Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
warehouse refusal
U
اعلام عدم موجودی کالا درانبار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
warehouse refusal
U
اعلام عدم وجود درانبار
abc analysis
U
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
stock
U
موجودی موجودی کالا
stocked
U
موجودی موجودی کالا
inventory
U
موجودی کالا
inventories
U
موجودی کالا
stock
U
موجودی کالا ذخیره
stocked
U
موجودی کالا ذخیره
out of stock
<adj.>
U
غیر موجودی کالا
[در انبار]
danger warning level
U
مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
stock certificate
U
گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
stockade
U
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stockades
U
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
perpetual inventory
U
فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
stock evaluation
U
بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
earmarked stock
U
موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
stock
U
درانبار
stocked
U
درانبار
early warning
U
اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
early-warning
U
اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
on hand
U
وسایل موجود درانبار
location survey
U
بازرسی در جای اجناس درانبار
alerting service
U
قسمت اعلام اماده باش سرویس اعلام خطر
cob web theorem
U
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
supporting goods
U
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
victualling bill
U
پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
transire
U
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department store
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
lot integrity
U
دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
barter with someone
U
با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
shelf life
U
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter
[to trade by barter]
U
دادوستد کالا با کالا کردن
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery
U
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner
U
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity
U
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity
U
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
consignee
U
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
periodic stock check
U
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
location audit
U
تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
balance in hand
U
موجودی
supplies
U
موجودی
minimum stock level
U
موجودی
store
U
موجودی
storing
U
موجودی
assets
U
موجودی
stock
U
موجودی
stocked
U
موجودی
holding
U
موجودی
repertoire
U
موجودی
stock audit
U
حسابرسی موجودی
stock
U
به موجودی افزودن
stock adjustment
U
تطبیق موجودی
stocked
U
موجودی انبار
out of stock;ex stock
U
از موجودی یاذخیره
continuous inventory
U
موجودی مستمر
stock accounting
U
حسابداری موجودی
stock adjustment
U
تعدیل موجودی
safety stock
U
موجودی تضمینی
reserve stock
U
موجودی ذخیره
stocked
U
موجودی ذخیره
inventory
U
فهرست موجودی
stock record
U
سابقه موجودی
stock valuation
U
ارزیابی موجودی
quick assets
U
موجودی نقدشو
stocked
U
به موجودی افزودن
stock check
U
کنترل موجودی
stock control
U
کنترل موجودی
surplus stock
U
موجودی اضافی
surplus stock
U
موجودی مازاد
stock account
U
حساب موجودی
stock
U
موجودی انبار
stock
U
موجودی ذخیره
inventory
U
لیست موجودی
valuation of stock
U
ارزیابی موجودی
excess stock
U
موجودی مازاد
supplied
U
موجودی جایگیرموقتی
supply
U
موجودی لزوم
complete inventory
U
موجودی کامل
supply
U
موجودی جایگیرموقتی
supplying
U
موجودی لزوم
active stock
U
موجودی فعال
inventory control
U
کنترل موجودی
supplied
U
موجودی لزوم
exhaust bin level
U
فاقد موجودی
exhaust bin level
U
اتمام موجودی
danger warning level
U
حداقل موجودی
financial assets
U
موجودی مالی
cycle stock
U
موجودی فعال
idle stock
U
موجودی بی مصرف
stock taking
U
رسیدگی به موجودی
instruction repertoire
U
موجودی دستورالعمل
funded
U
موجودی دارائی
buffer stock
U
موجودی احتیاطی
funded
U
موجودی سرمایه
buffer stock
U
موجودی ذخیره
inventory management
U
مدیریت موجودی
inventory discrepancy
U
اختلاف موجودی
warehouse stock
U
موجودی انبار
fund
U
موجودی سرمایه
capital stock
U
موجودی سرمایه
fund
U
موجودی دارائی
business inventories
U
موجودی تجاری
consumable stock
U
موجودی مصرفی
supplying
U
موجودی جایگیرموقتی
continuous stock taking
U
رسیدگی مستمر موجودی
safety stock
U
موجودی ذخیره انبار
stock control
U
کنترل موجودی انبار
spares stock
U
موجودی لوازم یدکی
continuous stock control
U
کنترل مستمر موجودی
inventory reconciliation
U
تطبیق اسناد موجودی
portfolio
U
موجودی اوراق بهادار
stock in trade
U
موجودی کالای مغازه
stock handling cost
U
هزینه جابجایی موجودی
base stock control
U
کنترل موجودی مبنا
portfolios
U
موجودی اوراق بهادار
cyclical stock check
U
کنترل موجودی دورهای
assets
U
موجودی شخص ورشکسته
liabilities
U
تعهد موجودی بانکی
liability
U
تعهد موجودی بانکی
raw material stock
U
موجودی مواد اولیه
wardrobes
U
اشکاف موجودی لباس
stockage
U
وسایل موجودی در انبار
raw stock
U
موجودی مواد خام
wardrobe
U
اشکاف موجودی لباس
stock talking
U
سیاهه برداری از موجودی
inventory
U
صورت دارایی موجودی
inventory
U
ذخیره موجودی اماد
to lay in a stock
U
موجودی تهیه کردن
maximum stock
U
حداکثر موجودی انبار
inventory reconciliation
U
تطابق موجودی با دارایی یکان
stockholder
U
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
stockholders
U
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
dead stock
U
موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
perpetual stock record
U
سابقه دائمی موجودی انبار
appreciation
U
افزایش ارزش دارایی و موجودی
intermediate stock
U
موجودی کالاهای درحال ساخت
finished goods stock
U
موجودی کالاهای تمام شده
finish stock
U
موجودی کالای ساخته شده
fast moving stock
U
موجودی که به سرعت کاهش می یابد
appreciations
U
افزایش ارزش دارایی و موجودی
supplying
U
تامین موجودی عرضه نمودن
transfer of portfolio
U
انتقال موجودی اوراق بهادار
supply
U
تامین موجودی عرضه نمودن
stock control
U
کنترل وسفارش موجودی انبار
supplied
U
تامین موجودی عرضه نمودن
supplied
U
تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplying
U
تکمیل کردن موجودی ذخیره
supply
U
تکمیل کردن موجودی ذخیره
yielded
U
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yield
U
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
amphibious vehicle availability table
U
جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
to take inventory
U
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
portfolio entry
U
قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
active stock
U
موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
yields
U
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
To take an invevtory.
U
صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
demand accommodation
U
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
dead stock
U
موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
deficit
U
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
storewide
U
شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
cycle stock
U
موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
deficits
U
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
eurytherm
U
موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
overstock
U
زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
air alert warning
U
اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
turnover
U
تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
we underwrite the company
U
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
meld
U
اعلام
notification
U
اعلام
intimations
U
اعلام
intimation
U
اعلام
predication
U
اعلام
enunciation
U
اعلام
acknowledgements
U
اعلام
proclamation
U
اعلام
acknowledgement
U
اعلام
declaration
U
اعلام
declarations
U
اعلام
enouncement
U
اعلام
Annunciation
U
اعلام
proclamations
U
اعلام
promulgator
U
اعلام
indigitation
U
اعلام
acknowledgments
U
اعلام
promulgation
U
اعلام
annunciator
U
اعلام گر
indiction
U
اعلام
acclaim
U
اعلام کردن
acclaimed
U
اعلام کردن
acclaiming
U
اعلام کردن
acclaims
U
اعلام کردن
call out
U
اعلام خطر
statement
U
اعلام کردن
statements
U
اعلام کردن
proclamations
U
اعلام کردن
exclaiming
U
اعلام کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com