English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prediction U از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
predictions U از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
compute U محاسبه کردن
computes U محاسبه کردن
computed U محاسبه کردن
calk U محاسبه کردن
fallout prediction U محاسبه میزان ریزش اتمی پیش بینی ریزش
schedule U برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
scheduled U برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
schedules U برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
trend line U یک بسط محاسبه شده از سری داده به منظور پیش بینی خط سیرهای ورای داده معلوم
miscalculates U اشتباه محاسبه کردن
miscalculating U اشتباه محاسبه کردن
miscalculated U اشتباه محاسبه کردن
miscalculate U اشتباه محاسبه کردن
reboot U بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
flopped U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flop U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flops U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
to read people's hands U کف بینی کردن
mflops U اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
second-guesses U پیش بینی کردن
forecasted U پیش بینی کردن
anticipate U پیش بینی کردن
second-guessing U پیش بینی کردن
forecast U پیش بینی کردن
anticipating U پیش بینی کردن
anticipates U پیش بینی کردن
anticipated U پیش بینی کردن
second-guessed U پیش بینی کردن
second-guess U پیش بینی کردن
second guess U پیش بینی کردن
augur U پیش بینی کردن
augured U پیش بینی کردن
auguring U پیش بینی کردن
augurs U پیش بینی کردن
preparation U پیش بینی کردن
preparations U پیش بینی کردن
dopes U پیش بینی کردن
to make provision U پیش بینی کردن
expect U پیش بینی کردن
expected U پیش بینی کردن
expecting U پیش بینی کردن
expects U پیش بینی کردن
dope U پیش بینی کردن
miscalculate U بدپیش بینی کردن
plan U پیش بینی کردن
nose-picking U انگشت کردن در بینی
prognosticate U پیش بینی کردن
prevision U پیش بینی کردن
foreshow U پیش بینی کردن
previse U پیش بینی کردن
miscalculating U بدپیش بینی کردن
plans U پیش بینی کردن
miscalculates U بدپیش بینی کردن
miscalculated U بدپیش بینی کردن
foresees U پیش بینی کردن
foresee U پیش بینی کردن
to blow one's nose U بینی پاک کردن
forecasts U پیش بینی کردن
look forward to something <idiom> U را لذت پیش بینی کردن
miscalculates U پیش بینی غلط کردن
miscalculating U پیش بینی غلط کردن
to provide for old age U پیش بینی روزگارپیری را کردن
miscalculate U پیش بینی غلط کردن
preselect U پیش بینی موضع کردن
predict U قبلا پیش بینی کردن
antedates U پیش بینی کردن جلوانداختن
antedate U پیش بینی کردن جلوانداختن
antedated U پیش بینی کردن جلوانداختن
predicting U قبلا پیش بینی کردن
provide for in the budget U در بودجه پیش بینی کردن
predicts U قبلا پیش بینی کردن
miscalculated U پیش بینی غلط کردن
snuffling U زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
forecasted U براورد کردن از قبل پیش بینی
snuffles U زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffled U زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
to p for a sum in the budget U مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
forecast U براورد کردن از قبل پیش بینی
foretaste U ازمایش قبلی پیش بینی کردن
snuffle U زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
forecasts U براورد کردن از قبل پیش بینی
extrapolate U ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolated U ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolating U ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolates U ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
emunctory U مربوط به پاک کردن بینی عضو دافع فضولات بدن
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
list U 1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
snub-nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
septum U حفرههای بینی پره بینی
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
implied trust U امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
guided propagation U تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
vomer U استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
anaglyph U عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
weather forecasts U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecast U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anticipated stock losses U تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
slide rule U خط کش محاسبه
computations U محاسبه
slide rules U خط کش محاسبه
computation U محاسبه
computing U محاسبه
prediction U محاسبه
analysis U محاسبه
calculation U محاسبه
predictions U محاسبه
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
account U محاسبه نمودن
approximation U محاسبه ملایم
double counting U محاسبه مضاعف
arithmetic unit U واحد محاسبه
calculating factor U ضریب محاسبه
computation U نتیجه محاسبه
calculated field U فیلد محاسبه
predicted U محاسبه شده
computational U اشتباه در محاسبه
dyscalculia U محاسبه پریشی
computable U محاسبه پذیر
computability U قابلیت محاسبه
nautical slide rule U خط کش محاسبه دریایی
engineer's scale U خط کش محاسبه مهندسی
computational U مربوط به یک محاسبه
approximations U محاسبه ملایم
recalculation U تجدید محاسبه
unit of account U واحد محاسبه
cam calculation U محاسبه کرو
design load U بارمبنای محاسبه
computations U نتیجه محاسبه
designs U طرح و محاسبه
design U طرح و محاسبه
calculation sheet U برگ محاسبه
calculating machine U ماشین محاسبه
miscalculations U محاسبه اشتباه
miscalculation U محاسبه اشتباه
uncomputable U محاسبه ناپذیر
accounting price U قیمت محاسبه
infringe U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
check U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
preaches U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preach U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
wooed U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
checked U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
checks U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
infringed U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
infringing U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
preached U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
sterilised U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilising U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilize U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
time U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
sterilized U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
timed U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com