English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
collectivism U اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
polygarchy U حکومتی که به دست عده زیادی اداره شود حکومت جمعی
legalism U اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
Life in not a problem to be solved, but a reality to be experienced. U زندگی مسئله ای نیست، که نیاز به حل کردن داشته باشد، بلکه حقیقتی است که باید تجربه کرد.
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
tenancy in common U حالتی که جمعی با عناوین مختلف در اداره ملکی شرکت داشته باشند بدون ان که به وحدت مالکیت ان خللی وارد اید مدت اجاره
european essembly U مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
expandsionism U اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
colombo plan U طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
hard U که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
harder U که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
hardest U که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
rate U بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rates U بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
bolshevism U مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
derived units U احاد فرعی
system of units U سلسه احاد
unit system U سلسله احاد
contentions U سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
contention U سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
accuracy U کدی که تشخیص میدهد آیا داده دقیق است و یا باید توسط یک وسیله خاص از ثبت درآید
absolute system of units U دستگاه احاد مطلق
approval by acclamation U تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
animism U اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
international system of units U دستگاه بین المللی احاد
socialism U جامعه گرایی جامعه داری اقتصادسوسیالیستی
synergic U با اشتراک مساعی دارای اشتراک مساعی
yamen U اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
coaction U عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
best efforts U بهترین مساعی
by the good offices of U با مساعی جمیله
good office U مساعی جمیله
by the good of U با مساعی جمیله
collaborate U تشریک مساعی
team up U تشریک مساعی
collaborated U تشریک مساعی
collaborates U تشریک مساعی
collaborating U تشریک مساعی
strenuosity U بذل مساعی
cooperatively U با تشریک مساعی
good offices U مساعی جمیله
society U اشتراک مساعی
societies U اشتراک مساعی
cooperation U همکاری تشریک مساعی
join hands U توحید مساعی کردن
joint hands U تشریک مساعی کردن
bend U بذل مساعی کردن
cooperative U وابسته به تشریک مساعی
team up U توحید مساعی کردن
cooperate U تشریک مساعی کردن
cooperate U اشتراک مساعی کردن
collaborative purchase U خرید با تشریک مساعی
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
synergy U کار توام اشتراک مساعی
synergetic U دارای اشتراک مساعی همکاری کننده
self raised U ترقی کرده در اثر مساعی خود
coordination U تشریک مساعی تطبیق دادن هم اهنگ کردن
scotland yard U اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
double coincidence of wants U زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
headquarters U اداره کل اداره مرکزی
catechist U مسئله گو
problem U مسئله
solution of a problem U حل یک مسئله
resolvent U حل حل مسئله
problems U مسئله
problem solving U حل مسئله
case U مسئله
examples U مسئله
example U مسئله
issue U مسئله
issued U مسئله
issues U مسئله
theorem U مسئله
theorems U مسئله
cases U مسئله
personnel U کارمندان مجموعه کارمندان یک اداره اداره کارگزینی
identification problem U مسئله شناسائی
troublemaker U مسئله آفرین
toss-up U مسئله مشکوک
problematic <adj.> U مسئله آفرین
solve U حل کردن مسئله
side issues U مسئله فرعی
solution to a problem U راه حل یک مسئله
side issue U مسئله فرعی
questioned U استفهام مسئله
crux U مسئله دشوار
dilemma U مسئله غامض
dilemmas U مسئله غامض
chess problem U مسئله شطرنج
problem definition U تعریف مسئله
solving U حل کردن مسئله
jeopardy U مسئله بغرنج
problem oriented U مسئله گرا
benchmark problebm U مسئله محک
benchmark problem U مسئله محک
solved U حل کردن مسئله
question U استفهام مسئله
questions U استفهام مسئله
check problem U مسئله ازمایشی
check problem U مسئله مقابلهای
solves U حل کردن مسئله
toughy U مسئله بغرنج
toughie U مسئله بغرنج
toss up U مسئله مشکوک
problem description U تشریح مسئله
test problem U مسئله ازمابنده
problem description U شرح مسئله
the eastern question U مسئله خاور
problem identification U شناسایی مسئله
problem state U وضعیت مسئله
problem oriented language U زبان مسئله گرا
identification problem U مسئله تعیین هویت
question in dispute U مسئله متنازع فیه
problem analysis U تجزیه و تحلیل مسئله
problem child U فرزند مسئله دار
conundrums U مسئله بغرنج وپیچیده
problem oriented language U زبان باگرایش مسئله
to revisit an issue U مسئله ای را بازدید کردن
three mover U مسئله مات با سه حرکت
two mover U مسئله مات در دو حرکت
buring question U مسئله هیجان اور
conundrum U مسئله بغرنج وپیچیده
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
to crack a problem U مسئله ای را حل کردن [ریاضی یا فیزیک]
on line problem solving U حل مسئله بطور درون خطی
issued U مسئله قضیه تحویل جنس
issue U مسئله قضیه تحویل جنس
issues U مسئله قضیه تحویل جنس
eight queens problem U مسئله هشت وزیر شطرنج
that is not the proposition U مسئله چیز دیگر است
primary cognizance U تحقیقات اولیه روی یک مسئله
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
credence U اعتقاد
misbeliever U بی اعتقاد
believing U با اعتقاد
unbelieving U بی اعتقاد
faiths U اعتقاد
belief U اعتقاد
confidences U اعتقاد
confidence U اعتقاد
faith U اعتقاد
collective bargaining U جمعی
additive U جمعی
plural U جمعی
additives U جمعی
massing U جمعی
aggregative U جمعی
masses U جمعی
mass U جمعی
collective U جمعی
combinatorial explosion U موقعیتی که به هنگام حل مسئله اتفاق میافتد
More money is not the answer to this problem. U پول بیشتر حل این مسئله نیست.
determinate problem U مسئله ایی که یک یا چندراه حل معین دارد
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof U وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
credit U اعتقاد کردن
conviction U اعتقاد راسخ
misbelief U اعتقاد خطا
misbelieve U بی اعتقاد شدن
credited U اعتقاد کردن
determinism U اعتقاد به جبر
crediting U اعتقاد کردن
relativism U اعتقاد به نسبیت
fetishism U اعتقاد به طلسم
trusted U اعتقاد اعتبار
convictions U اعتقاد راسخ
trust U اعتقاد اعتبار
trusts U اعتقاد اعتبار
credits U اعتقاد کردن
trinitarianism U اعتقاد به تثلیت
theism U اعتقاد بخدا
evolutionism U اعتقاد به تکامل
credibly U از روی اعتقاد
creationism U اعتقاد به افرینش
fairyism U اعتقاد به جن و پری
anomie U اعتقاد به بی نظمی
cloaca theory U اعتقاد به مقعدزایی
ism U اعتقاد رویه
fatalism U اعتقاد به سرنوشت
anomy U اعتقاد به بی نظمی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com