Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ground cushion
U
بالشتک زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
padding
U
بالشتک
sleeper beam
U
بالشتک
pads
U
بالشتک
crown-plate
U
بالشتک
bolstered
U
بالشتک
bolsters
U
بالشتک
bolster
U
بالشتک
template
U
بالشتک
templates
U
بالشتک
corbel-piece
U
بالشتک
cushion
U
بالشتک
cushioned
U
بالشتک
padstone
U
بالشتک
gas check pad
U
بالشتک
sole plate
U
بالشتک
pad
U
بالشتک
cushions
U
بالشتک
cushioning
U
بالشتک
pulvinar
U
هسته بالشتک
lugs
U
بالشتک سیم
carpet beetle
U
بالشتک مار
lugging
U
بالشتک سیم
lug
U
بالشتک سیم
tie plate
U
بالشتک ریل
lugged
U
بالشتک سیم
bolster
U
بالشتک سازی
soldering lug
U
بالشتک سیم
air bed
U
بالشتک لاستیکی
gas check pad
U
بالشتک کولاس
foot block
U
بالشتک ستون
pincushion
U
بالشتک سنجاق گیر
pincushions
U
بالشتک سنجاق گیر
pincushion magnets
U
مغناطیسهای تصحیح بالشتک
igniter pad
U
بالشتک مشتعل کننده
gas check pad
U
بالشتک دوکی جازم
buffer
U
ضربه گیر بالشتک
rests
U
استراحت کردن بالشتک
rest
U
استراحت کردن بالشتک
pulvinus
U
بالشتک ساقه گیاه
balteus
U
[نواری در اطراف بالشتک قوسی]
pads
U
با لایه نرم یا بالشتک پوشاندن
pad
U
با لایه نرم یا بالشتک پوشاندن
railroad tie plate
U
بالشتک ریل راه اهن
baluster-side
U
[شکلی شبیه بالشتک پیچیده شده]
fender
U
بالشتک حایل بین طناب و محل مهار یا قایق دیگر
sachet
U
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
sachets
U
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
acre
U
زمین
cinder tracks
U
زمین دو
soils
U
زمین
earths
U
زمین
soiling
U
زمین
ground surface
U
کف زمین
terrain
U
زمین
tellus
U
زمین
cinder track
U
زمین دو
grazes
U
زمین
grass roots
U
کف زمین
grazed
U
زمین
graze
U
زمین
land
U
زمین
acres
U
زمین
earthing
U
زمین
floor
U
کف زمین
soil
U
زمین
floored
U
کف زمین
floors
U
کف زمین
this earthly round
U
زمین
rooter
U
زمین کن
geodetically
U
زمین
land n
U
زمین
domains
U
زمین
floor
U
کف زمین
domain
U
زمین
ground
U
: زمین
real estate
U
زمین
field
U
زمین
aerospace
U
جو زمین
fields
U
زمین
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
norland
U
زمین
fielded
U
زمین
lackland
U
بی زمین
ground line
U
خط زمین
ground
U
کف زمین
ground
U
زمین
earth
U
زمین
extra terrestrial
U
زمین
globe
U
زمین
globes
U
زمین
land tax
U
مالیات زمین
geological
U
زمین شناسی
geological
U
زمین شناختی
level land
U
زمین مسطح
playground
U
زمین بازی
the corner's of the earth
U
کدانهای زمین
terrestrian ecosystem
U
اکوسیستم زمین
field hockey
U
زمین هاکی
ended
U
زمین حریف
to cast oneself down prostrate
U
زمین بوسیدن
the terrestrial
U
کره زمین
end
U
زمین حریف
crust
U
پوسته زمین
levelling rod
U
زمین پیمایی
to animals
U
ساکن زمین
lared of the covenant
U
زمین موعود
ends
U
زمین حریف
landed a
U
ملک زمین
high land
U
زمین کوهستانی
loose ground
U
زمین سست
crusts
U
پوسته زمین
tilth
U
زمین مزروعی
land tax
U
مالیات بر زمین
geology
U
زمین شناسی
impermeable ground
U
زمین ناتراوا
low land
U
زمین پست
table land
U
زمین هموار
above the earth
U
در روی زمین
hard ground
U
زمین سخت
tectonic
U
زمین ساخت
tectonic
U
زمین ساختی
earthquakes
U
زمین لرزه
abuttal
U
زمین مجاور
abuttals
U
زمین سرحدی
half court
U
زمین سرویس
losse earth
U
زمین خوره
alkaline earth
U
زمین قلیایی
alkali earth
U
زمین قلیایی
halfway line
U
خط میانه زمین
quick ground
U
زمین سست
hard ground
U
زمین سفت
abuttals
U
زمین مجاور
abuttals
U
زمین همسایه
earthquake
U
زمین لرزه
terrain features
U
عوارض زمین
grasses
U
زمین چمن
grass
U
زمین چمن
faults
U
شکست زمین
faulted
U
شکست زمین
fault
U
شکست زمین
terrene
U
زمین سرزمین
palsy
U
زمین گیری
landfalls
U
ریزش زمین
harrower
U
زمین صاف کن
hardpan
U
زمین سفت
surveyors
U
زمین پیما
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com