English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
presentably U بطور قابل معرفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scissoring U 1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
irretrievably U بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably U بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
indisputable U بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
capably U بطور قابل
tolerably U بطور قابل تحمل
explosively U بطور قابل احتراق
habitably U بطور قابل سکونت
noteworthily U بطور قابل ملاحظه
questionably U بطور قابل تردید
objectionably U بطور قابل اعتراض
extricably U بطور قابل تخلیص
reliably U بطور قابل اعتماد
improvably U بطور قابل ترقی
laudably U بطور قابل ستایش
excusably U بطور قابل عفو
justifiably U بطور قابل تصدیق
justifiably U بطور قابل تبرئه
imaginably U بطور قابل تصور
eligibly U بطور قابل قبول
estimably U بطور قابل احترام
divisibly U بطور قابل تقسیم
praiseworthily U بطور قابل ستایش
practicably U بطور قابل عبور
interchangeably U بطور قابل معاوضه
remarkably U بطور قابل ملاحظه
expansibly U بطور قابل انبساط
considerably U بطور قابل ملاحظه
flexibly U بطور قابل انحناء
separably U بطور قابل تفکیک
admissibleness U بطور قابل قبول
interestingly U بطور قابل توجه
comparably U بطور قابل مقایسه
inheritably U بطور قابل توارث
perceptibly U بطور قابل درک
imputably U بطور قابل اسناد
aposematically U بطور قابل گوشزد
heritably U بطور قابل توارث
angular adjustable قابل تنظیم بطور زاویه ای
notably U بطور برجسته یا قابل ملاحظه
impregnably U بطور غیر قابل تسخیر
inimitably U بطور غیر قابل تقیلد
inalienably U بطور غیر قابل انتقال
inaccessibly U بطور غیر قابل دسترسی
incalculably U بطور غیر قابل تخمین
immeasurably U بطور غیر قابل پیمایش
irremeable U بطور غیر قابل برگشت
admissibly U بطور قابل قبول چنانکه روا
incorruptibly U با ازادگی رشوه خواری بطور غیر قابل تطمیع
irreclaimably U بطور غیر قابل برگشت چنانکه نتوان بازیافت یابرگرداند
accessibly U چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
inaccessibily U بطور غیر قابل دسترسی چنانکه نتوان به او نزدیک شدیا اورادید
expanded memory system U دریک IBM PC استانداردی که حافظه اضافی که بیشتر از حد کیلو بایت است از حافظه معمولی را معرفی میکند. این حافظه فقط توسط برنامههای مخصوص نوشته شده قابل اجراست و نیز مراجعه شود به LIM
nauseously U بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
lusciously U بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly U بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
grossly U بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
immortally U بطور فنا ناپذیر بطور باقی
indeterminately U بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
poorly U بطور ناچیز بطور غیر کافی
presentations U معرفی
presentation U معرفی
representations U معرفی
representation U معرفی
reclame U معرفی
designations U معرفی
reference U معرفی
designation U معرفی
representer U معرفی کننده
designative U معرفی کننده
letter of reference U معرفی نامه
insets U معرفی کردن
letters U معرفی نامه
letter U معرفی نامه
inset U معرفی کردن
letter of introduction U معرفی نامه
bring forward U معرفی کردن
representation U معرفی کردن
presented U معرفی کردن
speak well for U معرفی کردن
introduction U معارفه معرفی
nuncupatory U معرفی کننده
introductions U معارفه معرفی
introduce U معرفی کردن
introduced U معرفی کردن
nominate U معرفی کردن
representations U معرفی کردن
presentable U شایان معرفی
recommending U معرفی کردن
recommends U معرفی کردن
recommend U معرفی کردن
nominator U معرفی کننده
nominating U معرفی کردن
nominates U معرفی کردن
present U معرفی کردن
presents U معرفی کردن
introducing U معرفی کردن
presenting U معرفی کردن
presentee U معرفی شده
introduces U معرفی کردن
net authentication U معرفی ایستگاههای شبکه
report U معرفی کردن خود
reports U معرفی کردن خود
letterman U دارنده معرفی نامه
introduction U معرفی رسمی اشناسازی
reported U معرفی کردن خود
introductions U معرفی رسمی اشناسازی
preconize U بعموم معرفی کردن
initial campaign U معرفی کالا به بازار
algebra U قوانینی که برای معرفی
latently U بطور ناپیدا بطور پوشیده
incisively U بطور نافذ بطور زننده
indecorously U بطور ناشایسته بطور نازیبا
improperly U بطور غلط بطور نامناسب
abusively U بطور ناصحیح بطور دشنام
martially U بطور جنگی بطور نظامی
genuinely U بطور اصل بطور بی ریا
computer generations U روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
to r.someone as a U کسی را به سمتی معرفی کردن
meets U معرفی شدن به ملاقات کردن
quantification U معرفی عناصر یک جسم تعریف
instantiate U معرفی کردن بوسیله کنسرت
good wine needs no bush U چیزخوب نیازمند به معرفی نیست
id U کارتی که ضخص را معرفی میکند
roll out U معرفی یک کالای تجارتی به بازار
social credit U تصادی معرفی شده است
reagency U امادگی برای واکنش یا معرفی
meet U معرفی شدن به ملاقات کردن
Can you recommend a hotel? U آیا میتوانید یک هتل به من معرفی کنید؟
predefined U آنچه قبلا معرفی شده است
to give publicity to U بعموم نشان دادن یا معرفی کردن
who are your reference? U چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
subscripted variable U عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
tag U نوار پشت پوتین کارت معرفی
technologically U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
to proclam someone a traitor U کسیرا بعموم خائن معرفی کردن
tags U نوار پشت پوتین کارت معرفی
to report oneself U حاضر شدن وخود را معرفی کردن
Can you recommend a guest house? U آیا میتوانید یک پانسیون به من معرفی کنید؟
I have been referred. (introduced,recommended)to you by MR. . . . U از جانب آقای ... به شما معرفی شده ام
technological U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
report tothe director U خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
toastmistress U بانوی معرفی کننده ناطق سرمیز غذا
names U کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
Can you recommend a good restaurant? U آیا میتوانید یک رستوران خوب معرفی کنید؟
name U کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
Type cable U مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
bring up <idiom> U معرفی چیزی برای بحث (مذاکره)آوردن
personation U خود را به جای دیگری معرفی کردن یا جا زدن
functional U مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
to report to the police U خود را به پلیس معرفی کردن [بخاطر خلافی]
to i. any one into abenefice U کسیرابرای دریافت درامد کلیسا معرفی کردن
proceed time U زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
toastmaster U کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
polar U سیستم معرفی موقعیتها به عنوان زاویه و فاصله از مبدا
menus U انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
key کد عددی برای معرفی کلیدی که انتخاب شده است
menu U انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
toastmasters U کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
bear arms U سلاح به دست گرفتن خود را به خدمت معرفی کردن
identification tag U پلاک شناسایی اتیکت اسم کارت معرفی نامه
set U معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
sets U معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
flow diagram U نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
flowchart U نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
category wiring U یکی از 5 سطح استاندارد معرفی شده توسط EIA / TIA
setting up U معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
ccitt U انجمن بین المللی که پروتکلهای ارتباطی و استانداردها را معرفی می کنند
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
enquiry U کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
distorts U معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
distort U معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
anchor cell U خانهای در برنامه صفحه گسترده که ابتدای مجموعه خانه ها را معرفی میکند
operate U بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operated U بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operates U بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
holotype U نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
passwords U کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
password U کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
National Center for Supercomputing Applications U سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد
walkthrough U جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
boolean algebra U قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
sensible U قابل درک قابل رویت
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
achievable U قابل وصول قابل تفریق
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com