English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fuelling station U ایستگاه سوختگیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
air refueling U سوختگیری هوایی
bunkering U ذخیره سوخت در کشتی سوختگیری
primary U وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
imethod U روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relateral tell U مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
dial up U استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
string U یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
aeronautical station U ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
transponder U تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
all weather air station U ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
stationed U ایستگاه
stand U ایستگاه
sites U ایستگاه
stations U ایستگاه
sited U ایستگاه
site U ایستگاه
station U ایستگاه
relay station U ایستگاه رله
weather station U ایستگاه هواشناسی
terminus U ایستگاه نهایی
station house U ایستگاه کلانتری
terminuses U ایستگاه نهایی
clients U ایستگاه پردازشگر
client U ایستگاه پردازشگر
space platform U ایستگاه فضایی
weather stations U ایستگاه هواشناسی
station master U رئیس ایستگاه
slave station U ایستگاه فرعی
remote station U ایستگاه دوردست
relay station U ایستگاه واسطه
reading station U ایستگاه خواندن
wayside U ایستگاه فرعی
space station U ایستگاه فضایی
space stations U ایستگاه فضایی
stationmaster U رئیس ایستگاه
stationmasters U رئیس ایستگاه
master station U شاه ایستگاه
known datum point U ایستگاه معلوم
climatological station U ایستگاه هواشناسی
coast station U ایستگاه ساحلی
height of site U ارتفاع ایستگاه
control cubicle U ایستگاه فرمان
control station U ایستگاه کنترل
ground position U ایستگاه زمینی
forward station U ایستگاه جلو
master station U ایستگاه اصلی
cabstand U ایستگاه درشکه
bus terminal U ایستگاه اتوبوس
air way station U ایستگاه کنترل
loading station U ایستگاه بارگیری
exposure station U ایستگاه هوایی
ambulance station U ایستگاه امبولانس
base end station U ایستگاه عقب
broadcast station U ایستگاه فرستنده
broadcasting station U ایستگاه رادیو
orienting station U ایستگاه توجیه
bus bay U ایستگاه اتوبوس
enquiry station U ایستگاه پرس و جو
substation U ایستگاه فرعی
railway station U ایستگاه قطار
bus stop U ایستگاه اتوبوس
bus stops U ایستگاه اتوبوس
stopping U ایستگاه نقطه
police station U ایستگاه پلیس
police stations U ایستگاه پلیس
Where is the station? U ایستگاه کجاست؟
REQUEST STOP U ایستگاه درخواستی
stops U ایستگاه نقطه
upper terminal U ایستگاه کوهستانی
power stations U ایستگاه مولدنیرو
traverse station U ایستگاه پیمایش
power station U ایستگاه مولدنیرو
workstations U ایستگاه کاری
tide station U ایستگاه جزر و مد
substation U خرده ایستگاه
stop U ایستگاه نقطه
stand U بساط ایستگاه
stopped U ایستگاه نقطه
tracking stations U ایستگاه ردیابی
workstation U ایستگاه کاری
tracking station U ایستگاه ردیابی
wireless station U ایستگاه بی سیم
firehouse U ایستگاه اتش نشانی
pumping station U ایستگاه تلمبه زنی
high power radio station U ایستگاه رادیویی بزرگ
triangulation station U ایستگاه مثلث بندی
remote station U ایستگاه راه دور
stations U ایستگاه اتوبوس وغیره
trig point U ایستگاه مثلث بندی
remote station U ایستگاه دور دست
way station U ایستگاه رله مخابراتی
rawinsonde U ایستگاه راوین سوند
rain gauge station U ایستگاه باران سنجی
railway station U ایستگاه راه اهن
radio call sign U معرف ایستگاه رادیویی
Where is the bus stop? U ایستگاه اتوبوس کجاست؟
professional workstation U ایستگاه کار حرفهای
pr etrol filling station U ایستگاه پمپ بنزین
How many stops are there to ... ? چند ایستگاه تا ... هست؟
net control U ایستگاه کنترل شبکه
meteorological datum plane U ایستگاه مبنای هواسنجی
station house U ایستگاه راه اهن
weather stations U ایستگاه هوا شناسی
cleaning station U ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
alert station U ایستگاه اماده باش
broadcasting station U ایستگاه رادیویی فرستنده
base line end station U ایستگاه انتهایی خط مبنا
astronomic station U ایستگاه دیدبانی نجومی
alert station U ایستگاه اعلام خطر
station U ایستگاه اتوبوس وغیره
lay-bys U جایگاه ایست ایستگاه
lay-by U جایگاه ایست ایستگاه
lay by U جایگاه ایست ایستگاه
weather station U ایستگاه هوا شناسی
fire stations U ایستگاه اتش نشانی
stationed U ایستگاه اتوبوس وغیره
fire station U ایستگاه اتش نشانی
clearing station U ایستگاه تخلیه بیماران
stopped U متوقف کردن ایستگاه
stop U متوقف کردن ایستگاه
courier transfer station U ایستگاه تعویض پیک
stopping U متوقف کردن ایستگاه
stops U متوقف کردن ایستگاه
exposure station U ایستگاه عکاسی هوایی
transit station U ایستگاه عبوری راه اهن
relay U ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
station bar U رستوران ایستگاه راه آهن
track [American E] U سکوی ایستگاه راه آهن
uplink U خط ارسال از ایستگاه زمینی به ماهواره
platform U سکوی ایستگاه راه آهن
International Space Station [ISS] U ایستگاه فضایی بین المللی
station log U دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
relayed U ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relayed U ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relays U ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relays U ایستگاه واسطه مخابراتی رله
service stations U ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
Where is the nearest underground station? U نزدیکترین ایستگاه مترو کجاست؟
Where's the railway station? U ایستگاه راه آهن کجاست؟
To the railway station U به طرف ایستگاه راه آهن
How far is the bus stop ? U تا ایستگاه اتوبوس چقدرراه است ؟
We rushed ( hurried ) back to the train station. U با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار
service station U ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
relay U ایستگاه واسطه مخابراتی رله
floating mark U نقاط ایستگاه برجسته بینی
central railway station U ایستگاه مرکزی راه اهن
client based application U برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
serivce station U ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
high frequency radio station U ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
consolidating station U ایستگاه تکمیل کننده بار
forward air control post U ایستگاه کنترل هوایی جلو
radio range station U ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
in the centre near the railway station U در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
secondary U وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
depots U ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
depot U ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
screening elevation U زاویه تراز مانع ایستگاه رادار
to pull out U از واگن خانه یا ایستگاه بیرون امدن
outstation U ایستگاه خارج از شهر ایستگاههای حومه
stuck beacon U ایستگاه مرتباگ فریمهای اخطار می فرستد
station U وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
The bus stop is no distance at all . U ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
I want to leave the car in the railway station U من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
I want to get off at St. Paul's. من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم.
stations U وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
stationed U وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
Take me to the main railway station! U مرا به ایستگاه اصلی راه آهن برسانید.
radial U شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
radials U شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
reference station U ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
way station U ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
homing station U ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
Drop me off in front of the train station! U من را جلوی ایستگاه راه آهن پیاده کنید!
r method U روش ارسال پیامی که در ان ایستگاه گیرنده بایستی رسیدبدهد
freddie U اشاره به ایستگاه یا یکان کنترل کننده در درگیریهای هوایی
multifunction U ایستگاه کاری که چندین کار می توانند انجام شوند
Last stop. All out. U آخرین ایستگاه. همه پیاده بشن. [حمل و نقل]
gauging station U ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
accomodation train راه آهنی که در ایستگاه های مختلف توقف میکند
remotest U ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
concentrator U گرهای که دسترسی را از یک یا چند ایستگاه به شبکه ممکن می سازد
remote U ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
remoter U ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
diskless workstation U ایستگاه کاری که درایو دیسکی برای ذخیره داده ندارد
radio range U ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
combine U ایستگاه کنترل سطح بالا که دستورات و پاسخ ها را پردازش میکند
combines U ایستگاه کنترل سطح بالا که دستورات و پاسخ ها را پردازش میکند
access control U بایت اولیه Token که حق دستیابی ایستگاه را به شبکه نشان میدهد
broadcast U تصویر ویدیویی یا سیگنالی که مشابه نمونه آن در ایستگاه تلویزونی است
broadcasts U تصویر ویدیویی یا سیگنالی که مشابه نمونه آن در ایستگاه تلویزونی است
combining U ایستگاه کنترل سطح بالا که دستورات و پاسخ ها را پردازش میکند
agents U برنامه یا نرم افزاری که روی یک ایستگاه کاری در شبکه اجرا میشود
claim frame U فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
shunting station U ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
agent U برنامه یا نرم افزاری که روی یک ایستگاه کاری در شبکه اجرا میشود
homing adaptor U تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com