Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5354 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lower criticism
U
انتقاد نسبت به مندرجات متن کتاب مقدس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
capitulary
U
کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس کتاب دعا
book review
U
انتقاد از کتاب
the holy
U
کتاب مقدس
scriptures
U
کتاب مقدس
Holy Writ
U
کتاب مقدس
scripture
U
کتاب مقدس
postil
U
تفسیر کتاب مقدس
it say in the bible that
U
در کتاب مقدس میگوید
mitzvah
U
حکم کتاب مقدس
mitsvot
U
حکم کتاب مقدس
bibliolatry
U
پرستش کتاب مقدس
biblical
U
وابسته به کتاب مقدس
biblical
U
مطابق کتاب مقدس
People of the Book
U
پیروان کتاب مقدس
[ دین]
veda
U
کتاب مقدس باستانی هند
scriptural
U
مطابق متن کتاب مقدس
it is said in the bible that
U
در کتاب مقدس می گوید یامینویسد که
midrash
U
تفسیر کتاب مقدس یهود
lectionary
U
ایات منتخبه یا قسمتی از کتاب مقدس
revised version
U
ترجمه اصلاح شده کتاب مقدس
lector
U
قاری کتاب مقدس در کلیسای کاتولیک
vulgate
U
نسخه لاتین قدیمی کتاب مقدس
biblicism
U
پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
i saw this p in the scripture
U
این فقره را در کتاب مقدس دیدم
scripturalism
U
اعتقادبه نص کتاب مقدس دلبستگی بدلائل نقلی
paradigms
U
ایه کتاب مقدس که مثالی رامتضمن است
paradigm
U
ایه کتاب مقدس که مثالی رامتضمن است
inspirationist
U
کسیکه کتاب مقدس را الهام خدابا وحی میداند
futurism
U
اعتقاد بوقوع پیشگوییهای کتاب مقدس عقیده به اخرت
bibles
U
کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
bible
U
کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
isagogics
U
گفتار در تاریخ ادبی کتاب مقدس و شرح گرداوری یاالهام شدن موادان
fundamentalist
U
کسیکه نسبت بکتاب مقدس واصول دین پروتستان طرفدارعقایدکهنه است
methuselah
U
" متوشالح " کاهن بزرگ یهود که بنابروایت کتاب مقدس 969 سال زندگی کرده
halidom
U
چیز مقدس جای مقدس
contents
U
مندرجات
contents of a document
U
مندرجات سند
content
U
مقدار مندرجات
contenting
U
مقدار مندرجات
consented
U
موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
consent
U
موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
consents
U
موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
consenting
U
موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
deuteronomic
U
وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
book of reference
U
کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
caxton
U
کتاب کاکستون نخستین کتاب چاپ کن انگلیسی
reader
U
مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
readers
U
مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
leverage
U
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
lift fan
U
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
ohm's law
U
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
liftjet
U
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
prorata
U
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
attributable
U
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
invisible hand
U
منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
nationallism
U
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
criticism
U
انتقاد
censures
U
انتقاد
censured
U
انتقاد
censure
U
انتقاد
criticisms
U
انتقاد
reviewal
U
انتقاد
criticalness
U
انتقاد
censuring
U
انتقاد
critic
U
انتقاد
critique
U
فن انتقاد
critique
U
انتقاد
critiques
U
فن انتقاد
animadversion
U
انتقاد
critiques
U
انتقاد
critics
U
انتقاد
fustigation
U
انتقاد
criticises
U
انتقاد کردن
hatchet jobs
U
انتقاد غرضآمیز
censurable
U
انتقاد امیز
criticize
U
انتقاد کردن
criticised
U
انتقاد کردن
tear down
<idiom>
U
انتقاد کردن
put down
<idiom>
U
انتقاد کردن
hypercriticism
U
افراط در انتقاد
hypercritical
U
مفرط در انتقاد
self criticism
U
انتقاد از خود
diatribes
U
انتقاد تلخ
dish out
<idiom>
U
انتقاد کوبنده
diatribe
U
انتقاد تلخ
criticizable
U
قابل انتقاد
criticizable
U
انتقاد پذیر
critically
U
از روی انتقاد
verbalism
U
انتقاد لفظی
criticized
U
انتقاد کردن
hatchet job
U
انتقاد غرضآمیز
critic
U
انتقاد کننده
gaff
U
انتقاد نفرین
criticizing
U
انتقاد کردن
slashing criticism
U
انتقاد سخت
reviewed
U
انتقاد کردن
raillery
U
سرزنش انتقاد
reviewing
U
انتقاد کردن
reviews
U
انتقاد کردن
criticising
U
انتقاد کردن
review
U
انتقاد کردن
criticizes
U
انتقاد کردن
critics
U
انتقاد کننده
pull to pieces
U
سخت انتقاد کردن
sacred cow
U
شخص مصون از انتقاد
self critical
U
انتقاد کننده از خود
sacred cows
U
شخص مصون از انتقاد
renouncer
U
سرزنش و انتقاد کننده
criticizes
U
مورد انتقاد قراردادن
criticises
U
مورد انتقاد قراردادن
criticising
U
مورد انتقاد قراردادن
criticize
U
مورد انتقاد قراردادن
criticized
U
مورد انتقاد قراردادن
criticizing
U
مورد انتقاد قراردادن
reviews
U
بازدید انتقاد کردن
reviewing
U
بازدید انتقاد کردن
reviewed
U
بازدید انتقاد کردن
review
U
بازدید انتقاد کردن
criticised
U
مورد انتقاد قراردادن
fustigate
U
کوبیدن انتقاد کردن
flog
U
انتقاد سخت کردن
hypercritically
U
از روی انتقاد و مفرط
flogged
U
انتقاد سخت کردن
draw fire
<idiom>
U
مورد انتقاد قرارگرفتن
flogs
U
انتقاد سخت کردن
hypercritic
U
انتقاد سخت وموشکافی
sacrosanct
U
مقدس
sanctimonious
U
مقدس
venerable
U
مقدس
numinous
U
مقدس
sanctified
U
مقدس
inviolable
U
مقدس
holier
U
مقدس
holiest
U
مقدس
hallowed
U
مقدس
holy
U
مقدس
heavenly minded
U
مقدس
sacred
U
مقدس
prayerful
U
مقدس
saint
U
مقدس
saints
U
مقدس
saintly
U
مقدس
run down
<idiom>
U
انتقاد کردن ،ایراد گرفتن
critic report
U
گزارش نتیجه جلسه انتقاد
to be under fire
U
سخت مورد انتقاد قراردادن
critiques
U
جلسه انتقاد بعد ازعملیات
to be vulnerable
[exposed]
to criticism
U
خود را در معرض انتقاد گذاشتن
critique
U
جلسه انتقاد بعد ازعملیات
to incur a criticism
U
مورد انتقاد واقع شدن
st.michael
U
پطرس مقدس
SS
U
مخفف مقدس
tartuffe
U
مقدس ریایی
Holly Sepulchre
U
مقبره مقدس
relic
U
اثار مقدس
St
U
مخفف مقدس
tartufe
U
مقدس ریایی
tartufe
U
خشکه مقدس
stoup
U
قدح اب مقدس
tartuffe
U
خشکه مقدس
moralistic
U
خشکه مقدس
the Holy Trinity
U
تثلیت مقدس
shrine
U
جای مقدس
shrines
U
جای مقدس
sanctuaries
U
جایگاه مقدس
Mashhad
U
هر مقدس مشهد
innocent
U
مبرا مقدس
sanctuary
U
جایگاه مقدس
Holy Week
U
هفتهی مقدس
relics
U
اثار مقدس
dedication cross
U
صلیب مقدس
Holy Weeks
U
هفتهی مقدس
saint
U
مقدس شمردن
sanctimony
U
مقدس نمایی
hagiology
U
ادبیات مقدس
Holy Father
U
پدر مقدس
sacred books
U
کتابهای مقدس
fiestas
U
روز مقدس
fiesta
U
روز مقدس
sanctimonious
U
مقدس نما
sacred places
U
جاهای مقدس
sancify
U
مقدس شمردن
sanctified airs
U
مقدس نمایی
sanctimoniousness
U
مقدس نمایی
halidome
U
چیز مقدس
halidome
U
جای مقدس
saints
U
مقدس شمردن
holyday
U
روز مقدس
holy legislator
U
شارع مقدس
holily
U
بطور مقدس
hallow
U
مقدس کردن
pick to pieces
U
سخت مورد انتقاد قرار دادن
religiosity
U
خشکه مقدس بودن
pontify
U
خودرا مقدس نمودن
sacredly
U
بطور مقدس یا محترم
altar-table
U
میز مقدس در کلیسا
hermeneutic
U
ایین تفسیرکتاب مقدس
pali
U
زبان مقدس بودائیان
sanctum
U
قدس جایگاه مقدس
anointment
U
تقدیس با روغن مقدس
guaiacum
U
عودالانبیاء درخت مقدس
Recent search history
Forum search
1
tink and grow rich
1
بخاطریکه اسلام یک دین پاک و مقدس است
3
service times
1
Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
2
این جمله وقتی در یک کتاب گفته میشه چطور ترجمه میشه see Rapid Reference 6.4
2
این جمله وقتی در یک کتاب گفته میشه چطور ترجمه میشه see Rapid Reference 6.4
2
Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
2
مفعول
2
In order to be interesting you have to be mean
2
In order to be interesting you have to be mean
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com