Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to bolt
U
با سرعت زیاد حرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
high speed
U
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
spanks
U
با سرعت حرکت کردن
spanked
U
با سرعت حرکت کردن
spank
U
با سرعت حرکت کردن
drags
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
fleets
U
هدف متحرک با سرعت حرکت کردن
fleet
U
هدف متحرک با سرعت حرکت کردن
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
fast
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
overload speed
U
سرعت بار زیاد
high velocity
U
با سرعت ابتدایی زیاد
high velocity
U
سرعت اولیه زیاد
high velocity
U
سرعت دهانهای زیاد
high velocity drop
U
بارریزی با سرعت سقوط زیاد
blowing
U
خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
impingement
U
برخورد گازهای با سرعت زیاد به ساختمان هواپیما
jets
U
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
jetted
U
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
jetting
U
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
jet
U
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
speeds
U
سرعت حرکت
speeding
U
سرعت حرکت
nippiness
U
سرعت حرکت
promptness
U
سرعت حرکت
speed
U
سرعت حرکت
quickness
U
سرعت حرکت
rapidity
U
سرعت حرکت
paced
U
سرعت حرکت
pace
U
سرعت حرکت
swiftness
U
سرعت حرکت
speed of action
U
سرعت حرکت
promptitude
U
سرعت حرکت
paces
U
سرعت حرکت
rates
U
سرعت حرکت
rapidness
U
سرعت حرکت
rate
U
سرعت حرکت
speediness
U
سرعت حرکت
easiness
[quickness]
U
سرعت حرکت
celerity
U
سرعت حرکت
fleetness
U
سرعت حرکت
alacrity
[speed]
U
سرعت حرکت
velocity
U
سرعت حرکت
sustained rate
U
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
average speed
U
سرعت متوسط حرکت
wind velocity
U
سرعت حرکت باد
electrothermal printer
U
چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
cruising speed
U
سرعت حرکت هواپیما یا کشتی
sound velocity
U
سرعت حرکت صوت در اب دریا
jet stream
U
جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
rate of march
U
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
remaining velocity
U
سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
fluttering
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutter
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttered
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutters
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fleeting target
U
هدف متحرک و زودگذر هدفی که با سرعت حرکت میکند
rate joystick
U
سکان هدایتی با سرعت ثابت حرکت مکان نما
atmospheric braking
U
کند شدن سرعت حرکت یک جسم هنگام برخورد بااتمسفر
fast
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
channelled
U
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channels
U
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channeled
U
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channel
U
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channeling
U
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
surcharge
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
computer animation
U
تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
poomse
U
نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
coriolis force
U
نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
jitter
U
خطایی که در آن حرکت سرعت بالا پایین نشانگر روی صفحه وجدو دارد و در یک ارسال فیش
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
aircraft arresting hook
U
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
animation
U
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
slewing
U
سرعت حرکت ابزارهای ماشینی کنترل شده عددی ازیک محل به محل دیگر
animations
U
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
combined speed indicator
U
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring
U
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio
U
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
burning rate
U
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed
U
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
machine number
U
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
rate of flame propagation
U
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
tachometer
U
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
true air speed
U
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
compression ignition
U
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity
U
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring
U
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
I didnt get much sleep.
U
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
inputted
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
frequented
U
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequent
U
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequents
U
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequenting
U
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
overspend
U
زیاد خرج یا مصرف کردن افراط کردن
grnish
U
زیاد کردن
intensification
U
زیاد کردن
overloads
U
زیاد پر کردن
increase
U
زیاد کردن
overstock
U
زیاد پر کردن
to run rup
U
زیاد کردن
increased
U
زیاد کردن
increases
U
زیاد کردن
propagating
U
زیاد کردن
heighten
U
زیاد کردن
heightened
U
زیاد کردن
overload
U
زیاد پر کردن
overloaded
U
زیاد پر کردن
propagates
U
زیاد کردن
propagate
U
زیاد کردن
add
زیاد کردن
propagated
U
زیاد کردن
heightening
U
زیاد کردن
heightens
U
زیاد کردن
support
U
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
U
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerating
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
U
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerate
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
barrel
U
با سرعت زیادحرکت کردن
rate
U
سرعت ارزیابی کردن
rates
U
سرعت ارزیابی کردن
barrels
U
با سرعت زیادحرکت کردن
elevation of security
U
زیاد کردن تامین
propagating
U
زیاد کردن پروردن
overloaded
U
زیاد بار کردن
propagates
U
زیاد کردن پروردن
oversimplified
U
زیاد ساده کردن
overloads
U
زیاد بار کردن
oversimplification
U
زیاد ساده کردن
raises
U
پروراندن زیاد کردن
overwork
U
کار زیاد کردن
overworked
U
کار زیاد کردن
propagated
U
زیاد کردن پروردن
overheats
U
زیاد گرم کردن
overworking
U
کار زیاد کردن
overheated
U
زیاد گرم کردن
oversimplifies
U
زیاد ساده کردن
oversimplify
U
زیاد ساده کردن
overrating
U
زیاد براورد کردن
overrates
U
زیاد براورد کردن
overcharging
U
زیاد حساب کردن
overcharges
U
زیاد حساب کردن
overfreight
U
زیاد بار کردن
overcharged
U
زیاد حساب کردن
overpress
U
زیاد پافشاری کردن در
overcharge
U
زیاد حساب کردن
overrated
U
زیاد براورد کردن
overrate
U
زیاد براورد کردن
over refine
U
زیاد موشکافی کردن
over excite
U
زیاد تحریک کردن
oversimplifying
U
زیاد ساده کردن
overworks
U
کار زیاد کردن
make much of
U
استفاده زیاد کردن از
overload
U
زیاد بار کردن
ransacked
U
زیاد کاوش کردن
to overexert
U
تقلای زیاد کردن
ransacking
U
زیاد کاوش کردن
ransacks
U
زیاد کاوش کردن
adds
U
زیاد کردن برد
adding
U
زیاد کردن برد
add
U
زیاد کردن برد
strains
U
کوشش زیاد کردن
strain
U
کوشش زیاد کردن
superheat
U
گرم کردن زیاد
ransack
U
زیاد کاوش کردن
expanded , capacity
U
زیاد کردن گنجایش
overheat
U
زیاد گرم کردن
propagate
U
زیاد کردن پروردن
raise
U
پروراندن زیاد کردن
overestimating
U
زیاد براورد کردن
overestimates
U
زیاد براورد کردن
overestimated
U
زیاد براورد کردن
overestimate
U
زیاد براورد کردن
to overwork oneself
U
زیاد کار کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com