Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to send to the press
U
برای چاپ فرستادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
consign
U
یا فرستادن چیزی برای کسی به منظورفروش
consigned
U
یا فرستادن چیزی برای کسی به منظورفروش
consigning
U
یا فرستادن چیزی برای کسی به منظورفروش
consigns
U
یا فرستادن چیزی برای کسی به منظورفروش
ascender
U
وسیله مکانیکی برای فرستادن بار
find touch
U
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
reenforceŠetc
U
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
serve a notice on someone
U
برای کسی اخطار فرستادن
to send for a person
U
پیغام برای کسی فرستادن که بیا
to serve a notice on some one
U
اخطار یا یاد داشت برای کسی فرستادن
(in) care of someone
<idiom>
U
فرستادن چیزی برای کسی ازروی آدرس شخص دیگری
Use this command to send the output to a file instead of to the screen.
U
برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
Other Matches
remits
U
فرستادن
packs
U
فرستادن
dispatches
U
فرستادن
pack
U
فرستادن
despatch
U
فرستادن
dispateh
U
فرستادن
give off
<idiom>
U
فرستادن
send out
U
فرستادن
dispatched
U
فرستادن
dispatch
U
فرستادن
sends
U
فرستادن
remitted
U
فرستادن
remit
U
فرستادن
send back
U
پس فرستادن
to send back
U
پس فرستادن
send in
U
فرستادن
remitting
U
فرستادن
send
U
فرستادن
send round
U
فرستادن
to send off
U
فرستادن
sending
U
فرستادن
despatching
U
فرستادن
consigning
U
فرستادن
consigned
U
فرستادن
to serve a subpoena on
U
فرستادن
despatches
U
فرستادن
to send off
U
فرستادن
despatched
U
فرستادن
consign
U
فرستادن
to a. letter
U
فرستادن
hand over
U
فرستادن
consigns
U
فرستادن
delegate
U
به نمایندگی فرستادن
issue
U
نشریه فرستادن
issued
U
نشریه فرستادن
remittance
U
فرستادن پول
remittances
U
فرستادن پول
issues
U
نشریه فرستادن
returned
U
پس فرستادن عودت
mails
U
باپست فرستادن
to send for a person
U
بی کسی فرستادن
delegated
U
به نمایندگی فرستادن
to send down rain
U
باران فرستادن
send up
U
بزندان فرستادن
consignments
U
امانت فرستادن
consignment
U
امانت فرستادن
send-up
U
بزندان فرستادن
send-ups
U
بزندان فرستادن
send on
U
جداگانه فرستادن
delegating
U
به نمایندگی فرستادن
delegates
U
به نمایندگی فرستادن
missions
U
بماموریت فرستادن
to send on fools errand
U
پی نخودسیاه فرستادن
transmissibility
U
قابلیت فرستادن
mail
U
باپست فرستادن
missend
U
اشتباها فرستادن
forward
U
فرستادن رساندن
returning
U
پس فرستادن عودت
call for some one
U
پی کسی فرستادن
return
U
پس فرستادن عودت
retransmit
U
دوباره فرستادن
to call for anyone
U
پی کسی فرستادن
returns
U
پس فرستادن عودت
forwarded
U
فرستادن رساندن
jamming
U
پارازیت فرستادن
mission
U
بماموریت فرستادن
pulsing
U
فرستادن موج
circularize
U
بخشنامه فرستادن به
imparadise
U
به بهشت فرستادن
to send a message
U
پیام فرستادن
despatches
U
عزیمت فرستادن پیام
to post a letter
[British English]
U
نامه ای را با پست فرستادن
to send for a person
U
عقب کسی فرستادن
to mail a letter
[American English]
U
نامه ای را با پست فرستادن
red herrings
U
پی نخود سیاه فرستادن
to send something to my friend
U
چیزی را به دوستم فرستادن
despatches
U
روانه کردن فرستادن
despatched
U
عزیمت فرستادن پیام
delivers
U
فرستادن توپ به هدف
deliver
U
فرستادن توپ به هدف
despatched
U
روانه کردن فرستادن
transmissibility
U
فرا فرستادن پذیری
dispatches
U
عزیمت فرستادن پیام
despatching
U
عزیمت فرستادن پیام
to send soldiers into the streets
U
سربازان را به خیابانها فرستادن
dispatches
U
روانه کردن فرستادن
circularize
U
پرسش نامه فرستادن
refers
U
فرستادن بازگشت دادن
referred
U
فرستادن بازگشت دادن
refer
U
فرستادن بازگشت دادن
dispatched
U
عزیمت فرستادن پیام
dispatched
U
روانه کردن فرستادن
dispatch
U
عزیمت فرستادن پیام
dispatch
U
روانه کردن فرستادن
to e. carpets to the europe
U
فرش به اروپا فرستادن
order about
U
پیوسته پی فرمان فرستادن
re export
U
دوباره بیرون فرستادن
despatching
U
روانه کردن فرستادن
radio
U
پیام رادیویی فرستادن
radioed
U
پیام رادیویی فرستادن
red herring
U
پی نخود سیاه فرستادن
radioing
U
پیام رادیویی فرستادن
radios
U
پیام رادیویی فرستادن
fade
U
کج فرستادن گوی گلف
fades
U
کج فرستادن گوی گلف
afforce
U
نیروی کمکی فرستادن به
follow the ball
U
دنبال توپ فرستادن
radiographic
U
پیام رادیوتلگرافی فرستادن
ship
U
باکشتی فرستادن یا حمل کردن
outclearing
U
فرستادن چک و قبض به بنگاه پایاپاپای
ships
U
باکشتی فرستادن یا حمل کردن
ships
U
با کشتی حمل کردن فرستادن
ship
U
با کشتی حمل کردن فرستادن
schools
U
بمدرسه فرستادن درس دادن
accred it
U
با استوارنامه فرستادن اعتبارنامه دادن
wirephoto
U
بوسیله بی سیم عکس فرستادن
school
U
بمدرسه فرستادن درس دادن
to call somebody to
[for]
something
U
پی کسی فرستادن به خاطر چیزی
fool's errands
U
فرستادن دنبال نخود سیاه
fool's errand
U
فرستادن دنبال نخود سیاه
dispatchment
U
ارسال
[اعزام]
[گسیل]
[فرستادن ]
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
franker
U
اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
relegates
U
محول کردن به جای بدتر فرستادن
relegating
U
محول کردن به جای بدتر فرستادن
supplied
U
فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
supply
U
فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
supplying
U
فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
relegated
U
محول کردن به جای بدتر فرستادن
relegate
U
محول کردن به جای بدتر فرستادن
frankest
U
اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
franking
U
اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
franked
U
اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
frank
U
اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
railroad
U
با راه اهن فرستادن یا سفر کردن
railroads
U
با راه اهن فرستادن یا سفر کردن
to send a message to somebody
U
پیامی به کسی فرستادن
[سیاسی یا اجتماعی]
franks
U
اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
disseminating
U
توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
disseminates
U
توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
radiograph
U
پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
disseminate
U
توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
radiographs
U
پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
disseminated
U
توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
encloses
U
به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
multiplex
U
چند خبر راهمزمان بر روی یک سیم فرستادن
enclose
U
به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
enclosing
U
به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
kinchin lay
U
دزدی پول ازبچه هابوسیله فرستادن انهاپی فرمان
hatch way
U
روزنه عرشه کشتی مخصوص پایین فرستادن بار
certiorari
U
حکم فرستادن پرونده که ازمحکمه بالاتربمحکمه پایین ترابلاغ میشود
places
U
پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
spot pass
U
پاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده میشود
purge valve
U
لوله مخصوص بیرون فرستادن اب از ماسک بافشار هوای بینی
place
U
پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
fly
U
فرستادن توپ والیبال به ارتفاع زیاد پارچه سقف چادر
placing
U
پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
cut
U
فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند
cuts
U
فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند
floods
U
بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
flood
U
بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
flooded
U
بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
U
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
input bound
U
وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را با نرخی سریعتر از ورود داده هاانجام بدهد
output bound
U
وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را باسرعتی کمتر از ورود داده هاانجام بدهد
send in
U
وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link
U
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
send
U
ایفاد کردن فرستادن روانه کردن
sending
U
ایفاد کردن فرستادن روانه کردن
sends
U
ایفاد کردن فرستادن روانه کردن
recall
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narratives
U
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalls
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
c
U
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
Ackerman's function
U
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
narrative
U
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
bin
U
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
revenue tax
U
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
no show
U
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
teacloths
U
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
bins
U
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
permanent
U
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
iil
U
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
teacloth
U
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
scratched
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
cold thrust
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
gather shot
U
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
scratches
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com