English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5535 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
as soon as possible U بزودی هرچه بیشتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
with all speed U باشتابی هرچه بیشتر باسرعتی هرچه تمامتر
i ran as quick as i could U هرچه میتوانستم تند دویدم به تندی هرچه بیشتر دویدم
full drive U باشتاب هرچه بیشتر
full pelt U با شتاب هرچه بیشتر سراسیمه
ventre a terre U سراسیمه باشتاب هرچه بیشتر شکم بزمین
You have to watch your diet more [carefully] and get more exercise. U شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
presently U بزودی
tantivy U بزودی
soonest U بزودی
soon U بزودی
anon U بزودی
earliest U بزودی
ere long U بزودی
before long U بزودی
shortly U بزودی
erelong U بزودی
in a hurry U بزودی
in a little while U بزودی
early U بزودی
bandwidth U صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
by and by U متدرجا بزودی
in no time <idiom> U سریعا ،بزودی
soon a U بزودی بعدازان
in the wind <idiom> U بزودی اتفاق افتادن
snap up U بزودی خریدن روی دست بردن
whatever U هرچه
so far forth as U هرچه
whatsoever U هرچه
kalon U هرچه زیباست
early as possible U هرچه زودتر
cypres U هرچه نزدیکتر
come what may! U هرچه میخواهیدبشود
bethatari may U هرچه باداباد
as much as possible U هرچه میتوان
what U هرچه انچه
the sooner the better U هرچه زودتربهتر
However much he tried . U هرچه سعی کرد
At the top of ones voice . U با صدای هرچه بلند تر
come what may! U هرچه بادا باد
at all hazard U هرچه بادا باد
to ride hell for leather U باتندی هرچه بیشترتاختن
full drive U بسرعت هرچه تمامتر
at all adventures U هرچه پیش اید
to a hair U بادقتی هرچه تمامتر
With utmost care. U با دقت تمام (هرچه تمامتر )
he sold the good ones U هرچه خوب داشت فروخت
pot luck U هرچه دردیگ پیدا شود
pay the piper U هرچه پول میدهی اش میخوری
All his belongings were stolen . U هرچه داشت بردند (دزدیدند)
let him do his worst U هرچه ازدستش برمیاید بکند
i lent him what money i had U هرچه پول داشتم به او وام دادم
whatsoever he doeth shall p U هرچه میکند نیک انجام خواهد شد
soon ripe soon rotten U هرچه زود براید دیر نپاید
After all, she is your mother. هرچه باشد بالاخره مادرت است.
come and take p luck with us U بفرمایدبرویم منزل هرچه پیداشدباهم می خوریم
whaterer U هرچه انچه هرانچه هرقدر هیچ گونه
anticlimaxes U بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
anticlimax U بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
gibus U کلاه نرمی که دراپرابرسرمیگذارندبرای اینکه هرچه بران مشت بزنند
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
people who live in glass houses should not throw stones <idiom> U هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
whateer U هرانچه انچه هرانچه هرقدر هرچه
the more better the best U هر چه بیشتر
principally U بیشتر
as early aspossible U هر چه بیشتر
furthers U بیشتر
more U بیشتر
furthered U بیشتر
furthering U بیشتر
the more U بیشتر
further U بیشتر
as much as possible U هر چه بیشتر
large adv U بیشتر
it is mostly iron U بیشتر
for the most part U بیشتر
more than U بیشتر از
more and more U هی بیشتر
mainly U بیشتر
mostly U بیشتر
rather U بیشتر
accelerator winding U سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
further information U آگاهی بیشتر
hypercard U یات بیشتر
nine times out ten U بیشتر اوقات
the many U بیشتر مردم
in the main U بیشتر اصلا
to overcomein number U بیشتر بودن از
multichannel U با بیشتر از یک کانال
most people U بیشتر مردم
the most that i can do U بیشتر انها
most of them U بیشتر انها
surviver U بیشتر عمرکننده
oddson U بیشتر محتمل
by superir wisdom U با خرد بیشتر
outstand U بیشتر ایستادن
no more U نه دیگر [بیشتر]
over crowding U بیشتر باشد
better part U قسمت بیشتر
over-average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
more and more U بیشتر ازبیشتر
outsit U بیشتر نشستن از
above average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
above-average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
so many menŠso many minds U عقیده بیشتر
so many menŠso many minds U هر چه اشخاص بیشتر
no longer U نه بیشتر [زمانی]
majored U بیشتر اعظم
outshone U بیشتر درخشیدن
outshines U بیشتر درخشیدن
outshine U بیشتر درخشیدن
outshining U بیشتر درخشیدن
rather ... than U بیشتر ...تا [ترجیحا ... تا]
majoring U بیشتر اعظم
The more the better . U هر چه بیشتر بهتر
not any more U دیگر نه [بیشتر نه]
major U بیشتر اعظم
better U نیکوتر بیشتر
outstand U بیشتر تحمل کردن
outlasted U بیشتر طول کشیدن از
extensive cultivation U کار وسرمایه بیشتر
outbids U بیشتر توپ زدن از
outbidding U بیشتر توپ زدن از
outlasting U بیشتر طول کشیدن از
outbidded U بیشتر توپ زدن از
outlast U بیشتر طول کشیدن از
outbid U بیشتر توپ زدن از
roundabout production U تولید با کارائی بیشتر
at full pelt U با شتاب هر چه بیشتر سراسیمه
put someone's best foot forward <idiom> U بیشتر تلاش کردن
outwalk U بیشتر راه رفتن از
outwork U بیشتر کار کردن از
more the merrier <idiom> U هرچی بیشتر بهتر
overlive U بیشتر زنده بودن از
read mostly memory U حافظه بیشتر خواندنی
outwatch U بیشتر بیدار ماندن از
outlasts U بیشتر طول کشیدن از
outlives U بیشتر زنده بودن از
outliving U بیشتر دوام اوردن
outwear U بیشتر دوام کردن
he makes most noise U او از همه بیشتر صدا یا
I am over 50 years old. U من ۵۰ سال بیشتر دارم.
like nowhere else <adv.> U بیشتر از هر جای دیگر
ahead U دارای امتیاز بیشتر
it consists mainly U بیشتر عبارت است از
outliving U بیشتر زنده بودن از
mares U مادیان 4 ساله یا بیشتر
outlives U بیشتر دوام اوردن
mare U مادیان 4 ساله یا بیشتر
outvote U بیشتر رای بردن از
outvoted U بیشتر رای بردن از
outvotes U بیشتر رای بردن از
norther U بیشتر بطرف شمال
outvoting U بیشتر رای بردن از
outlived U بیشتر زنده بودن از
outlived U بیشتر دوام اوردن
outlive U بیشتر زنده بودن از
outlive U بیشتر دوام اوردن
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
It tends to be blue . It is bluish. U بیشتر برنگ آبی می زند
at full speed U با تندی هر چه بیشتر بسرعتی هر چه تمامتر
semidouble U دارای گلبرگهای بیشتر از معمول
overload U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
multi U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
It does more harm than good . U ضررش از نفعش بیشتر است
transuranium U دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
overloaded U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
transuranic U دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
overloads U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
multi- U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
riot U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
supercharger U دستگاه هوا و سوخت رسانی بیشتر
half century U 05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
to jackknife truck-trailers U تا شدن کامیون در جاده [بیشتر در تصادفات]
centuries U 001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
century U 001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
ness on his part U این بیشتر بواسطه کمرویی است
queue U افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queued U افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queueing U افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queues U افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
man up U بازی با یک نفر بیشتر از تعدادافراد حریف
More money is not the answer to this problem. U پول بیشتر حل این مسئله نیست.
operators U انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
operator U انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
riots U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioting U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
composer U آهنگ ساز [بیشتر موسیقی کلاسیک]
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
rioted U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
excess cover treaty U قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
compound parry U دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
Cut a little more off the top. یک کمی بیشتر بالا را کوتاه کنید.
Cut a little more off the back. یک کمی بیشتر عقب را کوتاه کنید.
overpoise U مهمتر بودن از بیشتر نفوذ داشتن از
accuracy U هر قدر تعداد بیتها بیشتر باشد
follow up <idiom> U بهتر کردن کار با تلاش بیشتر
more frequently than ever <adv.> U نسبت به سابق خیلی بیشتر اوقات
loved i nothonour more U اگر شرافت را بیشتر دوست نداشتم
peter penny U زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
Recent search history Forum search
1incentive
1The more you care
1pedal pamping
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
2تعریف فونتیک چیست؟
2بازوی دست راست
1tajwid
1این پیج بزودی بسته خواهد شد
1Both the Afghan government and the international society agree that Afghanistan confronts major challenges before mining becomes the country’s economic lifeline and help create creation of a more self
1Jack Attac
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com