English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8782 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stiffening U اهار یا چیز دیگری که برای سفت کردن چیزها بکارمیبرند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
eye glass U شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
wash board U تختهای که برای ازاله اطاقها بکارمیبرند
freezing mixture U نمک بایخ یابرف که برای افسردن بکارمیبرند
buckhorn U استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمیبرند
watch guard U زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
dimity U دمیاطی :پارچه نخی سفت باف وراه راه که برای پرده بکارمیبرند
hookup U تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
letters U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
pack U قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
packs U قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
adds U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
adding U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
add U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
to act as interpreter [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
to interpret [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
to provide interpretation [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
cannibalizing U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
deflector U صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
stiffened U سخت کردن اهار زدن
dresses U اهار زدن مستقیم کردن
stiffens U سخت کردن اهار زدن
stiffen U سخت کردن اهار زدن
dress U اهار زدن مستقیم کردن
to jump-start someone's car U کمک برای روشن کردن [خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
labels U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
labelled U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labeling U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
label U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled up U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
compiler U اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
subrogate U بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
to pass one's word for another U از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
standardised U مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardises U مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardising U مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardize U مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardizes U مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardizing U مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
to feel for another U برای دیگری متاثرشدن
pur autre vie U برای مدت عمر دیگری
compurgator U یادکننده سوگند برای تبرئه دیگری
farm out <idiom> U شخص دیگری برای انجام کار
pedestals U میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال
pedestal U میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال
cascade connection U خروجی یکی ورودی برای دیگری است
texture mapping U 2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
prehend U اهار
starch U اهار
starches U اهار
unstarched U بی اهار
amylaceous f. U اهار
(in) care of someone <idiom> U فرستادن چیزی برای کسی ازروی آدرس شخص دیگری
relocation U کمیت افزوده شد به یک آدرس برای انتقال به محل دیگری ازحافظه
additives U مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
additive ماده ای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به آن اضافه شود
hackery U ارابه هندی که کاونربرای راندن ان بکارمیبرند
word U زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
worded U زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
personal assistant فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
takedown U مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود
sizes U اهار زدن
size U اهار زدن
hot press U اهار زدن
dressing U اهار زنی
dressings U اهار زنی
mercerizing U اهار زدن
hack hammer U چکش تیشه مانندکه سنگ تراشان بکارمیبرند
matrass U شیشه گردن دراز که درازمونهای شیمیایی بکارمیبرند
dinner wagon U میزیکه روی غلطک میگرددودرسفره خانه بکارمیبرند
piggyback U اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
bookend U تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
machined U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
bookends U تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
machine U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machines U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
piggybacks U اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
hot press U منگنه ماشین اهار
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. U هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید.
owelty U سرانه نقدی که شریکی برای برابر شدن کالای تقسیم شده به دیگری میدهد
conversion U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
wheel sucker U دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
dressing and straightening machine U دستگاه اهار زنی و مستقیم کنی
workflow U نرم افزار طراحی شده برای بهبود جریان متنهای الکترونیکی در یک شبکه اداری از یک کاربر به دیگری
blue flag U پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
intermediate U مجموعه رکوردهایی که حاوی دادههای پردازش شده هستند که در زمان دیگری برای تکمیل کار استفاده می شوند
scrim U پارچه استری مبل وغیره کرباس نازکی که بعنوان بتونه قاب چوبی وامثال ان بکارمیبرند
redirected U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirect U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirects U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
How very odd. Well I never. U چه چیزها ( بعلامت تعجب )
I am not expected to tell you every thing , am I ? U مگرتمام چیزها رابایدبه تو گفت
Enantiodroma U گرایش به تغییر چیزها به متضادشان
lot U گروه [توده] از مردم یا چیزها
visibility was poor U چیزها درست دیده نمیشد
it is another name for U نام دیگری است برای ......با....مترادف است
purer U پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
purest U پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
She has had many privations in her youth . U درجوانی از بسیاری چیزها محروم مانده
pure U پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
searched U 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searchingly U 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
fee tail U تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
search U 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searches U 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
black wash U نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
duplexes U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplex U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
personate U خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
accumulates U جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
accumulating U جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
paranomia U اشفتگی دماغی که نشانه ان عوضی نامیدن چیزها است
accumulate U جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
exceptions U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
exception U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
subtraction U کم کردن یک عدد از دیگری
personifies U رل دیگری بازی کردن
personified U رل دیگری بازی کردن
personify U رل دیگری بازی کردن
personifying U رل دیگری بازی کردن
passing off U به اسم دیگری معامله کردن
to t. U بحقوق دیگری تجاوز کردن
to transubstantiate U به جسم دیگری تبدیل کردن
interrupts U حرف دیگری را قطع کردن
rephrase U به طرز دیگری بیان کردن
rephrased U به طرز دیگری بیان کردن
rephrases U به طرز دیگری بیان کردن
interrupt U حرف دیگری را قطع کردن
hold at disposal U در اختیار دیگری نگهداری کردن
impersonation U نقش دیگری رابازی کردن
reword U باواژههای دیگری بیان کردن
rephrasing U به طرز دیگری بیان کردن
interrupting U حرف دیگری را قطع کردن
transubstantiate U بجسم دیگری تبدیل کردن
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
converted U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
to play off U از سر خود وا کردن و بجان دیگری انداختن
to turn round U برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
convert U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
converts U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
to exchange something [for something] U معاوضه کردن [چیزی را با چیز دیگری]
to exchange something [for something] U مبادله کردن [چیزی را با چیز دیگری]
converting U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
pirate U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirating U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
shunt U ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
pirates U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
to shift off responsibility U مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
personation U خود را به جای دیگری معرفی کردن یا جا زدن
pirated U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
shunts U ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
shunted U ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
emulating U کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulated U کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulate U کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulates U کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
media U کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری
posted U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
transcribes U کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
to second somebody U ماموریت کسی را به جای دیگری منتقل کردن [اصطلاح رسمی]
transcribing U کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
posts U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
transcribe U کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
transcribed U کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
post- U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
reproducing U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
post U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
reproduces U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproduce U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproduced U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
finder U عنصر مرکزی یک محیط عملیاتی و برنامهای که میان سایر چیزها فایلهای ذخیره شده روی دیسک ها رانشان میدهد
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
to p off an awkward situation U حواس خود را از کیفیت بدی منحرف و به چیز دیگری متوجه کردن
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1strong
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com