Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (23 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
starke
U
با شیپور علامت دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bugle call
U
علامت دادن به وسیله شیپور شیپور جمع
Other Matches
sennet
U
شیپور علامت شروع نمایش یا ختم ان
tabard
U
نوار تزیینی ترمپت یا شیپور پرچم شیپور
signaled
U
علامت دادن
signalled
U
علامت دادن
signal
U
علامت دادن
To give a signal ( sign) .
U
علامت دادن
say the word
<idiom>
U
علامت دادن
flags
U
باپرچم علامت دادن
signaled
U
سیگنال علامت دادن
signal
U
سیگنال علامت دادن
flag
U
باپرچم علامت دادن
signalled
U
سیگنال علامت دادن
denoted
U
علامت بودن معنی دادن
denote
U
علامت بودن معنی دادن
signaled
U
مخابره کردن علامت دادن
signal
U
مخابره کردن علامت دادن
negation
U
تغییر دادن علامت یک عدد
denotes
U
علامت بودن معنی دادن
blind
U
چشمک زدن علامت دادن
blinded
U
چشمک زدن علامت دادن
signalled
U
مخابره کردن علامت دادن
blinds
U
چشمک زدن علامت دادن
hunting horn
U
بوق مخصوص علامت دادن به شکارچیان
waff
U
اهتزاز پرچم یا هر چیزدیگری برای علامت دادن
hyphens
U
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
coacher
U
مامور علامت دادن ازمربی به توپزن فعال بیس بال
hyphen
U
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
blips
U
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
blip
U
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
burn notice
U
علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
marker
U
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
markers
U
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
blue flag
U
پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
symbol
U
اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
markers
U
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
marker
U
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
symbol
U
علامت ترسیمی علامت فرمولی
character
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
characters
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
trombonist
U
شیپور زن
trumpet
U
شیپور
tooter
U
شیپور زن
trumpeters
U
شیپور زن
bugles
U
شیپور
cone
U
شیپور
trombonists
U
شیپور زن
trumpeter
U
شیپور زن
cones
U
شیپور
trom'ba
U
شیپور
trumpeting
U
شیپور
bugle
U
شیپور
clarion
U
شیپور
cornu
U
شیپور
key bugle
U
شیپور
trumpeted
U
شیپور
bingo
U
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
tuba
U
شیپور بزرگ
tubas
U
شیپور بزرگ
trumpet
U
شیپور زدن
trumpeted
U
شیپور زدن
last port
U
شیپور عزا
last post
U
شیپور خاموشی
taps
U
شیپور خاموشی
heave out
U
شیپور بیداری
last port
U
شیپور خاموشی
curfew
U
شیپور خاموشی
assembly
U
شیپور جمع
curfews
U
شیپور خاموشی
trumpeting
U
شیپور زدن
to blow atrumpet
U
نواختن شیپور
cornets
U
نوعی شیپور
air operated horn
U
شیپور بادی
drill call
U
شیپور مشق
trumps
U
صدای شیپور
horn
U
شیپور پیاله
chamade
U
شیپور امان
cornett
U
نوعی شیپور
salpingitis
U
اماس شیپور
clarion
U
شیپور بلند
service calls
U
شیپور خدمت
clarion
U
شیپور جنگ
syrint
U
شیپور بیداری
tantara
U
صدای شیپور
tantara
U
شیپور زدن
the sound of a bugle
U
صدای شیپور
cornet
U
نوعی شیپور
French horn
U
نوعی شیپور
trump
U
صدای شیپور
turn out
U
شیپور بیداری
turn in
U
شیپور خاموشی
call to quarters
U
شیپور احضار
clang
U
صدای شیپور
to the color
U
شیپور احترام
clanged
U
صدای شیپور
clanging
U
صدای شیپور
clangs
U
صدای شیپور
reveille
U
شیپور بیدارباش
eustachian tube
U
شیپور استاش
first call
U
شیپور جمع
to sound a parley
U
با زدن شیپور
general muster
U
شیپور جمع عمومی
first post
U
شیپور خبر شبانه
first seargeant's call
U
شیپور سرگروهبان پیش
blast
U
صدای شیپور بادزدگی
alarum
U
اخطار شیپور حاضرباش
blasts
U
صدای شیپور بادزدگی
trumpet
U
شیپورچی شیپور زدن
trumpeting
U
شیپورچی شیپور زدن
alarms
U
شیپور حاضرباش اشوب
officers call
U
شیپور افسر پیش
warison
U
پاداش شیپور حمله
alarmed
U
شیپور حاضرباش اشوب
pipe down
U
بوسیله شیپور یا نای
trom'ba
U
شاخ شیپور زدن
campanula
U
[شبیه شیپور مینیاتوری]
to the color
U
شیپور احترام پرچم
trumpeted
U
شیپورچی شیپور زدن
alarm
U
شیپور حاضرباش اشوب
service calls
U
شیپور جمع عمومی
sousaphone
U
شیپور زنگوله دار
alarmingly
U
شیپور حاضرباش اشوب
to sound the retire
U
شیپور عقب نشینی زدن
call up
U
شیپور احضار بخاطر اوردن
drill call
U
شیپور شروع مشق صف جمع
call-up
U
شیپور احضار بخاطر اوردن
call-ups
U
شیپور احضار بخاطر اوردن
saxtuba
U
شیپور برنجی دارای صدای بم
assembly
U
شیپور خاموشی دستگاه مرکب
to sound a retreat
U
شیپور عقب نشینی زدن
trombone
U
شیپور دارای قسمت میانی متحرک
foghorns
U
شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
foghorn
U
شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
alarms
U
اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarmingly
U
اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarmed
U
اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarm
U
اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
tooted
U
صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
toot
U
صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
toots
U
صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
tooting
U
صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
retreat
U
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreats
U
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreating
U
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreated
U
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
consents
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
tags
U
علامت
presages
U
علامت
tag
U
علامت
marks
U
علامت
caret
U
علامت
presaged
U
علامت
presage
U
علامت
emblems
U
علامت
presaging
U
علامت
apostrophize
U
علامت
emblem
U
علامت
codes and codification
U
علامت
bullets
U
یک علامت
bullet
U
یک علامت
indicium
U
علامت
signalled
U
علامت
signaled
U
علامت
signum
U
علامت
signal generator
U
علامت زا
signal
U
علامت
tokens
U
علامت
token
U
علامت
impresa
U
علامت
characters
U
علامت
character
U
علامت
fog signal
U
علامت مه
differentia
U
علامت
unsigned
U
بی علامت
banner
U
علامت
banners
U
علامت
code
U
علامت
symptomless
U
بی علامت
branding
U
علامت
stripe
U
علامت
stripes
U
علامت
ditto
U
علامت
badge
U
علامت
mark
U
علامت
brands
U
علامت
marine code
U
علامت
symbol
U
علامت
brand
U
علامت
indicator
U
علامت
badges
U
علامت
designation
U
علامت
apostrophe
U
علامت
symptom
U
علامت
tick
U
علامت
ticked
U
علامت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com