Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
nihilism
U
اعتقاد به تباهی وفساد دستگاههای اداری ولزوم از بین رفتن انها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prodos
U
سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
aircraft cross servicing
U
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
Sedition and mischief.
U
فتنه وفساد
notobranchiate
U
در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
bureaucreacy
U
رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
accelerationists
U
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
lysis
U
زوال وفساد سلول وغیره
lysate
U
محصول زوال وفساد تدریجی سلول
administrative wheeled vehicle fleet
U
کاروان خودروهای اداری خودروی اداری
animism
U
اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
bureaucracy
U
تاسیسات اداری حکومت اداری
bureaucrasy
U
حکومت اداری تاسیسات اداری
bureaucracies
U
تاسیسات اداری حکومت اداری
workdays
U
ایام کار اداری ساعات کار اداری
workday
U
ایام کار اداری ساعات کار اداری
decayed
U
تباهی
decay
U
تباهی
vitiation
U
تباهی
deterioration
U
تباهی
decaying
U
تباهی
destruction
U
تباهی
ruination
U
تباهی
ruin
U
تباهی
ruining
U
تباهی
ruins
U
تباهی
decays
U
تباهی
corruptness
U
تباهی
cottuptness
U
تباهی
reprobation
U
تباهی
depravation
U
تباهی
depravement
U
تباهی
pravity
U
تباهی
degeneration
U
تباهی
decadence
U
تباهی
perdition
U
تباهی
depravity
U
تباهی
cryptoequipment
U
دستگاههای رمز
peripherals
U
دستگاههای جانبی
photoelectric devices
U
دستگاههای فتوالکتریکی
selsyn devices synchro
U
دستگاههای همگرد
self synchronous devices
U
دستگاههای همگرد
clustered devices
U
دستگاههای گروهی
hardware
U
دستگاههای اصلی
control transmitter
U
دستگاههای همگرد
to mess something up
U
تباهی کردن
to muck up something
U
تباهی کردن
to screw something up
U
تباهی کردن
to screw the pooch
U
تباهی کردن
to botch things up
U
تباهی کردن
to fuck something up
U
تباهی کردن
corruption
U
ارتشاء تباهی
to cock something up
U
تباهی کردن
superficial degradation
U
برون تباهی
decay time
U
زمان تباهی
decay of luminescence
U
تباهی لومینسانس
decay constant
U
ثابت تباهی
corruptly
U
ازروی تباهی
wickedness
U
تباهی تبهکاری
mental deterioration
U
تباهی عقلی
crushing and grinding equipment
U
دستگاههای خرد کننده
electrodiagnosis
U
تشخیص با دستگاههای برقی
spoil
U
تباهی از بین بردن
spoiling
U
تباهی از بین بردن
decayed
U
منحط شدن تباهی
decaying
U
منحط شدن تباهی
decay
U
منحط شدن تباهی
spoils
U
تباهی از بین بردن
decays
U
منحط شدن تباهی
spoiled
U
تباهی از بین بردن
storage pool
U
گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
exchange selector
U
سلکتور در دستگاههای مراکزتلفن خودکار
avionic
U
مربوط به دستگاههای خودکار هواپیما
computer interface unit
U
وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر
instrument flight
U
پرواز با کمک دستگاههای کنترل هواپیما
orients
U
توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
orienting
U
توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
homing station
U
ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
orient
U
توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
avionics
U
فن استفاده از دستگاههای الکتریکی و خودکار درهوانوردی و نجوم
famos
U
Floating تکنولوژی ساخت دستگاههای ذخیره بار
commutation
U
تغییر جهت پی در پی جریان در سیم پیچهای دستگاههای الکتریکی
eia interface
U
یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
halving adjustment
U
تنظیم نیم حبابها به منظورتراز کردن دستگاههای اندازه گیر
soft ware
U
وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
sub woofer
U
هرتز , که در دستگاههای معمولی برای افزایش کیفیت صدا استفاده میشود
daisy chain interrupt
U
یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
middleman
U
دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
middlemen
U
دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
bench check
U
کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
pussyfoot
U
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step
U
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
i/o board
U
تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
hooks
U
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hook
U
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
you have no option but to go
U
چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
confidences
U
اعتقاد
belief
U
اعتقاد
credence
U
اعتقاد
believing
U
با اعتقاد
faith
U
اعتقاد
unbelieving
U
بی اعتقاد
confidence
U
اعتقاد
misbeliever
U
بی اعتقاد
faiths
U
اعتقاد
wavetable
U
حافظه در کارت صوتی که حاوی دستگاه ضبط دستگاههای موسیقی واقعی که اجرا می شوند است
trusts
U
اعتقاد اعتبار
misbelieve
U
بی اعتقاد شدن
theism
U
اعتقاد بخدا
fatalism
U
اعتقاد به سرنوشت
ism
U
اعتقاد رویه
trusted
U
اعتقاد اعتبار
conviction
U
اعتقاد راسخ
fairyism
U
اعتقاد به جن و پری
hylicism
U
اعتقاد به مادیات
credibly
U
از روی اعتقاد
evolutionism
U
اعتقاد به تکامل
fetishism
U
اعتقاد به طلسم
misbelief
U
اعتقاد خطا
relativism
U
اعتقاد به نسبیت
convictions
U
اعتقاد راسخ
demonism
U
اعتقاد بدیو
trinitarianism
U
اعتقاد به تثلیت
creationism
U
اعتقاد به افرینش
anomie
U
اعتقاد به بی نظمی
trust
U
اعتقاد اعتبار
credit
U
اعتقاد کردن
credited
U
اعتقاد کردن
crediting
U
اعتقاد کردن
credits
U
اعتقاد کردن
anomy
U
اعتقاد به بی نظمی
cloaca theory
U
اعتقاد به مقعدزایی
determinism
U
اعتقاد به جبر
those
U
انها
yond
U
انها
they
U
انها
immortalism
U
اعتقاد به ماندگاری روح
to believe in ghosts
U
اعتقاد داشتن به ارواح
spiritualism
U
اعتقاد به احضار ارواح
monism
U
اعتقاد وحدت خدا
misbelieve
U
اعتقاد خطا پیداکردن
monotheism
U
اعتقاد به خدای واحد
factionalism
U
اعتقاد به سیستم حزبی
to give credence to something
U
به چیزی اعتقاد کردن
to put
[place]
credence in something
U
به چیزی اعتقاد کردن
nicene creed
U
اعتقاد نامه نیسن
to believe in something
U
به چیزی اعتقاد داشتن
historical determinism
U
اعتقاد به جبر تاریخ
article of faith
U
اعتقاد و عقیده باطنی
unbelievers
U
بی اعتقاد دیر باور
theodicy
U
اعتقاد بعدالت خدایی
unbeliever
U
بی اعتقاد دیر باور
denominationalism
U
اعتقاد به تفکیک و تقسیم
vitalism
U
اعتقاد به اصالت حیات
unbelievin
U
بی اعتقاد دیر باور
vampirism
U
اعتقاد بوجود vampire
one of them
U
یکی از انها
the most that i can do
U
بیشتر انها
most of them
U
بیشتر انها
many of them
U
بسیاری از انها
who are they?
U
انها کی هستند
bureaucrats
U
اداری
formal
U
اداری
administrative
U
اداری
administerial
U
اداری
executory
U
اداری
official
U
اداری
bureaucrat
U
اداری
departmental
U
اداری
syncretism
U
اعتقاد به توحید عقاید همتایی
salvationism
U
اعتقاد بلزوم رستگاری از گناه
triune
U
اعتقاد بوجود سه شخصیت در خدا
ultra individualism
U
اعتقاد به اصالت فرد در حد افراط
adventism
U
اعتقاد بدوباره امدن مسیح
idealistically
U
از روی اعتقاد به تصور وخیال
immaterialism
U
عدم اعتقاد به ماده تجرد
casualism
U
اعتقاد به شانس و تصادف تصادفا"
disbelieve
U
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
disbelieved
U
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
disbelieves
U
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
disbelieving
U
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
neither of them know
U
هیچکدام از انها نمیدانند
i saw none of them
U
هیچکدام از انها را ندیدم
to pass muster
U
در بازدیدارتش و مانند انها
he rolled them by
U
سواره از پهلوی انها رد شد
many of them
U
عده زیادی از انها
circular letter
U
بخشنامه اداری
bureau
U
هیئت اداری
administrative approval
U
موافقتنامه اداری
administrative command
U
فرماندهی اداری
administrative publications
U
نشریات اداری
administration building
U
قسمت اداری
circular letter
U
نامه اداری
administrative budget
U
بودجه اداری
bureaucreat
U
گماشته اداری
administrative law
U
حقوق اداری
administration building
U
ساختمان اداری
administrative order
U
دستور اداری
administrative net
U
شبکه اداری
unofficial
U
غیر اداری
bureaus
U
هیئت اداری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com