Perdic | انتهای تیر کشتی که طناب بدان اویزند | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	timberhead U	انتهای تیر کشتی که طناب بدان اویزند

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	key-rings U	حلقهای که بدان کلید می اویزند
	key-ring U	حلقهای که بدان کلید می اویزند
	cowlstaff U	چوبی که دونفر روی شانه حمل کرده وچیزهایی بدان می اویزند
	cow's tail U	انتهای طناب
	bitter end U	انتهای طناب یا زنجیر قایق
	twice laid U	ساخته شده از انتهای رشتههای طناب
	tucks U	چین دادن یاجمع کردن انتهای طناب توگذاشتن
	tuck U	چین دادن یاجمع کردن انتهای طناب توگذاشتن
	tucking U	چین دادن یاجمع کردن انتهای طناب توگذاشتن
	beam-ends U	انتهای قسمت عقبی کشتی
	beam ends U	انتهای قسمت عقبی کشتی
	forward bow spring U	طناب مهار کشتی
	rigging U	مجموع طناب و بادبانهای کشتی
	downhaul U	طناب مخصوص کشیدن بادبان کشتی
	lyle gun U	تفنگ مخصوص پرتاب طناب از کشتی
	hawse hole U	سوراخ دماغه کشتی مخصوص عبور طناب
	hawser U	طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
	hawsers U	طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
	shrouded U	طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
	shroud U	طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
	butts U	ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
	butted U	ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
	butt U	ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
	lubber's hole U	سوراخی در نوک کشتی نزدیک دگل که طناب دگل بوسیله ان بالا وپایین میرود
	vertical U	سیگنال بیان کننده انتهای آخرین شیاردر انتهای صفحه نمایش
	chatelaine U	زنجیرکمربند که زنان کلیدوساعت ومدادومانندانهابدان می اویزند
	maniple U	بازوبندیانواری که کشیشان هنگام انجام ایین ربانی ازبازوی خودمی اویزند
	eot U	maker Tape Of End نشانگر انتهای نوار Transmission Of End انتهای مخابره
	pay out the rope U	طناب را شل کنیدتاباز شود طناب رابدهیدبیاید
	lappets U	[حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
	topgallant U	سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
	lanyards U	طناب کوتاه طناب کمر
	lanyard U	طناب کوتاه طناب کمر
	cargo sling U	طناب بستن محمولات به زیرهلی کوپتر طناب باربندی هلی کوپتر یا خودرو
	thereunto U	بدان
	wherunto U	که بدان
	thereto U	بدان
	how long is the rope U	درازی طناب چقدر است طناب چند متر است
	thereto attached U	پسوسته بدان
	thereby U	بدان وسیله
	whereat U	که بدان جهت که در انجا
	according as	چنانکه بدان سان که
	word U	تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
	worded U	تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
	poetic justice U	کامیابی خوبان و شکست بدان
	the question referred to above U	موضوعی که در بالا بدان اشاره شد
	that is nothing like it U	هیچ شباهتی بدان ندارد
	paradoxically U	بدان سان که باعقیده .....است
	bight U	حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
	he had no evidence to go upon U	مدرکی نداشت که بدان متکی شود
	it is not pervious to reasonov U	بدان دسترسی ندارد خردانرانمیتواند دریابد
	it was beneath my notice U	مراعارمی امدازاینکه بدان توجهی کنم
	omnim gatherum U	مهمانی که همه کس بدان خوانده شود
	nose ring U	حلقهای که به بینی گاومیزنند تا بدان اورابکشند
	where no human foot can tread	جایی که پای ادمیزاد بدان نمیرسد.
	gate meeting U	انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
	plowhead U	چارچوبی که گاو اهن بدان متصل میشده
	near side U	سمت اسباب که ژیمناست بدان نزدیک میشود
	hobby U	کاری که کسی بدان عشق وعلاقه دارد
	an accessible place U	جایی که راه یافتن بدان ممکن است
	self feeder U	ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
	hobbies U	کاری که کسی بدان عشق وعلاقه دارد
	scuppers U	سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
	scuppered U	سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
	scuppering U	سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
	scupper U	سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
	ship's manifest U	صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
	respondentia U	وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
	load line U	خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
	phonoscope U	التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
	paroli U	دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
	string board U	تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
	indo iranian U	وابسته به بخشی از زبانها....و ایران بدان سخن میگویند
	hawse U	سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
	carry ship U	کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
	waterline U	خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
	keels U	حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
	lazar housek U	عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
	keel U	حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
	supercargo U	نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
	dan runner U	کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
	gunroom U	مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
	embarkation U	بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
	bill of health U	گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
	non rotating wire rope U	طناب سیمی یک سو با مغزی طناب سیمی نپیچ
	forbidden fruits U	چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
	over production U	عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
	accessibly U	چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
	forbidden fruit U	چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
	buff stick U	بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
	usura maritima U	دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
	the vessel was put a bout U	جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
	mumpsimus U	ایین دیرینه بی معنی که ازروی تعصب بدان بچسبند نادان متعصب
	windjammer U	یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
	go cart U	چارچوب غلتک داری که کودکان دست بدان گرفته راه رفتن میاموزند
	crankpin U	قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
	walking chair U	چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
	final setting time U	مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
	free haul U	در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
	vives U	یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
	quarterdeck U	عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
	quarterdecks U	عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
	yaw U	انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
	yawed U	انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
	overboard U	از کشتی بدریا روی کشتی
	sailboats U	کشتی بادبانی کشتی بادی
	sailboat U	کشتی بادبانی کشتی بادی
	HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas.. <proverb> U	کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
	piracy U	هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
	cartel ship U	کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
	Manx U	وابسته به جزیره انسان لهجهای که در جزیره نامبرده بدان سخن میگویند
	peregrin falcon U	یکجور قوش تیز پرکه قوش بازان بدان دلبستگی دارند
	green stick U	شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
	i take no interest in that U	هیچ بدان دلبستگی ندارم هیچ از ان خوشم نمیاید
	free on boand U	تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
	totem U	روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
	totems U	روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
	orthodromics U	کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
	orthodromy U	کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
	semi naufragium U	نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
	logic seeking U	انتهای خط وط
	end of line U	انتهای خط
	bitter end U	انتهای درد
	flukes U	انتهای دم نهنگ
	pipehead U	انتهای خط لوله
	batang son U	انتهای کف دست
	returned U	نشانههای انتهای خط
	depth U	انتهای پرز
	returns U	نشانههای انتهای خط
	loose end U	انتهای تاریانخ
	loose end U	انتهای شل هرچیزی
	end of reel U	انتهای حلقه
	loose ends U	انتهای تاریانخ
	cable tail U	انتهای سیم
	loose ends U	انتهای شل هرچیزی
	rear court U	انتهای زمین
	returning U	نشانههای انتهای خط
	return U	نشانههای انتهای خط
	fluke U	انتهای دم نهنگ
	drill tang	انتهای مته
	end of medium U	انتهای رسانه
	end of massage U	انتهای پیام
	end of line U	انتهای سطر
	end of file U	انتهای پرونده
	end of transmission U	انتهای مخابره
	end of file U	انتهای فایل
	end of volume U	انتهای جلد
	end of form U	انتهای ورقه
	dead burned U	انتهای اشتعال
	baseline U	خط انتهای زمین
	end of record U	انتهای مدرک
	end of message U	انتهای پیام
	baselines U	خط انتهای زمین
	prow U	کشتی عرشه کشتی
	prows U	کشتی عرشه کشتی
	finishes U	انتهای فرآیند یا تابع
	eom U	انتهای پیام essage
	riblet U	انتهای دنده گوسفند
	end of transmission block U	انتهای بلاک مخابره
	palmate U	دارای انتهای پهن
	end of tape marker U	نشانگر انتهای نوار
	finish U	انتهای فرآیند یا تابع
	end U	کد نشان دهنده انتهای خط
	ended U	کد نشان دهنده انتهای خط
	end of tape marker U	علامت انتهای نوار
	ends U	کد نشان دهنده انتهای خط
	etb U	انتهای بلاک مخابره
	end of job card U	کارت انتهای کار
	backstop U	حصار انتهای زمین
	baseliner U	بازیگر انتهای زمین
	sink U	دریافت انتهای خط ارتباتی
	head U	انتهای میز بیلیارد
	loops U	درو در انتهای خرک
	baseline U	خط انتهای زمین تنیس
	end of tape mark U	نشان انتهای نوار
	baseline U	خط انتهای زمین والیبال
	baselines U	خط انتهای زمین تنیس
	looped U	درو در انتهای خرک
	end of file mark U	نشان انتهای پرونده
	flip turn U	برگشت انتهای استخر
	formee U	دارای انتهای مربع
	nock U	شکاف انتهای کمان
	loop U	درو در انتهای خرک
	end of data marker U	نشانگر انتهای داده ها
	furnace discharged end U	انتهای تخلیه کوره
	sinks U	دریافت انتهای خط ارتباتی
	baselines U	خط انتهای زمین والیبال
	ST connector U	اتصالی در انتهای فیبرنوری
	thereis no end to it U	انتهای برای ان نیست
	saphead U	انتهای نقب نظامی
	cabled U	اتصال در انتهای کامل
	cable U	اتصال در انتهای کامل
	swan neck U	انتهای خمیده لوله
	ended U	کد نشان دهنده انتهای رکورد
	double ender U	تخته موج با دو انتهای یک شکل
	tip-top U	حلقه انتهای چوب ماهیگیری
	baseline game U	بازی در انتهای زمین تنیس
	croup U	انتهای خرک نزدیک ژیمناست
	tin-plated tails U	سیم ها با انتهای روکشدار حلبی
	ends U	کد نشان دهنده انتهای رکورد