Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
To set(create,establish)a precedent.
U
ایجاد سابقه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
It is quite unprecedented.
U
بی سابقه است ( سابقه ندارد )
ActiveX
U
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
yowled
U
صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
yowling
U
صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
preclude
U
مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
precluded
U
مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
yowls
U
صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
precludes
U
مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
yowl
U
صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
precluding
U
مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
dye analysis
U
[آنالیز کردن رنگینه های بکار رفته در فرش جهت تعیین طول عمر فرش و سابقه تاریخی نوع رنگینه]
engendering
U
ایجاد کردن
create
U
ایجاد کردن
develop
U
ایجاد کردن
develops
U
ایجاد کردن
screeches
U
ایجاد کردن
screech
U
ایجاد کردن
screeched
U
ایجاد کردن
engendered
U
ایجاد کردن
engender
U
ایجاد کردن
screeching
U
ایجاد کردن
engenders
U
ایجاد کردن
creates
U
ایجاد کردن
creating
U
ایجاد کردن
it served as a precedent
U
سابقه شد
antecedent
U
سابقه
backgrounds
U
سابقه
track records
U
سابقه
background
U
سابقه
record
U
سابقه
shaft
U
سابقه
shafts
U
سابقه
track record
U
سابقه
contexts
U
سابقه
precedential
U
سابقه شو
context
U
سابقه
antecedents
U
سابقه
intellects
U
سابقه
precedents
U
سابقه
prehistory
U
سابقه
past
U
سابقه
acquaintance
U
سابقه
precedent
U
سابقه
intellect
U
سابقه
unprecedentedly
U
بی سابقه
scape
U
سابقه پر
ensample
U
سابقه
unprecedented
U
بی سابقه
scape
U
سابقه
acquaintances
U
سابقه
tide
U
جزرومد ایجاد کردن
reflectorize
U
ایجاد انعکاس کردن
constructs
U
ایجاد کردن ساخت
construct
U
ایجاد کردن ساخت
tempests
U
توفان ایجاد کردن
constructed
U
ایجاد کردن ساخت
constructing
U
ایجاد کردن ساخت
mushrooming
U
بسرعت ایجاد کردن
reflecterize
U
ایجاد انعکاس کردن
reflates
U
تورم ایجاد کردن
discomfits
U
ایجاد اشکال کردن
discomfiting
U
ایجاد اشکال کردن
reflate
U
تورم ایجاد کردن
put out
U
منتشرساختن ایجاد کردن
reflated
U
تورم ایجاد کردن
discomfit
U
ایجاد اشکال کردن
reflating
U
تورم ایجاد کردن
mushroom
U
بسرعت ایجاد کردن
mushroomed
U
بسرعت ایجاد کردن
discomfited
U
ایجاد اشکال کردن
mushrooms
U
بسرعت ایجاد کردن
canalize
U
ایجاد ابراه کردن
inbreed
U
از یک نژاد ایجاد کردن
punched
U
سوراخ ایجاد کردن
obstruct
U
ایجاد مانع کردن
obstructs
U
ایجاد مانع کردن
breach
U
ایجاد شکاف کردن
obstructing
U
ایجاد مانع کردن
set off
<idiom>
U
بالانس ایجاد کردن
punches
U
سوراخ ایجاد کردن
obstructed
U
ایجاد مانع کردن
tempest
U
توفان ایجاد کردن
breached
U
ایجاد شکاف کردن
breaches
U
ایجاد شکاف کردن
punch
U
سوراخ ایجاد کردن
deluging
U
غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluged
U
غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluge
U
غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluges
U
غرق کردن طوفان ایجاد کردن
history
U
سابقه پیشینه
as much as never before
<adv.>
U
به اندازه بی سابقه
unheard of
U
بی سابقه کس نشنیده
as never before
<adv.>
U
بطور بی سابقه
precedential
U
سابقه درست کن
precedent
U
سابقه داشتن
histories
U
سابقه پیشینه
record of service
U
سابقه خدمت
precedented
U
سابقه دار
infamy
U
افتضاح سابقه بد
precedence
U
امتیاز سابقه
precedency
U
امتیاز سابقه
grey headed
U
سابقه دار
precedents
U
سابقه داشتن
histogram
U
سابقه نما
stare decisis
U
قاعده سابقه
stock record
U
سابقه موجودی
freedom from evil record
U
عدم سو سابقه
bad record
U
سوء سابقه
record
U
سابقه مدرک
begetting
U
بوجود اوردن ایجاد کردن
leave a bad taste in one's mouth
<idiom>
U
حس تنفر وانزجار ایجاد کردن
clunks
U
این صدا را ایجاد کردن
clunk
U
این صدا را ایجاد کردن
begets
U
بوجود اوردن ایجاد کردن
revolutionises
U
در کشور ایجاد شورش کردن
beget
U
بوجود اوردن ایجاد کردن
delaying
U
خیری ایجاد کردن در چیزی
delays
U
خیری ایجاد کردن در چیزی
knock about
U
سرو صدا ایجاد کردن
revolutionised
U
در کشور ایجاد شورش کردن
delay
U
خیری ایجاد کردن در چیزی
revolutionising
U
در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionize
U
در کشور ایجاد شورش کردن
obsessed
U
ایجاد عقده روحی کردن
obsess
U
ایجاد عقده روحی کردن
revolutionized
U
در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionizing
U
در کشور ایجاد شورش کردن
screak
U
صدای گوشخراش ایجاد کردن
revolutionizes
U
در کشور ایجاد شورش کردن
screeck
U
صدای گوشخراش ایجاد کردن
obsesses
U
ایجاد عقده روحی کردن
obsessing
U
ایجاد عقده روحی کردن
wham
U
باتصادم ایجاد صدا کردن
work out
U
در اثرزحمت وکار ایجاد کردن
procreant
U
وابسته به ایجاد کردن یا زادن
case history
U
سابقه مرض ودرمان
seeded
U
بازیکن سابقه دار
squalls
U
باد بی سابقه وشدید
formed
U
سابقه فعالیت اسب
squall
U
باد بی سابقه وشدید
unheard
U
بی سابقه توجه نشده
forms
U
سابقه فعالیت اسب
record
U
صورت جلسه سابقه
known to the police
U
دارای سابقه در شهربانی
It is base on a precedent.
U
مسبوق به سابقه است
old hand
U
ادم با سابقه و مجرب
old hands
U
ادم با سابقه و مجرب
case histories
U
سابقه مرض ودرمان
record
U
مدرک کتبی سابقه
form
U
سابقه فعالیت اسب
twitter
U
صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
twittered
U
صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
twittering
U
صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
twitters
U
صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
speeches
U
صحبت کردن یا ایجاد کلمات با صدا
speech
U
صحبت کردن یا ایجاد کلمات با صدا
loophole
U
سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
stave
U
شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
blows
U
در اثر دمیدن ایجاد صدا کردن
strangulate
U
خفقان ایجاد کردن گلو را فشردن
plash
U
صدای چلپ چلوپ ایجاد کردن
loopholes
U
سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
vesiculate
U
حفره ایجاد کردن ابدانک دارکردن
nettle
U
ایجاد بی صبری و عصبانیت کردن برانگیختن
whish
U
: صدای حرف "سین " ایجاد کردن
nettles
U
ایجاد بی صبری و عصبانیت کردن برانگیختن
blow
U
در اثر دمیدن ایجاد صدا کردن
To be an old hand at something.
U
درکاری سابقه وتجربه داشتن
honorable discharge
U
ترخیص با سابقه خدمت مجدانه
there is no precedent for this
U
این چیز سابقه ندارد
perpetual stock record
U
سابقه دائمی موجودی انبار
calenture
U
تب نواحی حاره که دراثرگرمازدگی ایجاد میشود تب کردن
stipple
U
با نقطه سایه زدن یانقشی ایجاد کردن
counter shed
U
پودکشی
[عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
He has a poor service record in this company.
U
دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
we cannot trace the petitioner
U
نمیتوانم سابقه عرضحال دهنده را پیدا کنم
stare decisis
U
قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
vendor rating
U
رده بندی فروشندگان براساس سابقه انها
poop
U
قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
poops
U
قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
documenting
U
ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل
document
U
ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل
documented
U
ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل
jingle
U
جرنگ جرنگ کردن طنین زنگ ایجاد کردن جرنگیدن
jingled
U
جرنگ جرنگ کردن طنین زنگ ایجاد کردن جرنگیدن
jingles
U
جرنگ جرنگ کردن طنین زنگ ایجاد کردن جرنگیدن
jingling
U
جرنگ جرنگ کردن طنین زنگ ایجاد کردن جرنگیدن
lifts
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifted
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
to upset the applecart
<idiom>
U
مشکل ایجاد کردن بویژه با بهم زدن برنامه کسی
[اصطلاح مجازی]
lifting
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
thermal wax
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
thermal transfer
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
dither
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dithered
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
thermal wax transfer printer
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
dithers
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
AT command set
U
مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است
algebra
U
ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com