Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
letter of a
U
اگاهی نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
U
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libelling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
certificates
U
رضایت نامه شهادت نامه
affidavits
U
شهادت نامه قسم نامه
certificate
U
رضایت نامه شهادت نامه
written agreement
U
موافقت نامه پیمان نامه
credential
U
گواهی نامه اعتبار نامه
to a. letter
U
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy
U
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
informational
U
اگاهی
information
U
اگاهی
knowledge
U
اگاهی
monition
U
اگاهی
inkling
U
اگاهی
mindfulness
U
اگاهی
idea
U
اگاهی
ideas
U
اگاهی
consciousness
U
اگاهی
consciousness
U
حس اگاهی
conizance
U
اگاهی
cogency
U
اگاهی
i.e.
U
اگاهی
conscious mind
U
حس اگاهی
notices
U
اگاهی
advertisements
U
اگاهی
appreciation
[awareness]
U
حس اگاهی
noticed
U
اگاهی
intimations
U
اگاهی
notice
U
اگاهی
noticing
U
اگاهی
conscience
[archaic for: consciousness]
U
حس اگاهی
intelligence
U
اگاهی
awareness
U
اگاهی
perception
U
اگاهی
intimation
U
اگاهی
perceptions
U
اگاهی
awareness
U
حس اگاهی
acquaintances
U
اگاهی
notifies
U
اگاهی دادن
knowledge engineer
U
مهندسی اگاهی
knowlege representation
U
نمایش اگاهی
notified
U
اگاهی دادن
knowledge base
U
پایگاه اگاهی
to give notice
U
اگاهی دادن
to give intelligence
U
اگاهی دادن
knowledge domain
U
قلمرو اگاهی
to give the alarm
U
اگاهی دادن
forebedement
U
اگاهی از پیش
prescience
U
اگاهی از پیش
learn
U
اگاهی یافتن
transinformation
U
اگاهی متقابل
learns
U
اگاهی یافتن
monitored
U
اگاهی دهنده
inform
U
اگاهی دادن
informing
U
اگاهی دادن
information theory
U
نظریه اگاهی
informatory
U
اگاهی بخش
informants
U
اگاهی دهنده
informant
U
اگاهی دهنده
informs
U
اگاهی دادن
to give to understand
U
اگاهی دادن
foredknowlege
U
اگاهی از پیش
notify
U
اگاهی دادن
the d. poliee
U
اداره اگاهی
awakened
U
اگاهی یافته
criminal i. department
U
اداره اگاهی
conversancy
U
اگاهی کامل
conversance
U
اگاهی کامل
coconsciousness
U
اگاهی ثانوی
coconscious
U
اگاهی ثانوی
meta knowledge
U
اگاهی غیرنمادین
class consciousness
U
اگاهی طبقهای
monitor
U
اگاهی دهنده
group consciousness
U
اگاهی گروهی
monitors
U
اگاهی دهنده
auguries
U
پیش اگاهی
augury
U
پیش اگاهی
criminal investigation department
U
اداره اگاهی
the infinitive mood
U
مصدر اگاهی
to come to know
U
اگاهی یافتن
precognition
U
پیش اگاهی
advertisers
U
اگاهی دهنده
apprise
U
اگاهی دادن
foreknowledge
U
اگاهی از پیش
notifying
U
اگاهی دادن
apprises
U
اگاهی دادن
apprising
U
اگاهی دادن
advertiser
U
اگاهی دهنده
cognizance
U
شناسایی اگاهی
science
U
علم طبیعی اگاهی
sciences
U
علم طبیعی اگاهی
you are advised that
U
به شما اگاهی میدهد
alarmingly
U
: هشدار اگاهی از خطر
alarm
U
: هشدار اگاهی از خطر
foreknow
U
از غیب اگاهی داشتن
alarmed
U
: هشدار اگاهی از خطر
for your information
U
برای اگاهی شما
we are informed by him that
U
محترما` اگاهی میدهد که
subliminally
U
خارج ازمرحله اگاهی
subliminal
U
خارج ازمرحله اگاهی
dope
U
اگاهی داروی مخدر
foretells
U
ازپیش اگاهی دادن
foretelling
U
ازپیش اگاهی دادن
foretell
U
ازپیش اگاهی دادن
foretold
U
از پیش اگاهی داد
alarum
U
: هشدار اگاهی از خطر
immediacy
U
اگاهی حضور ذهن
alarms
U
: هشدار اگاهی از خطر
dopes
U
اگاهی داروی مخدر
Scotland
U
اداره اگاهی در لندن
sensibleness
U
عملی بودن اگاهی
briefed
U
کوتاه کردن اگاهی دادن
monitory
U
وابسته به اخطار یا اگاهی یاانگیزه
brief
U
کوتاه کردن اگاهی دادن
briefer
U
کوتاه کردن اگاهی دادن
briefest
U
کوتاه کردن اگاهی دادن
enlightement
U
روشنی فکر اگاهی حقیقی
to keep the track of something
U
پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
self awareness
U
اگاهی از خود خویشتن شناسی
to obtaini. on anything
U
درباره چیزی اگاهی یافتن
know allmen by these presents
U
بموجب این سندعموم را اگاهی میدهد
intelligently
U
از روی هوش ازروی اگاهی و بصیرت
forecasts
U
از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
forecast
U
از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
forecasted
U
از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
it came to my knowledge
U
من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
agents provocateurs
U
مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
agent provocateur
U
مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
i have no idea of that
U
هیچ اگاهی از ان ندارم نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست
to off an agreement
U
قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
check string
U
ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
fenders
U
علائمی که جهت اگاهی ازوضع جاده در راهها نصب میشود
books
U
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book
U
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
private d.
U
کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
booked
U
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
wrming message
U
پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
to put any one up to something
U
کسیرا از چیزی اگاهی دادن کسیرادر کاری دستور دادن
prity to any one's designs
U
اگاهی از مقاصدنهانی کسی محرمیت نسبت مقاصد کسی
presentment
U
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
subjective
U
فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
preconsclous
U
قبل از هوشیاری قبل از خود اگاهی
i have no knowledge of it
U
هیچ اگاهی از ان ندارم اطلاعی از ان ندارم
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
manifests
U
نامه
letters
U
نامه
correspoundence
U
نامه ها
manifesting
U
نامه
manifested
U
نامه
carriers
U
نامه بر
epistles
U
نامه
post boy
U
نامه بر
epistle
U
نامه
letter
U
نامه
manifest
U
نامه
breve
U
نامه
carrier
U
نامه بر
information science
U
علوم اگاهی علوم اطلاعاتی
by low
U
ایین نامه
testimonials
U
تصدیق نامه
rental
U
اجاره نامه
acknowledgment
U
شهادت نامه
bill of indicment
U
ادعا نامه
bill of lading
U
بار نامه
bill of exception
U
اعتراض نامه
bill of divorce
U
طلاق نامه
bill of sale
U
بیع نامه
wordbook
U
لغت نامه
statement of a claim
U
افهار نامه
bail bond
U
ضمانت نامه
bacchanalian song
U
ساقی نامه
lexicon
[dictionary]
U
لغت نامه
billet doux
U
نامه عاشقانه
testimonials
U
گواهی نامه
recognizance
U
التزام نامه
open letter
U
نامه سر گشاده
herbal
U
گیاه نامه
treaty
U
عهد نامه
passionary
U
شهادت نامه
passionary
U
مصیبت نامه
recognizance
U
تعهد نامه
questionary
U
پرسش نامه
pursuivant
U
نامه رسان
pigeongram
U
نامه کبوتر
missives
U
نامه رسمی
open letters
U
نامه سر گشاده
packet boat
U
کشتی نامه بر
testimonial
U
تصدیق نامه
testimonial
U
گواهی نامه
treaty
U
موافقت نامه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com