English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ensconce U استحکامات ساختن
ensconced U استحکامات ساختن
ensconces U استحکامات ساختن
ensconcing U استحکامات ساختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
Other Matches
field work U استحکامات صحرایی استحکامات
worked U استحکامات
work U استحکامات
fortification U استحکامات
fortifications U استحکامات
fieldwork U استحکامات
casemate U استحکامات
forts U استحکامات
rampart U استحکامات
bastions U سنگر و استحکامات
pioneered U مهندس استحکامات
pioneers U مهندس استحکامات
counter approach U استحکامات متقابله
fiedl fortifications U استحکامات صحرایی
vallation U استحکامات خندق
jetties U استحکامات جنگی
jetty U استحکامات جنگی
fortified U دارای استحکامات
bastion U سنگر و استحکامات
rampire U استحکامات خاکریز
fortresses U استحکامات نظامی
fortress U استحکامات نظامی
pioneer U مهندس استحکامات
Cashel U [استحکامات دفاعی ایرلندی]
vallum U دارای استحکامات کردن
defence U دفاع کردن استحکامات
defense U دفاع کردن استحکامات
dug in U استحکامات سنگر اماده
horn-work U [استحکامات بیرونی با دو سنگر]
rampart U دارای استحکامات کردن
castellate U دارای استحکامات کردن
advanced work U استحکامات اصلی ساختمان
defenses U دفاع کردن استحکامات
defilade U جان پناه استحکامات تدافعی
sally port U درب اصلی قلعه یا استحکامات
fortified U سنگربندی شده دارای استحکامات
fortified church U [کلیسایی دارای استحکامات نظامی]
trench U استحکامات خندقی شیار طولانی
trenches U استحکامات خندقی شیار طولانی
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
vallum U بارو باره استحکامات خاکریز بارودارکردن
redoubt U موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
redan U استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد
contravallation U استحکامات وسنگرخارجی که محاصره کنندگان میان اردوی خودوشهرمیس
castellation U تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
flanker U عده مامور تک جناحی استحکامات جناحی یکان
fortifies U دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortifying U دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortify U دارای استحکامات کردن تقویت کردن
outwork U استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
shedding U خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds U خون جاری ساختن جاری ساختن
shed U خون جاری ساختن جاری ساختن
pioneer tools U وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
manufactures U ساختن
miscreate U بد ساختن
indite U ساختن
build U ساختن
buildings U ساختن
builds U ساختن
put up U ساختن
invents U ساختن
make U ساختن
constructs U ساختن
construct U ساختن
composes U ساختن
compose U ساختن
constructed U ساختن
put-up U ساختن
constructing U ساختن
fashion U مد ساختن
creating U ساختن
inventing U ساختن
makes U ساختن
invented U ساختن
dree U ساختن با
pills U حب ساختن
pill U حب ساختن
invent U ساختن
bulid U ساختن
upgrading U ساختن
pellet U حب ساختن
upgrades U ساختن
carbonize U کک ساختن
upgraded U ساختن
confect U ساختن
fashions U مد ساختن
fabrication U ساختن
creates U ساختن
create U ساختن
manufacture U ساختن
manufactured U ساختن
fashioned U مد ساختن
fashioning U مد ساختن
upgrade U ساختن
minted U ساختن
remakes U از نو ساختن
minting U ساختن
remake U از نو ساختن
mints U ساختن
upbuild U ساختن
to t. up U ساختن
produced U ساختن
to make away U ساختن
to make a shift U ساختن
produces U ساختن
idolizing U بت ساختن
idolizes U بت ساختن
idolized U بت ساختن
idolize U بت ساختن
idolising U بت ساختن
idolises U بت ساختن
idolised U بت ساختن
mint U ساختن
to get along U ساختن
generate U ساختن
bridges U پل ساختن
forborne U ساختن با
unify U تک ساختن
fabricates U ساختن
bridged U پل ساختن
fabricated U ساختن
generating U ساختن
unifies U تک ساختن
set up U ساختن
to go in with U ساختن با
generates U ساختن
bridge U پل ساختن
unifying U تک ساختن
generated U ساختن
produce U ساختن
fabricating U ساختن
fabricate U ساختن
notifies U اگاه ساختن
disabling U ناتوان ساختن
disables U ناتوان ساختن
notified U اگاه ساختن
familiarised U اشنا ساختن
familiarize U اشنا ساختن
familiarising U اشنا ساختن
accustom U معتاد ساختن
insuring U مطمئن ساختن
insures U مطمئن ساختن
ensuring U مطمئن ساختن
ensures U مطمئن ساختن
ensured U مطمئن ساختن
ensure U مطمئن ساختن
familiarises U اشنا ساختن
notify U اگاه ساختن
notifying U اگاه ساختن
produces U ساختن محصول
discovers U مکشوف ساختن
reconcile U راضی ساختن
subvert U واژگون ساختن
subverted U واژگون ساختن
subverting U واژگون ساختن
produced U ساختن محصول
produce U ساختن محصول
subverts U واژگون ساختن
improvise U بالبداهه ساختن
improvises U بالبداهه ساختن
sepulchres U قبر ساختن
reconciles U راضی ساختن
reconciling U راضی ساختن
gaunt U زننده ساختن
outraging U بی حرمت ساختن
disable U ناتوان ساختن
outrages U بی حرمت ساختن
discover U مکشوف ساختن
sepulchers U قبر ساختن
discovered U مکشوف ساختن
discovering U مکشوف ساختن
outraged U بی حرمت ساختن
outrage U بی حرمت ساختن
sepulchre U قبر ساختن
improvising U بالبداهه ساختن
wet U مرطوب ساختن
discourage U بی جرات ساختن
vitiated U معیوب ساختن
vitiated U ناپاک ساختن
vitiates U معیوب ساختن
vitiates U ناپاک ساختن
vitiating U معیوب ساختن
denudes U عاری ساختن
substantiate U مستند ساختن
denuded U عاری ساختن
denude U عاری ساختن
snarls U خشمگین ساختن
snarling U خشمگین ساختن
snarled U خشمگین ساختن
snarl U خشمگین ساختن
vitiate U ناپاک ساختن
vitiate U معیوب ساختن
humidifying U مرطوب ساختن
discourages U بی جرات ساختن
rescind U باطل ساختن
rescinding U باطل ساختن
substantiating U مستند ساختن
substantiates U مستند ساختن
substantiated U مستند ساختن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com