English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (23 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
train U اموزش دادن
trained U اموزش دادن
trains U اموزش دادن
training U اموزش دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
instruction U راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
instructions U راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
instruct U دستور دادن اموزش دادن
instructed U دستور دادن اموزش دادن
instructing U دستور دادن اموزش دادن
instructs U دستور دادن اموزش دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
Other Matches
armory training U اموزش جنگ افزارداری اموزش اسلحه سازی
reconditioning training U اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
advanced unit training U اموزش تکمیلی واحد اموزش تکمیلی یکان
basic unit training U اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
computer assisted instruction U اموزش به کمک کامپیوتر اموزش کامپیوتری دستورالعمل به کمک کامپیوتر
tutorials U اموزش
instructions U اموزش
tutorial U اموزش
instruction U اموزش
training U اموزش
education U اموزش
lore U اموزش
program of instruction U برنامه اموزش
annual training U اموزش سالیانه
mass education U اموزش همگانی
higher education U اموزش عالی
educable U اموزش پذیر
education center U مرکز اموزش
educability U اموزش پذیری
elementary education U اموزش ابتدایی
primary education U اموزش ابتدایی
personnel training U اموزش کارکنان
hypnopedia U اموزش با هیپنوتیسم
mass education U اموزش جمعی
training circular U نشریه اموزش
education U اموزش و پرورش
vocational education U اموزش حرفهای
job training U اموزش شغلی
voluntary training U اموزش داوطلبانه
secondary education U اموزش متوسطه
training center U مرکز اموزش
school center U مرکز اموزش
reward training U اموزش با پاداش
remedial instruction U اموزش ترمیمی
religious instruction U اموزش دینی
individualized instruction U اموزش انفرادی
informal education U اموزش غیررسمی
reeducation U باز اموزش
programmed instruction U اموزش برنامهای
professional education U اموزش تخصصی
formal education U اموزش رسمی
training cycle U مرحله اموزش
training program U برنامه اموزش
transfer of training U انتقال اموزش
general education U اموزش عمومی
unit training U اموزش یکانی
unit training U اموزش یکان
technical teaching U اموزش فنی
technical education U اموزش فنی
life long education U اموزش مداوم
teaching machine U ماشین اموزش
learning curve U منحنی اموزش
integrated training U اموزش توام
moral education U اموزش اخلاقی
tutoring U اموزش تک شاگردی
curriculum U اموزش برنامه
bowel training U اموزش دفع
concurrent training U اموزش همزمان
curriculums U اموزش برنامه
coeducation U اموزش مختلط
computerized instruction U اموزش کامپیوتری
sex education U اموزش جنسی
compulsory education U اموزش اجباری
military training U اموزش نظامی
basic training U اموزش مقدماتی
combat development U پیشرفت اموزش رزمی
educationist U متخصص اموزش و پرورش
advanced individual training U اموزش تکمیلی انفرادی
educationists U کارشناس اموزش و پرورش
nonformal education U اموزش غیر رسمی
educationists U متخصص اموزش و پرورش
formal discipline U اموزش صورت گرا
pedagogic U وابسته به اموزش وپرورش
educational U مربوط به اموزش و پرورش
educationist U کارشناس اموزش و پرورش
graduate education U اموزش بعد از لیسانس
refresher courses U دوره اموزش یک ماهه
pamphlets U نشریه اموزش و فنی
school U مرکز اموزش نظامی
comparative education U اموزش و پرورش تطبیقی
pamphlet U نشریه اموزش و فنی
schools U مرکز اموزش نظامی
active duty for training U اموزش زیر پرچم
project method U روش اموزش طرحی
educationalist U کارشناس اموزش و پرورش
educationalists U کارشناس اموزش و پرورش
refresher course U دوره اموزش یک ماهه
on the job training U اموزش ضمن کار
special education U اموزش و پرورش استثنایی
reserve center U مرکز اموزش احتیاط
cbt U اموزش بر پایه کامپیوتر
pedagogical U وابسته بعلم اموزش
pedagogical teaching U اموزش مطابق فن تعلیم
army training program U برنامه اموزش نظامی
pedagogically U مطابق علم اموزش
audio visual U اموزش سمعی وبصری
basic combat training U اموزش رزم مقدماتی
audio-visual U اموزش سمعی وبصری
code training set U دستگاه اموزش مرس
in serving training U اموزش ضمن خدمت
coeducation U اموزش وپرورش مختلط
discovery teaching method U روش اموزش اکتشافی
army training program U برنامه اموزش نیروی زمینی
assault courses U میدان اموزش عملیات هجومی
assault course U میدان اموزش عملیات هجومی
computer augmented learning U بسط اموزش به کمک کامپیوتر
disciplinary training center U مرکز اموزش زندانیان نظامی
upbringing U روش اموزش و پرورش بچه
toilet training U اموزش اداب توالت رفتن
courses U مسیر مسابقه دوره اموزش
manual training U دوره اموزش هنرهای دستی
pedagogy U فن اموزش وپرورش کودک للگی
course U مسیر مسابقه دوره اموزش
beatification U اموزش عمل تبرک کردن
branch material curriculum U برنامه اموزش مراکزاموزش رستهای
coursed U مسیر مسابقه دوره اموزش
educable mentally retarded U عقب مانده ذهنی اموزش پذیر
cai U Instruction ComputerAssisted اموزش به کمک کامپیوتر
world conference of computer in educatio U کنفرانس بین المللی اموزش کامپیوتر
international council U شورای بین المللی کامپیوتر در اموزش
army training and evaluation program U برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
rehabilitation training center U مرکز اموزش بازاموزی زندانیان جنگی دشمن
planit U زبان برنامه نویسی برای اموزش محاورهای
catechetics U فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
in house training U برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
national educational computing conferenc U جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
authors U CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
hands-on U تعیین یک فعالیت یا اموزش که باعملکرد واقعی قطعهای ازسخت افزار درگیر است
probation U کاراموزی به سر بردن محکومین جوان در مراکز اموزش مخصوص کانون اصلاح و تربیت
hands on U تعیین یک فعالیت یا اموزش که باعملکرد واقعی قطعهای ازسخت افزار درگیر است
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
technical escort U پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
general grant U کمک دولت مرکزی به مقامات محلی به عنوان مثال کمک به اموزش و پرورش استان
unbundled U اموزش و..... که مستقل از سخت افزارکامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته میشود دسته نشده
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
glm U روش اموزش اسکی به بزرگسالان با اسکی کوتاه
grenade court U میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
combat developer U وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
attack teacher U وسیله اموزش عملیات ضدزیردریایی وانمودساز تک ضدزیردریایی
computer managed instruction U اموزش با مدیریت کامپیوتردستورالعمل با مدیریت کامپیوتر
consented U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
commander's manual U ائین نامه راهنمای فرماندهان راهنمای فرماندهان در امر اموزش
education U پرورش اموزش و پرورش
ferried U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferry U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
to sue for damages U عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
example is better than precept U نمونه اخلاق از خود نشان دادن بهترازدستوراخلاقی دادن است
to put any one up to something U کسیرا از چیزی اگاهی دادن کسیرادر کاری دستور دادن
defines U 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defining U 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
define U 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defined U 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
televising U درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
shift U انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
formation U سازمان دادن نیرو تشکیل دادن صورت بندی
televised U درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
conducts U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducting U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducted U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
expands U توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
televise U درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
shifted U انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
expand U توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
shifts U انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
conduct U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
expanding U توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
televises U درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
developments U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
shifting U حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
development U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
outdo U بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
to picture U شرح دادن [نمایش دادن] [وصف کردن]
adjudged U با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
adjudges U با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
outdoes U بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
outdoing U بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
adjudging U با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
organization U سازمان دادن ارایش دادن موضع
organisations U سازمان دادن ارایش دادن موضع
greaten U درشت نشان دادن اهمیت دادن
allowances U جیره دادن فوق العاده دادن
advances U ترقی دادن ترفیع رتبه دادن
promulge U انتشار دادن بعموم اگهی دادن
allowance U جیره دادن فوق العاده دادن
square away U سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
organizations U سازمان دادن ارایش دادن موضع
organization of the ground U سازمان دادن یا ارایش دادن زمین
indemnify U غرامت دادن به تامین مالی دادن به
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com