English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
goods received note U برگه دریافت کالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
collection of goods U دریافت کالا
procurement lead time U زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
cost absoption U هزینهای که در قیمت تولید کالا منظورنمیشود و از مشتری دریافت نمیگردد
charges forward U هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
supporting goods U موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
transire U برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone U با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter [to trade by barter] U دادوستد کالا با کالا کردن
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
follicle U برگه
trifolite U سه برگه
unifoliate U یک برگه
decaphyllous U ده برگه
card U برگه
lamellated U برگه برگه
diphyllous U دو برگه
cards U برگه
bract U برگه
follicles U برگه
DSR U سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
checked U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checks U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
walking papers <idiom> U برگه اخراج
handout U برگه اطلاعات
trefoil U شبدر سه برگه
information sheet U برگه اطلاعات
septifolious U هفت برگه
issue note U برگه صدور
heptaphyllous U هفت برگه
forms U برگه ورقه
layout sheet U برگه طرح
five leaved U پنج برگه
tetraphyllous U چهار برگه
letter of credit U برگه اعتبار
promissory note U برگه بدهی
promissory notes U برگه بدهی
This page owner U دارنده این برگه
form U برگه ورقه
formed U برگه ورقه
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
materials transfer notes U برگه انتقال مواد
materials returned note U برگه مواد برگشتی
scratch sheet U برگه نامنویسی اسبها
foliaceous U برگه دار برگی
pink slip <idiom> U برگه اخراج از شغل
trip ticket U برگه اجازه مسافرت
personal data sheet U برگه اطلاعات فردی
scorecard U برگه نام بازیگران
scorecards U برگه نام بازیگران
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
card sorting test U ازمون دسته بندی برگه ها
no answer [n/a] [in forms] U بدون پاسخ [در برگه برای پر کردن]
flap U برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
consular invoice U برگه فروش با مهر کنسول گری
flapped U برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
flaps U برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
acknowledge U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
to get [be given] your card [British E] <idiom> U برگه اخراج از شغل را گرفتن [اصطلاح روزمره]
to get [be given] the pink slip [American E] <idiom> U برگه اخراج از شغل را گرفتن [اصطلاح روزمره]
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
cargoes U کالا
cargo U کالا
stuffs U کالا
stuff U کالا
stuffed U کالا
merchandise U کالا
commodities U کالا
material U کالا
trafficked U کالا
trafficking U کالا
traffics U کالا
materials U کالا
traffic U کالا
object of sale U کالا
commodity U کالا
mercery U کالا
product U کالا
chattel U کالا
produce U کالا
produced U کالا
produces U کالا
mattering U کالا
mattered U کالا
matter U کالا
products U کالا
matters U کالا
ware U کالا
wares U کالا
article U کالا
traffick U کالا
good U کالا
articles U کالا
goods U کالا
apprehensions U دریافت
apprehension U دریافت
inception U دریافت
percipience U دریافت
receptions U دریافت
sensing U دریافت
discernment U دریافت
mental perception U دریافت
apperception U دریافت
comprehension U دریافت
reception U دریافت
comprehensions U دریافت
receipt U دریافت
receiving U دریافت
collections U دریافت
collection U دریافت
sentience U دریافت
receipts U دریافت
deliveries U دریافت
synecdoche U هم دریافت
transmission/reception of messages U دریافت
delivery U دریافت
commodity agreement U موافقتنامه کالا
commodity broker U دلال کالا
commodities exchange U بورس کالا
commodity broker U واسطه کالا
interchanged U مبادله کالا
interchange U مبادله کالا
depot U انبار کالا
depots U انبار کالا
inventories U موجودی کالا
samples U نمونه کالا
gluts U فراوانی کالا
commodity catalogue U کاتالوگ کالا
commodity code U رمز کالا
warehouse U انبار کالا
copper alloy U همبسته کالا
interchanging U مبادله کالا
consignor U فرستنده کالا
commodity market U بازار کالا
commodity flow U جریان کالا
commodity exchange U بورس کالا
interchanges U مبادله کالا
commodity exchange U مبادله کالا
commodity code U علامت کالا
commodity code U شماره کالا
stowage U انبار کالا
inventory U صورت کالا
inventory U موجودی کالا
glut U فراوانی کالا
warehouses U انبار کالا
fair U نمایشگاه کالا
fairer U نمایشگاه کالا
fairest U نمایشگاه کالا
fairs U نمایشگاه کالا
commodities U کالا جنس
commodity U کالا جنس
glut U وفور کالا
gluts U وفور کالا
barters U دادوستد کالا
bill of goods U صورت کالا
acceptance of goods U پذیرفتن کالا
showrooms U نمایشگاه کالا
showroom U نمایشگاه کالا
trafficked U مبادله کالا
barter U دادوستد کالا
bartered U دادوستد کالا
bartering U دادوستد کالا
drafted U بسته کالا
storeroom U انبار کالا
trafficking U مبادله کالا
traffic U مبادله کالا
stock room U انبار کالا
exclusion principle U کالا نیستندشد
on receipt of the goods U برسیدن کالا
holds U انبار کالا
fate of goods U وضعیت کالا
hold U انبار کالا
on receipt of the goods U بوصول کالا
mock up U مدل کالا
traffics U مبادله کالا
margin utility U حد مطلوبیت کالا
drafts U بسته کالا
lien on goods U حق حبس کالا
handling of goods U جابجایی کالا
draft U بسته کالا
sampled U نمونه کالا
stock requisition U درخواست کالا
order for goods U سفارش کالا
sample U نمونه کالا
collecting main U شبکه دریافت
draws U دریافت کردن
draw U دریافت کردن
catcher's side U سمت دریافت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com