواب پاسخ
answer mode
U
حالت جواب
an abrupt answer
U
جواب تند
recitative
U
جواب دادن
to give the mitten
U
جواب کردن
to make a response
U
جواب دادن
undertaking
U
جواب گو مسئول
undertakers
U
جواب گو مسئول
undertaker
U
جواب گو مسئول
reply paid /RP/
[reply prepaid]
U
جواب قبول
toss off
<idiom>
U
حاضر جواب
interlocutors
U
جواب دهنده
answers
U
: جواب پاسخ
brusque
U
پیش جواب
answerable
U
جواب دار
favourable
U
جواب مساعد
have it
<idiom>
U
به جواب رسیدن
A straightforward answer.
U
جواب سر راست
interlocutor
U
جواب دهنده
A correct answer.
U
جواب صحیح
The wrong answer.
U
جواب غلط
responds
U
جواب دادن
unanswerable
U
جواب ناپذیر
talk back
<idiom>
U
بی ادبانه جواب دادن
unique solution
U
جواب منحصر بفرد
to accommodate
U
[به نیازی]
جواب دادن
To dismiss(sack,discharge)someone.
U
کسی را جواب کردن
In response (reply) to your letter.
U
در جواب نامه تان
flea in one's ear
<idiom>
U
جواب دندان شکن
out in left field
<idiom>
U
از جواب صحیح دورشدن
He answered nothing.
U
اصلا جواب نداد
unansweable
U
بی جواب تکذیب ناپذیر
to return a greeting
U
جواب سلام دادن
telephone responder
U
جواب دهنده تلفن
sockdologer
U
اتمام حجت جواب
Touché!
U
خوب جواب دادی!
to comply
[with]
U
[به نیازی]
جواب دادن
to meet
U
[به نیازی]
جواب دادن
A crushing reply(retort).
U
جواب دندان شکن
reply
U
جواب شفاهی دفاعیه
corespondent
U
مسئول جواب گویی
repartee
U
جواب شوخی امیز
rebuts
U
جواب متقابل دادن
sallies
U
جواب سریع و زیرکانه
answering
U
جواب احتیاج را دادن
sally
U
جواب سریع و زیرکانه
replied
U
جواب شفاهی دفاعیه
replies
U
جواب شفاهی دفاعیه
answers
U
جواب احتیاج را دادن
retorts
U
جواب متقابل تلافی
retorts
U
جواب متقابل دادن
retort
U
جواب متقابل تلافی
retort
U
جواب متقابل دادن
sockdolager
U
اتمام حجت جواب
counterbid
U
جواب خریداربه فروشنده
answer
U
جواب احتیاج را دادن
rebutting
U
جواب متقابل دادن
counterclaim
U
جواب به ادعای شاکی
rebut
U
جواب متقابل دادن
replying
U
جواب شفاهی دفاعیه
have her cable
U
لنگر جواب دادن
answered
U
جواب احتیاج را دادن
rebutted
U
جواب متقابل دادن
blue flag
U
پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
Answer me this question.
U
جواب این سؤالم را بده
never to be at a loss for an answer
U
همیشه حاضر جواب بودن
Please answer the telephone.
U
لطفا" جواب تلفن را بدهید
Why don't you answer?
U
چرا جواب نمی دهید؟
reply
U
پاسخ دادن جواب کتبی
To take the salute.
U
جواب سلام ( نظامی ) رادادن
A logical remark has no answer.
<proverb>
U
یرف یساب جواب ندارد .
replied
U
پاسخ دادن جواب کتبی
bite the hand that feeds you
<idiom>
U
جواب خوبی را با بدی دادن
replies
U
پاسخ دادن جواب کتبی
He didnt return (acknowledge) my greetings.
U
جواب سلام مرا نداد
answer
U
جواب دادن از عهده برامدن
replying
U
پاسخ دادن جواب کتبی
answered
U
جواب دادن از عهده برامدن
answers
U
جواب دادن از عهده برامدن
antiphony
U
انعکاس یا جواب سرود وموسیقی
answering
U
جواب دادن از عهده برامدن
audio response device
U
دستگاه جواب دهنده سمعی
refutatory
U
تکذیب کننده متضمن جواب رد
refutative
U
تکذیب کننده متضمن جواب رد
improvisator
U
بدیهه ساز حاضر جواب
meet some one's objections
U
به ایرادات کسی جواب دادن
most favored nation
U
کشورهایی را گویند که در صورتی که یکی از لنها امتیازی را به کشور دیگر بدهد سایرین نیزبخودی خود دارای ان امتیازبشوند
quantum meruit
U
کارفرما کاری را که برای انجام دادن به کارگر می داده و قرار می گذاشته که مزد او را برمبنای قاعده فوق بدهد
responsor
U
دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی
the answer is right under your nose
<idiom>
U
جواب مثل روز روشن است
replication
U
جواب خواهان به دادخواست مدعی در دعوی
To answer back.
U
جواب دادن ( یکی بدو کردن )
responsive
U
دارای عکس العمل سریع جواب گو
We wI'll be notified(informed)of the results today.
U
امروز جواب کار معلوم می شود
counter
U
جواب دادن معامله بمثل کردن با
countering
U
جواب دادن معامله بمثل کردن با
A sharp note(reply).
U
نامه (جواب ) تند ( شدید اللحن )
countered
U
جواب دادن معامله بمثل کردن با
This does not satisfy me.
U
این جواب مرا قانع نمی کند
S HTTP
U
سیستمی که خط امنیتی بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده ایجاد تا به کاربران امکان پرداخت قیمت کالاها از طریق اینترنت بدهد
soft
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softer
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softest
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
qui facit per alium facit perse
U
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
output bound
U
وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را باسرعتی کمتر از ورود داده هاانجام بدهد
Though the wolf may lose his teeth but never loses.
<proverb>
U
گرگ یتى اگر دندانهایش را هم از دست بدهد سرشت خود از دست نخواهد داد .
input bound
U
وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را با نرخی سریعتر از ورود داده هاانجام بدهد
asopportunity offers
U
هر وقت فرصتی پیدا شود هر وقت دست بدهد
initialize
U
تنظیم مقادیر یا پارامترها یا خط وط کنترلی به مقادیر اولیه اش تا امکان شروع مجدد برنامه یا فرآیند را بدهد
antiphon
U
سرودی که بوسیله سرایندگان کلیسا در جواب دستهء دیگرخوانده میشود
enhanced
U
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
enhances
U
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
enhancing
U
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
enhance
U
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
audio
U
ال می پرسد. شخص تماس گرفته با انتخاب کردن شمارهای در تلفن به او جواب میدهد
transponder
U
دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
transpondor
U
دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
naming services
U
روش انتساب نام یکتا به هر کاربر یا گره یا کامپیوتر در شبکه که به سایر کاربران امکان دستیابی به منبع اشتراکی بدهد در یک شبکه گسترده 9
menu display
U
روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
internetwork
U
تعدادی شبکه متصل بهم با استفاده از bridge و roater که به کاربر یک شبکه امکان دستیابی به هر منبع در شبکه دیگر بدهد
smarted
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarter
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
asynchronous
U
کامپیوتری که به شبکهای وصل است تا شماره گیری مودم ها را کنترل کند و به کاربران در فاصله دور اجازه استفاده از اتصال مودم و دستیابی به شبکه بدهد
smartest
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarting
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarts
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smart
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
cases
U
تابع جستجویی که وقتی جواب میدهد که کلمه جستجو و حالت حروف آن تط ابق داشته باشتد
case
U
تابع جستجویی که وقتی جواب میدهد که کلمه جستجو و حالت حروف آن تط ابق داشته باشتد
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
page
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com