English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
full drive U باشتاب هرچه بیشتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ventre a terre U سراسیمه باشتاب هرچه بیشتر شکم بزمین
Other Matches
with all speed U باشتابی هرچه بیشتر باسرعتی هرچه تمامتر
i ran as quick as i could U هرچه میتوانستم تند دویدم به تندی هرچه بیشتر دویدم
as soon as possible U بزودی هرچه بیشتر
full pelt U با شتاب هرچه بیشتر سراسیمه
You have to watch your diet more [carefully] and get more exercise. U شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
summaries U باشتاب
hastily U باشتاب
to do a thing in haste U باشتاب
summary U باشتاب
in a hasty manner U باشتاب
hotfoot U باشتاب
bandwidth U صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
to run rup U باشتاب ساختن
scribble U باشتاب نوشتن
scribbled U باشتاب نوشتن
scribbles U باشتاب نوشتن
apace U باشتاب بی درنگ
scribbling U باشتاب نوشتن
to run away with U باشتاب پذیرفتن
cram U باشتاب یاد گرفتن
hurry scurry U باشتاب انجام شده
hurry skurry U باشتاب انجام شده
crams U باشتاب یاد گرفتن
cramming U باشتاب یاد گرفتن
crammed U باشتاب یاد گرفتن
hurrying U بستوه اوردن باشتاب انجام دادن
hurries U بستوه اوردن باشتاب انجام دادن
hurry U بستوه اوردن باشتاب انجام دادن
so far forth as U هرچه
whatever U هرچه
whatsoever U هرچه
cypres U هرچه نزدیکتر
early as possible U هرچه زودتر
bethatari may U هرچه باداباد
as much as possible U هرچه میتوان
the sooner the better U هرچه زودتربهتر
kalon U هرچه زیباست
come what may! U هرچه میخواهیدبشود
what U هرچه انچه
come what may! U هرچه بادا باد
to a hair U بادقتی هرچه تمامتر
to ride hell for leather U باتندی هرچه بیشترتاختن
at all hazard U هرچه بادا باد
at all adventures U هرچه پیش اید
However much he tried . U هرچه سعی کرد
At the top of ones voice . U با صدای هرچه بلند تر
full drive U بسرعت هرچه تمامتر
pot luck U هرچه دردیگ پیدا شود
he sold the good ones U هرچه خوب داشت فروخت
let him do his worst U هرچه ازدستش برمیاید بکند
pay the piper U هرچه پول میدهی اش میخوری
All his belongings were stolen . U هرچه داشت بردند (دزدیدند)
With utmost care. U با دقت تمام (هرچه تمامتر )
soon ripe soon rotten U هرچه زود براید دیر نپاید
whatsoever he doeth shall p U هرچه میکند نیک انجام خواهد شد
come and take p luck with us U بفرمایدبرویم منزل هرچه پیداشدباهم می خوریم
After all, she is your mother. هرچه باشد بالاخره مادرت است.
i lent him what money i had U هرچه پول داشتم به او وام دادم
anticlimaxes U بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
anticlimax U بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
whaterer U هرچه انچه هرانچه هرقدر هیچ گونه
gibus U کلاه نرمی که دراپرابرسرمیگذارندبرای اینکه هرچه بران مشت بزنند
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
people who live in glass houses should not throw stones <idiom> U هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
whateer U هرانچه انچه هرانچه هرقدر هرچه
mainly U بیشتر
as much as possible U هر چه بیشتر
as early aspossible U هر چه بیشتر
the more better the best U هر چه بیشتر
it is mostly iron U بیشتر
more and more U هی بیشتر
further U بیشتر
principally U بیشتر
furthered U بیشتر
large adv U بیشتر
more U بیشتر
rather U بیشتر
the more U بیشتر
furthering U بیشتر
mostly U بیشتر
furthers U بیشتر
more than U بیشتر از
for the most part U بیشتر
accelerator winding U سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
so many menŠso many minds U عقیده بیشتر
no more U نه دیگر [بیشتر]
surviver U بیشتر عمرکننده
so many menŠso many minds U هر چه اشخاص بیشتر
rather ... than U بیشتر ...تا [ترجیحا ... تا]
over crowding U بیشتر باشد
further information U آگاهی بیشتر
the many U بیشتر مردم
most people U بیشتر مردم
outsit U بیشتر نشستن از
oddson U بیشتر محتمل
majored U بیشتر اعظم
majoring U بیشتر اعظم
outshines U بیشتر درخشیدن
major U بیشتر اعظم
no longer U نه بیشتر [زمانی]
The more the better . U هر چه بیشتر بهتر
the most that i can do U بیشتر انها
most of them U بیشتر انها
more and more U بیشتر ازبیشتر
not any more U دیگر نه [بیشتر نه]
in the main U بیشتر اصلا
hypercard U یات بیشتر
better part U قسمت بیشتر
outshone U بیشتر درخشیدن
outshining U بیشتر درخشیدن
multichannel U با بیشتر از یک کانال
outshine U بیشتر درخشیدن
nine times out ten U بیشتر اوقات
to overcomein number U بیشتر بودن از
by superir wisdom U با خرد بیشتر
outstand U بیشتر ایستادن
over-average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
above-average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
above average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
better U نیکوتر بیشتر
outwalk U بیشتر راه رفتن از
outwork U بیشتر کار کردن از
outwear U بیشتر دوام کردن
outvotes U بیشتر رای بردن از
outstand U بیشتر تحمل کردن
at full pelt U با شتاب هر چه بیشتر سراسیمه
extensive cultivation U کار وسرمایه بیشتر
it consists mainly U بیشتر عبارت است از
norther U بیشتر بطرف شمال
he makes most noise U او از همه بیشتر صدا یا
outwatch U بیشتر بیدار ماندن از
overlive U بیشتر زنده بودن از
put someone's best foot forward <idiom> U بیشتر تلاش کردن
read mostly memory U حافظه بیشتر خواندنی
outlast U بیشتر طول کشیدن از
outbid U بیشتر توپ زدن از
outlives U بیشتر زنده بودن از
outlasted U بیشتر طول کشیدن از
outliving U بیشتر زنده بودن از
more the merrier <idiom> U هرچی بیشتر بهتر
mare U مادیان 4 ساله یا بیشتر
mares U مادیان 4 ساله یا بیشتر
outlives U بیشتر دوام اوردن
outbidded U بیشتر توپ زدن از
outlasting U بیشتر طول کشیدن از
outlasts U بیشتر طول کشیدن از
outvote U بیشتر رای بردن از
outvoting U بیشتر رای بردن از
outlive U بیشتر دوام اوردن
outlive U بیشتر زنده بودن از
outlived U بیشتر دوام اوردن
outbids U بیشتر توپ زدن از
outbidding U بیشتر توپ زدن از
outliving U بیشتر دوام اوردن
I am over 50 years old. U من ۵۰ سال بیشتر دارم.
outlived U بیشتر زنده بودن از
ahead U دارای امتیاز بیشتر
like nowhere else <adv.> U بیشتر از هر جای دیگر
roundabout production U تولید با کارائی بیشتر
outvoted U بیشتر رای بردن از
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
semidouble U دارای گلبرگهای بیشتر از معمول
It tends to be blue . It is bluish. U بیشتر برنگ آبی می زند
at full speed U با تندی هر چه بیشتر بسرعتی هر چه تمامتر
multi U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
overload U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
transuranic U دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
transuranium U دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
overloaded U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
multi- U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
overloads U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
It does more harm than good . U ضررش از نفعش بیشتر است
century U 001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
centuries U 001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
excess cover treaty U قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
queues U افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queueing U افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
follow up <idiom> U بهتر کردن کار با تلاش بیشتر
compound parry U دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
queued U افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
half century U 05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
more frequently than ever <adv.> U نسبت به سابق خیلی بیشتر اوقات
More money is not the answer to this problem. U پول بیشتر حل این مسئله نیست.
operator U انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
operators U انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
supercharger U دستگاه هوا و سوخت رسانی بیشتر
peter penny U زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
loved i nothonour more U اگر شرافت را بیشتر دوست نداشتم
man up U بازی با یک نفر بیشتر از تعدادافراد حریف
ness on his part U این بیشتر بواسطه کمرویی است
queue U افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
Cut a little more off the back. یک کمی بیشتر عقب را کوتاه کنید.
Cut a little more off the top. یک کمی بیشتر بالا را کوتاه کنید.
riots U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioting U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
to jackknife truck-trailers U تا شدن کامیون در جاده [بیشتر در تصادفات]
overpoise U مهمتر بودن از بیشتر نفوذ داشتن از
accuracy U هر قدر تعداد بیتها بیشتر باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com