English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 94 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to sell or pat up at a U بمزایده فروختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to put up forsale U بمزایده گذاشتن
to put up to a U بمزایده گذاشتن
to sell by a U بمزایده گذاشتن
auctions U حراج کردن بمزایده گذاشتن
auctioning U حراج کردن بمزایده گذاشتن
auctioned U حراج کردن بمزایده گذاشتن
auction U حراج کردن بمزایده گذاشتن
markets U فروختن
marketed U فروختن
market U فروختن
undercuts U فروختن
monger U فروختن
sell out U فروختن
sell-outs U فروختن
sell-out U فروختن
sells U فروختن
selling U فروختن
sell U فروختن
undercut U فروختن
hawks U فروختن
realize U فروختن
realises U فروختن
realised U فروختن
turn over <idiom> U فروختن
to put on the market U فروختن
to place on the market U فروختن
realising U فروختن
realized U فروختن
realizes U فروختن
hawk U فروختن
hawked U فروختن
vend U فروختن
realizing U فروختن
sell for cash U نقد فروختن
sell by auction U به مزایده فروختن
to sell short U سام فروختن
to sell dearly U گران فروختن
forward sale U نسیه فروختن
slaughters U به زیان فروختن
sell off U یکجا فروختن
sell on credit U نسیه فروختن
to sell by retail U خرده فروختن
undersell U ارزان تر فروختن
sell like hotcakes <idiom> U سریعا فروختن
to sell off U ارزان فروختن
to save bot cash U نقد فروختن
to sell U عمده فروختن
to sell U یکجا فروختن
slaughtered U به زیان فروختن
slaughter U به زیان فروختن
remainder U باتخفیف فروختن
credit sale U نسیه فروختن
resold U دوباره فروختن
resells U دوباره فروختن
reselling U دوباره فروختن
resell U دوباره فروختن
to sell at a loss U بضر یا زیان فروختن
sells U فروختن بفروش رفتن
to deal in futures U کالایاسهام پیش فروختن
sell U فروختن بفروش رفتن
wholesale U بصورت عمده فروختن
selling U فروختن بفروش رفتن
retail U بصورت جزئی فروختن
To sell something at a loss. U چیزی را باضرر فروختن
regrate U یکجاخریدن وخرده فروختن
hawk U جار زدن و جنس فروختن
hawks U جار زدن و جنس فروختن
hawked U جار زدن و جنس فروختن
to bring to the hammer U هراج کردن بهراج فروختن
sell-outs U یکجا فروختن خیانت کردن
sell-out U یکجا فروختن خیانت کردن
sell out U یکجا فروختن خیانت کردن
sell up a debtor U دارایی بدهکاری را گرو کشیدن و فروختن
sell off U ارزان فروختن فروش یکجا وارزان
slow moving U کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
dump U بقیمت خیلی ارزان فروختن فرورفتن درخیالات واهی حالت مالخو لیایی
bundling U فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundle U فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundles U فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
job U کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
jobs U کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
foreclose U فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
forecloses U فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosed U فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosing U فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
outselling U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsell U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsells U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsold U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
to sell in lots U فال فال فروختن
to sell in lots U تیکه تیکه فروختن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com