Perdic | بازرسی رسیدگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	audit U	بازرسی رسیدگی
	audited U	بازرسی رسیدگی
	auditing U	بازرسی رسیدگی
	audits U	بازرسی رسیدگی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	inspector general U	بازرسی بازرسی کل ارتش
	to verify the accounts	رسیدگی به محاسبات کردن حساب ها را رسیدگی یا ممیزی کردن
	defferential assets U	هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
	cancel check firing U	فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
	inspection U	بازرسی بازدید کردن بازرسی کردن
	examining U	بازرسی
	checked U	بازرسی شد
	check U	بازرسی شد
	examination U	بازرسی
	audits U	بازرسی
	inspects U	بازرسی
	visited U	بازرسی
	examinations U	بازرسی
	inspection U	بازرسی
	visits U	بازرسی
	visit U	بازرسی
	checks U	بازرسی شد
	examines U	بازرسی
	control U	بازرسی
	controlling U	بازرسی
	inquiry U	بازرسی
	controls U	بازرسی
	inquiries U	بازرسی
	inspectorship U	بازرسی
	examined U	بازرسی
	controllership U	بازرسی
	perambulation U	بازرسی
	examine U	بازرسی
	cross examination U	بازرسی
	examen U	بازرسی
	visitation U	بازرسی
	visitations U	بازرسی
	audit U	بازرسی
	surveys U	بازرسی
	inspecting U	بازرسی
	survey U	بازرسی
	audited U	بازرسی
	inspected U	بازرسی
	surveyed U	بازرسی
	inspect U	بازرسی
	auditing U	بازرسی
	scrutineer U	بازرسی فنی
	to look over U	بازرسی کردن
	right of visit U	حق بازرسی و تفتیش
	aircraft inspection U	بازرسی هواپیما
	searcher warrant U	اجازه بازرسی
	seach U	بازرسی کردن
	inspect U	بازرسی کردن
	inspect U	تحقیق بازرسی
	inspects U	تحقیق بازرسی
	investigating committee U	کمیته بازرسی
	inspects U	بازرسی کردن
	for [your/our] inspection U	برای بازرسی
	committee of inquiry U	کمیته بازرسی
	inspecting U	تحقیق بازرسی
	inspecting U	بازرسی کردن
	inquiry documents U	اسناد بازرسی
	inspected U	تحقیق بازرسی
	inspected U	بازرسی کردن
	inspection certificate U	گواهی بازرسی
	vidimus U	بازرسی حساب
	examine U	بازرسی کردن
	examinations U	بازرسی معاینه
	searched U	بازرسی کردن
	detection U	بازیابی بازرسی
	check point U	نقطه بازرسی
	certificate of survey U	گواهی بازرسی
	searched U	تکاپو بازرسی
	certificate of inspection U	گواهی بازرسی
	look over something <idiom> U	بازرسی کردن
	cargo checking U	بازرسی بار
	search U	بازرسی کردن
	search U	تکاپو بازرسی
	board of inspection and survey U	سازمان بازرسی
	searches U	تکاپو بازرسی
	examination U	بازرسی معاینه
	manholes U	اطاقک بازرسی
	examined U	بازرسی کردن
	searchingly U	بازرسی کردن
	examines U	بازرسی کردن
	searchingly U	تکاپو بازرسی
	survey report U	گزارش بازرسی
	examining U	بازرسی کردن
	checkup U	بازرسی کلی
	searches U	بازرسی کردن
	probe U	میله بازرسی
	probed U	میله بازرسی
	probes U	میله بازرسی
	manhole U	اطاقک بازرسی
	inspection U	بازرسی و بازبینی
	survey U	بازرسی کردن
	checks U	بازرسی کردن
	unevaluated <adj.> U	بازرسی نشده
	surveys U	بازرسی کردن
	checked U	بازرسی کردن
	to search after U	بازرسی کردن
	unexamined <adj.> U	بازرسی نشده
	surveyed U	بازرسی کردن
	martitime survey U	بازرسی دریائی
	magnetic inspection U	بازرسی مغناطیسی
	untested <adj.> U	بازرسی نشده
	uninspected <adj.> U	بازرسی نشده
	unaudited <adj.> U	بازرسی نشده
	controlling U	بازرسی کردن
	jerque U	بازرسی کشتی
	controls U	بازرسی کردن
	identity check U	بازرسی شناسنامه
	to rummage U	بازرسی کردن
	to browse through U	بازرسی کردن
	identity control U	بازرسی شناسنامه
	inspectional U	مربوط به بازرسی
	unverified <adj.> U	بازرسی نشده
	control U	بازرسی کردن
	unchecked <adj.> U	بازرسی نشده
	check U	بازرسی کردن
	non destructive inspection U	بازرسی غیر مخرب
	cleared without examination U	ترخیص بدون بازرسی
	controllable U	قابل ممیزی یا بازرسی
	censorial U	مبنی بر بازرسی مطبوعات و
	check U	امتحان کردن بازرسی
	personnel monitoring U	بازرسی بدنی از افراد
	checked U	امتحان کردن بازرسی
	check sweeping U	بازرسی مین روبی
	checks U	امتحان کردن بازرسی
	cargo checking U	بازرسی کردن محمولات
	control U	بازرسی نظارت جلوگیری
	search warrant U	حکم بازرسی و ورود
	controlling U	بازرسی نظارت جلوگیری
	he was appointed to inspect it U	مامور شد ان را بازرسی کند
	search warrants U	حکم بازرسی و ورود
	input control unit U	واحد بازرسی ورودی
	right of search U	حق بازرسی کشتی در دریاها
	inspective U	وابسته به تفتیش و بازرسی
	controls U	بازرسی نظارت جلوگیری
	privateer U	فرمانده کشتی بازرسی
	scrutineering U	بازرسی فنی قایق
	contractor inspection system U	سیستم بازرسی پیمانها
	to pick over U	بازرسی کردن و برگزیدن
	cwe U	ترخیص بدون بازرسی
	domiciliary visit U	بازرسی خانه شخص
	attention U	رسیدگی
	audits U	رسیدگی
	auditing U	رسیدگی
	considerations U	رسیدگی
	attentions U	رسیدگی
	matureness U	رسیدگی
	consideration U	رسیدگی
	service	رسیدگی به
	investigations U	رسیدگی
	audit U	رسیدگی
	handling U	رسیدگی
	serviced U	رسیدگی به
	oyer U	رسیدگی
	audited U	رسیدگی
	investigation U	رسیدگی
	cassation U	رسیدگی
	examination U	رسیدگی
	puberty U	رسیدگی
	probes U	رسیدگی
	probed U	رسیدگی
	probe U	رسیدگی
	conizance U	حق رسیدگی
	examinations U	رسیدگی
	adjustments U	رسیدگی
	adjustment U	رسیدگی
	inquiries U	رسیدگی
	inquiry U	رسیدگی
	verification U	رسیدگی
	controlment U	رسیدگی
	ripeness U	رسیدگی
	espies U	جاسوس بودن بازرسی کردن
	inspection gallery U	دالان بازرسی گالری بازدید
	tests U	شهادت گواهی بازرسی کردن
	g man U	نماینده مخصوص دایره بازرسی
	espying U	جاسوس بودن بازرسی کردن
	test U	شهادت گواهی بازرسی کردن
	espied U	جاسوس بودن بازرسی کردن
	espy U	جاسوس بودن بازرسی کردن
	helical scanning U	بازرسی وتجسس مارپیچی با رادار
	location survey U	بازرسی در جای اجناس درانبار
	visitatorial U	وابسته به یادارای اختیار بازرسی
	tested U	شهادت گواهی بازرسی کردن
	tech inspection U	بازرسی اتومبیلها پیش ازمسابقه
	FBI U	مخفف دفتر بازرسی فدرال
	go into U	رسیدگی کردن
	look into U	رسیدگی کردن
	mellowness U	نرمی رسیدگی
	the investigation of accounts U	رسیدگی بحساب
	investigation in the supreme court U	رسیدگی فرجامی
	storekeeping U	رسیدگی به انبار
	investigator U	رسیدگی کننده
	scrutiny U	رسیدگی مداقه
	to do for U	رسیدگی کردن به
	cassation U	رسیدگی فرجامی
	to look in to U	رسیدگی کردن
	attention key U	کلید رسیدگی
	investigable U	قابل رسیدگی
	to llok U	رسیدگی کردن
	tendentious U	رسیدگی کننده
	audit trail U	اثر رسیدگی