English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
computational U اشتباه در محاسبه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
miscalculate U اشتباه محاسبه کردن
miscalculated U اشتباه محاسبه کردن
miscalculates U اشتباه محاسبه کردن
miscalculating U اشتباه محاسبه کردن
miscalculation U محاسبه اشتباه
miscalculations U محاسبه اشتباه
Other Matches
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
flop U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flops U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopped U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
mflops U اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
computation U محاسبه
computing U محاسبه
analysis U محاسبه
predictions U محاسبه
prediction U محاسبه
calculation U محاسبه
slide rules U خط کش محاسبه
computations U محاسبه
slide rule U خط کش محاسبه
computed U محاسبه کردن
compute U محاسبه کردن
designs U طرح و محاسبه
design U طرح و محاسبه
accounting price U قیمت محاسبه
predicted U محاسبه شده
recalculation U تجدید محاسبه
computes U محاسبه کردن
computations U نتیجه محاسبه
unit of account U واحد محاسبه
computation U نتیجه محاسبه
account U محاسبه نمودن
uncomputable U محاسبه ناپذیر
nautical slide rule U خط کش محاسبه دریایی
arithmetic unit U واحد محاسبه
approximation U محاسبه ملایم
computational U مربوط به یک محاسبه
engineer's scale U خط کش محاسبه مهندسی
cam calculation U محاسبه کرو
calk U محاسبه کردن
calculation sheet U برگ محاسبه
calculating machine U ماشین محاسبه
calculating factor U ضریب محاسبه
calculated field U فیلد محاسبه
approximations U محاسبه ملایم
dyscalculia U محاسبه پریشی
computable U محاسبه پذیر
computability U قابلیت محاسبه
design load U بارمبنای محاسبه
double counting U محاسبه مضاعف
ration factor U ضریب محاسبه جیره
natural recalculation U محاسبه مجدد طبیعی
column wise recalculation U محاسبه مجدد ستونی
optimal recalculation U محاسبه مجدد بهینه
calculated altitude U ارتفاع محاسبه شده
background recalculation U محاسبه مجدد پس زمینه
computable function U تابع محاسبه پذیر
computations U نتیجه شمارش محاسبه
computed price U قیمت محاسبه شده
collapse design U محاسبه در محیط خمیری
evaluating U محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluates U محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluated U محاسبه یک مقدار یا کمیت
computed goto U جهش بر مبنای محاسبه
integral calculus U محاسبه انتگرال [ریاضی]
computing U سرعت محاسبه یک کامپیوتر
computation U نتیجه شمارش محاسبه
evaluate U محاسبه یک مقدار یا کمیت
incomputable U غیر قابل محاسبه
reculaulation order U تنظیم محاسبه مجدد
row wise recalculation U محاسبه مجدد سطری
recalculation method U روش محاسبه عدد
tallied U محاسبه چوب خط زدن
tallies U محاسبه چوب خط زدن
predicted U از قبل محاسبه شده
load adjuster U خط کش محاسبه برایند بارهواپیما
tally U محاسبه چوب خط زدن
manual recalculation U محاسبه مجدد دستی
accountable strength U استعداد قابل محاسبه
tallying U محاسبه چوب خط زدن
automatic recalculation U محاسبه مجدد خودکار
computing sight U وسیله محاسبه عناصر تیر
computable U آنچه قابل محاسبه است
basis of freight U پایه محاسبه هزینه حمل
box U مربع روی ورقه محاسبه
strategically <adv.> U طرح ریزی [محاسبه] شده
algorithms U محاسبه عددی حساب رقومی
measure U روش محاسبه اندازه یا کمیت
ration basis U مبنای محاسبه جیره غذایی
computer generations U روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
elastic design U طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
algorithm U محاسبه عددی حساب رقومی
long run period U دوران محاسبه بلند مدت
boxes U مربع روی ورقه محاسبه
design for flexture and shear U طرح و محاسبه از نظرخمیدگی و برش
computes U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
computed U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
evaluation U عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluations U عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
compute U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
ration cycle U سیکل محاسبه جیره 42ساعته
date of acquisition از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
scaling law U ضریب محاسبه قدرت بمب اتمی
interpolations U محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
ration scale U مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
interpolation U محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
basket purchase U خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
margin U تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
percentile U محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
margins U تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
current purchasing power U حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
stroke play U مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
reboot U بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
expansion U افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
unary operation U عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT
freight tonne U فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
fits U محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
unliquidated damages U خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
precedence U قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
liquidated damages U خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است
fittest U محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
brake mean effective pressure U مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
relative U پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
leave year U سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
fit U محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
averages U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
design maximum weight U حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
size U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
keystroke U شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
sizes U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
profit centre U قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
arithmetic logic unit U بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
average U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaged U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
backward U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
averaging U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
backwards U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
parallel U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleled U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleling U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelling U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallels U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelled U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
interference U محاسبه داده طبق میدانهای مغناطسی که به صورت الکتریکی تولید شده اند
MIP mapping U روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
snafu U اشتباه
mix-ups U اشتباه
fault U اشتباه
mistakes U اشتباه
jeofail U اشتباه
barratry U اشتباه
mistaking U اشتباه
incorrectness U اشتباه
mix up U اشتباه
mix-up U اشتباه
discrepancy U اشتباه
inerrant U بی اشتباه
faulted U اشتباه
faults U اشتباه
errancy U اشتباه
mistakenness U اشتباه
wrong U اشتباه
wronging U اشتباه
wrongs U اشتباه
mistake U اشتباه
lap sus U اشتباه
error U اشتباه
fumbles U اشتباه
fumbled U اشتباه
goof U اشتباه
fumble U اشتباه
errors U اشتباه
goofed U اشتباه
goofing U اشتباه
goofs U اشتباه
overseen U در اشتباه
false <adj.> U اشتباه
flounder U اشتباه
floundered U اشتباه
floundering U اشتباه
fallacies U اشتباه
to put one in the wrong U اشتباه
tripped U اشتباه
trips U اشتباه
fallacy U اشتباه
in error <adj.> U اشتباه
flounders U اشتباه
faux pas U اشتباه
clanger U اشتباه
trip U اشتباه
geometry processing U فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
DX U پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
wrongly <adv.> U بصورت اشتباه
phonily <adv.> U بصورت اشتباه
falsely <adv.> U بصورت اشتباه
faultily <adv.> U بصورت اشتباه
deflection error U اشتباه سمت
to goof up [American E] U اشتباه کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com