Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
japanize
U
بسبک ژاپونی تزئین نمودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
japonica
U
به ژاپونی
cone flower
U
گل ژاپونی
classically
U
بسبک
black eyed susan
U
گل ژاپونی
yellow daisy
U
گل ژاپونی
Japanese
U
ژاپونی
rudbeckia
U
گل ژاپونی
geisha
U
رقاصه ژاپونی
in a narrative style
U
بسبک داستان
japonica
U
گلابی ژاپونی
funkia
U
سوسن ژاپونی
japanese iris
U
زنبق ژاپونی
tatami
U
نمد ژاپونی
rudbeckia
U
جنس گل ژاپونی
romanesque
U
بسبک رومی
kaki
U
خرمالوی ژاپونی
orientally
U
بسبک شرقی ها
geishas
U
رقاصه ژاپونی
kago
U
تخت روان ژاپونی
japanize
U
بسبک ژاپنی در اوردن
gothicize
U
بسبک گوتیک در اوردن
gothicize
U
بسبک گوتیک در امدن
japonica
U
گل چای ژاپونی کاملیا
verslibre
U
شعر بسبک نوین
doric
U
بسبک معماری قدیم یونان
iambize
U
اشعار هجایی بسبک وتدمجموع ساختن
karate
U
فن ژاپونی دفاع بدون اسلحه کاراته
acapella
U
اواز دسته جمعی بسبک کلیسایی
gilded youth
U
جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
pagodas
U
ساختمان بسبک مخصوص چین و ژاپون پاگودا
judo
U
فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی کشتی جودو
pagoda
U
ساختمان بسبک مخصوص چین و ژاپون پاگودا
modernly
U
بسبک تازه چنانکه باب این عصر باشد
symbolist
U
نویسنده یاهنرمندی که بسبک سمبولیک اثاری خلق میکند نمادگر
embellishment
U
تزئین
embellishments
U
تزئین
ornamentation
U
تزئین
garnishment
U
تزئین
adornments
U
تزئین
adornment
U
تزئین
anconis
U
حاشیه تزئین
bedight
U
تزئین کردن
ornament
U
تزئین کردن
ancon
U
حاشیه تزئین
coquillage
U
تزئین صدفی
floriated
U
تزئین شده باگل
knull
U
[تزئین محدب شکل]
astreated
U
تزئین شده با ستاره ها
emblazonment
U
تزئین با نشان و علائم
ornamentally
U
از لحاظ تزئین منباب زینت
ornamentallyr
U
از لحاظ تزئین میناب زینت
redid
U
دوباره اتاق را تزئین کرد
redo
U
دوباره اتاق را تزئین کرد
marqueterie
U
تزئین باچوب وگوش ماهی
redoing
U
دوباره اتاق را تزئین کرد
cul-de-lame
U
تزئین آویخته
[به مانند اهرام]
pranks
U
شوخی زننده تزئین کردن
redoes
U
دوباره اتاق را تزئین کرد
marquetry
U
تزئین باچوب وگوش ماهی
redone
U
دوباره اتاق را تزئین کرد
prank
U
شوخی زننده تزئین کردن
prince's feather
U
تزئین برجسته پشت صندلی
spot
U
باخال تزئین کردن درنظرگرفتن
wallpapers
U
با کاغذ دیواری تزئین کردن
spots
U
باخال تزئین کردن درنظرگرفتن
wallpaper
U
با کاغذ دیواری تزئین کردن
make up
<idiom>
U
استقرار وسایل تزئین وآرایش
landscape
U
چشم انداز بامنظره تزئین کردن
landscaped
U
چشم انداز بامنظره تزئین کردن
boulle
U
تزئین اطاق بصورت مرصع کاری
enrichment
U
[هر تزئین شبیه زوار تخم مرغ]
landscapes
U
چشم انداز بامنظره تزئین کردن
rock gardens
U
باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
rock garden
U
باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
green roof
U
[سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
cauliculus
U
[ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
caulicole
U
[ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
caulcole
U
[ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
confetti
U
کاغذ رنگی برای تزئین درجشنها
caul
U
[ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
landscaping
U
چشم انداز بامنظره تزئین کردن
ceilure
U
[قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
cellure
U
[قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
celure
U
[قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
ornament
U
[تزئینات و اجسامی که برای تزئین به فرش دوخته می شوند.]
needle work
U
سوزن دوزی
[برای تزئین حاشیه و یا طرح فرش]
landscape gardener
U
متخصص تزئین باغ وگلکاری وزیبا سازی منافر
landscape gardeners
U
متخصص تزئین باغ وگلکاری وزیبا سازی منافر
intarsia
U
منبت کاری و تزئین گل و بوته و اشکال بر روی چوب
willowware
U
بشقاب دارای نقاشی بید وغیره برای تزئین اطاق
tulip design
U
طرح گل لاله
[گاه اطراف ترنج مرکزی را با آن تزئین می کنند.]
ionic
U
وابسته به یون الکتریکی یکنوع حروف سیاه چاپخانه زبان قدیمی مردم ایونی یونان سرستون ساخته شده بسبک ایونی یونان
filling out
U
[پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
Dizlyk
U
[نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.]
overcasting
U
شیرازه بافی
[جهت افزایش استحکام لبه های فرش و تزئین تارهای انتهائی]
arabesque
U
منبت کاری
[تزئین شده با شاخه ها، برگ ها و میوه ها یا صورتک های انسان و حیوان]
tossle
U
منگوله
[در این حالت دسته ای از نخ ها جهت تزئین فرش یا خورجین و زین اسب بکار می روند.]
ajaraca
U
[تزئین اسپانیایی دیوارهای آجری که از نقش هایی به اندازه یک نیم آجر تشکیل شده است.]
jewelled
U
[هر نوع تزئین تشکیل شده از نوارهای باریک و مهره های نیمه دایره و لوزی شکل]
silver thread
U
نخ های زربفت یا نقره ای
[این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
showed
U
نمودن
show
U
نمودن
seem
U
نمودن
seems
U
نمودن
seemed
U
نمودن
animadvert
U
نمودن
animalize
U
نمودن
abstracts
U
نمودن
abstracting
U
نمودن
showŠetc
U
نمودن
shows
U
نمودن
abstract
U
نمودن
dost
U
نمودن
dont
U
نمودن
to gain any ones ear
U
نمودن
abate
U
رفع نمودن
abated
U
رفع نمودن
microjustification
U
ریزتراز نمودن
numeralization
U
عددی نمودن
abates
U
رفع نمودن
abating
U
رفع نمودن
installs
U
منصوب نمودن
installing
U
منصوب نمودن
install
U
منصوب نمودن
affixing
U
اضافه نمودن
to humble oneself
U
افتادگی نمودن
affixes
U
اضافه نمودن
affixed
U
اضافه نمودن
affix
U
اضافه نمودن
stock piling
U
ذخیره نمودن
misrepresentation
U
بد ارائه نمودن
waive
U
اغماض نمودن
instal
U
منصوب نمودن
arraign
U
احضار نمودن
assimilatc
U
مقایسه نمودن
authorise
U
مجاز نمودن
depilate
U
ازاله مو نمودن از
digitizing
U
دیجیتالی نمودن
dusk
U
تاریک نمودن
sketches
U
رسم نمودن
sketched
U
رسم نمودن
sketch
U
رسم نمودن
fill up
U
خاکریزی نمودن
indorsation
U
تصویب نمودن
doubled up
U
مضاعف نمودن
doubled
U
مضاعف نمودن
double
U
مضاعف نمودن
anneal
U
بادوام نمودن
accommodates
U
تطبیق نمودن
adjust
تسویه نمودن
catering
U
فراهم نمودن
sum
U
خلاصه نمودن
curtail
U
مختصر نمودن
curtailed
U
مختصر نمودن
curtailing
U
مختصر نمودن
curtails
U
مختصر نمودن
catered
U
فراهم نمودن
waives
U
اغماض نمودن
sums
U
خلاصه نمودن
cater
U
فراهم نمودن
impeached
U
احضار نمودن
mirroring
U
معکوس نمودن
caters
U
فراهم نمودن
adjust
تصفیه نمودن
friends
U
یاری نمودن
impeach
U
احضار نمودن
friend
U
یاری نمودن
impeaches
U
احضار نمودن
impeaching
U
احضار نمودن
plot
U
رسم نمودن
plots
U
رسم نمودن
plotted
U
رسم نمودن
account
U
محاسبه نمودن
dissociating
U
تفکیک نمودن
dissociates
U
تفکیک نمودن
imprisons
U
حبس نمودن
standardize
U
استاندارد نمودن
imprison
U
حبس نمودن
send
U
ارسال نمودن
sending
U
ارسال نمودن
sends
U
ارسال نمودن
accommodate
U
تطبیق نمودن
accommodated
U
تطبیق نمودن
standardizes
U
استاندارد نمودن
standardizing
U
استاندارد نمودن
imprisoning
U
حبس نمودن
standardising
U
استاندارد نمودن
standardises
U
استاندارد نمودن
acquit
U
نمودن برائت
acquits
U
نمودن برائت
acquitting
U
نمودن برائت
sorting
U
مرتب نمودن
dissociate
U
تفکیک نمودن
standardised
U
استاندارد نمودن
waived
U
اغماض نمودن
price fixing
U
ثابت نمودن قیمت
cornering the market
U
قبضه نمودن بازار
magnetic tape sorting
U
مرتب نمودن با نوارمغناطیسی
pontify
U
خودرا مقدس نمودن
bestialize
U
جانور خوی نمودن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com