English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The project is not fully developed yet. U این طرح هنوز پخته وآماده نیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
The football players are warming up before the game ( match) . U هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
It is not known yet . It is not settled yet . U هنوز معلوم نیست
He cant count yet. U هنوز شمردن بلد نیست
My departure time is not determined yet . U وقت حرکت من هنوز مشخص نیست.
There has as yet been no confirmation. U تا حالا هنوز هیچ تأییدی نیست.
greasy wool U پشم چرب [پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
selectable U نرخ baud ارسال و دریافت مودم که توسط کاربر انتخاب میشود و هنوز مشخص نیست
Is your passport in order ? U آیا گذرنامه ات مرتب وآماده است ؟
There's more to come. <idiom> U هنوز تموم نشده. [هنوز ادامه داره]
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
All is not gold that glitters. <proverb> U هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk U دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
transparently U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open U به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown U اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
ripe U پخته
coction U پخته
terracotta U گل پخته
ripest U پخته
underdone U کم پخته
riper U پخته
spatchcock U بشتاب پخته
dough baked U نیم پخته
boiled U پخته شده
samel U نیم پخته
fired brick U اجر پخته
slack baked U نیم پخته
half baked U نیم پخته
well done U خوب پخته
soden U نیم پخته
sodden U نیم پخته
sunbaked U افتاب پخته
half-baked U نیم پخته
burnt brick U خشت پخته
biffin U سیب پخته
rarer U لطیف نیم پخته
liverwurst U سوسیس جگر پخته
boild egg U تخم مرغ پخته
convenience food U خوراک پیش پخته
rarest U لطیف نیم پخته
convenience foods U خوراک پیش پخته
He has cooked a pottage for you. <proverb> U برایت آش پخته است .
it is half cooked U نیم پخته است
luncheon meat U گوشت پخته و آماده
cold cuts U گوشت پخته سرد
sunny side up U فقط یک طرفش پخته
warmed over U دوباره پخته شده
well-done steak U استیک کاملا پخته
underbaked U نیم پخته ناپخته
hard baked U سفت پخته شده
it was cooked to rags U انقدر پخته شدکه له شد
arch brick U اجر زیاد پخته
rare U لطیف نیم پخته
underdo U نیم پخته کردن
bakemeat U شیرینی اردی غذای پخته
body brick U اجر خوب پخته شده
overdone U خیلی پخته و سرخ شده
baked meat U شیرینی اردی غذای پخته
first class brick U اجر خوب پخته شده
boild egg soft U تخم مرغ پخته عسلی
boild egg hard U تخم مرغ پخته سفت
warmed over U زیادتر ازمعمول پخته شده
stroganoff U گوشت پخته نازک با خردل
I want my steak well done. U می خواهم استیکم خوب پخته با شد
it is past all hope U جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
Cooked vegetables digest easily. U سبزی پخته زود هضم است.
cow heel پاچه گاو پخته و دلمه شده
succotash U غذای مرکب از لوبیا ومغزذرت پخته
pale brick U اجری که خوب پخته نشده است
medium steak U استیک متوسط سرخ یا پخته شده
gigot U ران گوسفند و غیره که پخته باشد
fully cooked <adj.> U کاملا پخته [برای گوشت] [غذا و آشپزخانه]
well done [fully cooked] <adj.> U کاملا پخته [برای گوشت] [غذا و آشپزخانه]
hash U گوشت وسبزههای پخته که باهم بیامیزند امیزش
apple dumpling U شیرینی پخته شده با سیب درونش [آشپزی]
baked beans U لوبیای قرمز پخته شده و گوشت خوک
dumpling U نوعی پودینگ که محتوی میوه پخته است
dumplings U نوعی پودینگ که محتوی میوه پخته است
waffled U کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
waffles U کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
The meet is overdone. این گوشت خیلی پخته و سرخ شده است.
waffling U کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
waffle U کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
not yet <adv.> U هنوز نه
nevertheless U هنوز
not yet <adv.> U نه هنوز
stills U هنوز
stillest U هنوز
yet U هنوز
still U هنوز
as yet U هنوز
however U هنوز
stiller U هنوز
broth U غذای مایعی مرکب از گوشت یاماهی وحبوبات وسبزیهای پخته
macedoine U مخلوطی ازسبزیجات پخته که در سالاد یاروی لرزانک وامثال ان بکارمیرود
hominy U ذرت پوست کنده که با اب جوش یا شیر پخته شده باشد
I don't know yet. من هنوز نمیدانم.
i am yet to learnt U من هنوز نمیدانم
unborn U هنوز فاهرنشده
parfait U دسریخ زده مرکب از سرشیروتخم مرغ پخته وشربت ومواد دیگری
strudel U ورقه نازک خمیر پخته که لوله شده و لای ان شیرینی باشد
There is yet time. U هنوز وقت هست.
Nobody has come yet . U هیچکس هنوز نیامده
we are still above ground U هنوز زنده ایم
callow U جوجهای که هنوز پردرنیاورده
is he still single? U ایا هنوز تک است
his palce is still open U جای او هنوز خالی
How can you ask? U هنوز نمی دانی؟
processed silk U ابریشم پخته [ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
shouldering U سمت موجی که هنوز نشکسته
maiden U اسبی که هنوز برنده نشده
maidens U اسبی که هنوز برنده نشده
The ice-cream has not set yet. U بستنی هنوز سفت نشده
The letter hasnt arrived yet. U نامه هنوز نرسیده است
Having hardly arrived you want to. . . U هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
shoulder U سمت موجی که هنوز نشکسته
the battle still rages U جنگ هنوز شدت دارد
shoulders U سمت موجی که هنوز نشکسته
there is little in it U هنوز نمتوان گفت که خواهدبرد
shouldered U سمت موجی که هنوز نشکسته
preadolescent U شخصیکه هنوز به بلوغ نرسیده
it remains to be proved U هنوز ثابت نشده است
Since you are not ready ... U چونکه هنوز آماده نیستی...
As you are not ready ... U چونکه هنوز آماده نیستی...
wort U گیاه خیسانده که هنوز تخمیرنشده
novillero U گاوبازی که هنوز برنده نشده
Are you still on the line? U هنوز پشت تلفن هستی؟
He is stI'll wet behind the ears. U هنوز دهانش بوی شیر می دهد
built into U که هنوز بخش فیزیکی سیستم است
There's more to come. <idiom> U باز هم هست. [هنوز ادامه داره]
landsman U ملوان ساده که هنوز درجهای نگرفته
see if he is still there U به بیند او هنوز انجا است یانه
generations U توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
Presumably she hasnt arrived yet . U از قرار معلوم هنوز واردنشده است
generation U توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
I have not played my trump ( winning ) card . U ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
yhis port is not yet peopled U این بندر هنوز اباد نشده است
My tea is not cool enough to drink. U چائی ام بقدر کافی هنوز سرد نشده
Befor I knew it , the hotel bI'll was sent . U هنوز هیچه نشده صورتحساب هتل را فرستادند
not out U توپزنی که هنوز اخراج نشده اعلام خطا
fails U سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
There is still time before I go. U هنوز وقت هست تا اینکه من راه بیفتم.
elimination U بخشی از داده هنوز استفاده نشده است
failed U سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
fail U سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
The regulations are stI'll in force ( effect ) . U این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
He has been a beggar for a hundred years; yet he d. <proverb> U صد سال گدائى مى کند هنوز شب جمعه را نمى داند .
I'm still not quite sure how good you are. U من هنوز هم نمی دونم که تو واقعا چقدر خوب هستی.
Do you still remember how poor we were? U آیا هنوز یادت میاد، که چقدر فقیر بودیم.
merges U ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
merge U ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
Are you still around? U هنوز هستی ؟ [مانند پشت تلفن یا درچت اینترنت]
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
accrued interest بهره ای که عاید شده ولی هنوز پرداخت نشده است
galley proof U نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
plene administrative preter U دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
He poked the mouse with his finger to see if it was still alive. U او [مرد] با انگشتش موش را سیخونک زد تا ببیند که آیا هنوز زنده بود یا نه.
soft U که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
softer U که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
softest U که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
opens U نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
Thinking of it still gives me a pang. [Colloquial] U هنوز من را آزار می دهد [اذیت می کند] وقتی که در باره آن فکر می کنم.
opened U نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
open U نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
deferred expense U هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
sliver U فتیله نخ [الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
auditing U بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audits U بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audited U بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audit U بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
freeing U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freed U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
frees U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
raw U 1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود
upward compatible U طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
upwards compatible U طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
fourth generation computers U فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
second U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconded U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconding U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconds U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
cartridges U کارتریج ROM که روی چاپگر نصب میشود تا فاهر هر چاپ بهتری داشته باشد ولی هنوز نسبت به سایر خصوصیات محدود است
cartridge U کارتریج ROM که روی چاپگر نصب میشود تا فاهر هر چاپ بهتری داشته باشد ولی هنوز نسبت به سایر خصوصیات محدود است
shell out U خارج شدن به سیستم عامل وقتی که برنامه اصلی هنوز در حافظه است , پس کاربر به برنامه برمی گردد
dark fibre U فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
dark fiber U فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
urban bundle U بقچه شهری [این روش گرچه قدیمی است ولی هنوز هم به عنوان معیاری جهت وزن کردن کلاف های پشم بکار می رود.]
unborn U هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
Plug and Play U یچ نیست
temporary storage U می نیست
he takes no notice of it U نیست
isn't U نیست
It's not new. نو نیست.
he is not of our number U از ما نیست
auxiliary U نیست
auxiliaries U نیست
it is well enough U بد نیست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com