Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
foreknow
U
از غیب اگاهی داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to keep the track of something
U
پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
Other Matches
mindfulness
U
اگاهی
intelligence
U
اگاهی
ideas
U
اگاهی
perception
U
اگاهی
perceptions
U
اگاهی
awareness
U
اگاهی
consciousness
U
حس اگاهی
advertisements
U
اگاهی
information
U
اگاهی
noticing
U
اگاهی
informational
U
اگاهی
idea
U
اگاهی
inkling
U
اگاهی
consciousness
U
اگاهی
knowledge
U
اگاهی
notice
U
اگاهی
conscious mind
U
حس اگاهی
notices
U
اگاهی
monition
U
اگاهی
i.e.
U
اگاهی
cogency
U
اگاهی
appreciation
[awareness]
U
حس اگاهی
awareness
U
حس اگاهی
conscience
[archaic for: consciousness]
U
حس اگاهی
intimation
U
اگاهی
conizance
U
اگاهی
acquaintances
U
اگاهی
intimations
U
اگاهی
noticed
U
اگاهی
knowledge engineer
U
مهندسی اگاهی
precognition
U
پیش اگاهی
information theory
U
نظریه اگاهی
meta knowledge
U
اگاهی غیرنمادین
letter of a
U
اگاهی نامه
notifying
U
اگاهی دادن
knowledge base
U
پایگاه اگاهی
informants
U
اگاهی دهنده
informant
U
اگاهی دهنده
augury
U
پیش اگاهی
inform
U
اگاهی دادن
informing
U
اگاهی دادن
knowledge domain
U
قلمرو اگاهی
informs
U
اگاهی دادن
monitors
U
اگاهی دهنده
monitored
U
اگاهی دهنده
monitor
U
اگاهی دهنده
knowlege representation
U
نمایش اگاهی
auguries
U
پیش اگاهی
transinformation
U
اگاهی متقابل
notify
U
اگاهی دادن
coconsciousness
U
اگاهی ثانوی
learns
U
اگاهی یافتن
to give to understand
U
اگاهی دادن
foreknowledge
U
اگاهی از پیش
to give notice
U
اگاهی دادن
to give intelligence
U
اگاهی دادن
to give the alarm
U
اگاهی دادن
class consciousness
U
اگاهی طبقهای
learn
U
اگاهی یافتن
criminal investigation department
U
اداره اگاهی
the d. poliee
U
اداره اگاهی
prescience
U
اگاهی از پیش
cognizance
U
شناسایی اگاهی
coconscious
U
اگاهی ثانوی
conversance
U
اگاهی کامل
conversancy
U
اگاهی کامل
advertiser
U
اگاهی دهنده
advertisers
U
اگاهی دهنده
criminal i. department
U
اداره اگاهی
to come to know
U
اگاهی یافتن
forebedement
U
اگاهی از پیش
apprising
U
اگاهی دادن
apprises
U
اگاهی دادن
apprise
U
اگاهی دادن
group consciousness
U
اگاهی گروهی
notified
U
اگاهی دادن
notifies
U
اگاهی دادن
informatory
U
اگاهی بخش
the infinitive mood
U
مصدر اگاهی
awakened
U
اگاهی یافته
foredknowlege
U
اگاهی از پیش
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
foretold
U
از پیش اگاهی داد
science
U
علم طبیعی اگاهی
alarum
U
: هشدار اگاهی از خطر
sciences
U
علم طبیعی اگاهی
for your information
U
برای اگاهی شما
dopes
U
اگاهی داروی مخدر
dope
U
اگاهی داروی مخدر
immediacy
U
اگاهی حضور ذهن
you are advised that
U
به شما اگاهی میدهد
foretells
U
ازپیش اگاهی دادن
foretell
U
ازپیش اگاهی دادن
alarmingly
U
: هشدار اگاهی از خطر
foretelling
U
ازپیش اگاهی دادن
alarm
U
: هشدار اگاهی از خطر
alarmed
U
: هشدار اگاهی از خطر
alarms
U
: هشدار اگاهی از خطر
sensibleness
U
عملی بودن اگاهی
subliminally
U
خارج ازمرحله اگاهی
subliminal
U
خارج ازمرحله اگاهی
Scotland
U
اداره اگاهی در لندن
we are informed by him that
U
محترما` اگاهی میدهد که
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
briefest
U
کوتاه کردن اگاهی دادن
brief
U
کوتاه کردن اگاهی دادن
briefed
U
کوتاه کردن اگاهی دادن
enlightement
U
روشنی فکر اگاهی حقیقی
briefer
U
کوتاه کردن اگاهی دادن
to obtaini. on anything
U
درباره چیزی اگاهی یافتن
monitory
U
وابسته به اخطار یا اگاهی یاانگیزه
self awareness
U
اگاهی از خود خویشتن شناسی
it came to my knowledge
U
من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
forecast
U
از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
know allmen by these presents
U
بموجب این سندعموم را اگاهی میدهد
forecasted
U
از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
forecasts
U
از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
intelligently
U
از روی هوش ازروی اگاهی و بصیرت
i have no idea of that
U
هیچ اگاهی از ان ندارم نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست
agents provocateurs
U
مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
to off an agreement
U
قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
agent provocateur
U
مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
fenders
U
علائمی که جهت اگاهی ازوضع جاده در راهها نصب میشود
check string
U
ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
differed
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meanest
U
مقصود داشتن هدف داشتن
abhorred
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
differ
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meaner
U
مقصود داشتن هدف داشتن
differing
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
cost
U
قیمت داشتن ارزش داشتن
mean
U
مقصود داشتن هدف داشتن
proffer
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorring
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
reside
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
resided
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
resides
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
to have by heart
U
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
differs
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhors
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffers
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffered
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
book
U
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
booked
U
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
books
U
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
private d.
U
کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
wrming message
U
پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
upkeep
U
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
to put any one up to something
U
کسیرا از چیزی اگاهی دادن کسیرادر کاری دستور دادن
prity to any one's designs
U
اگاهی از مقاصدنهانی کسی محرمیت نسبت مقاصد کسی
presentment
U
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
subjective
U
فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
long for
U
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
to have something in reserve
U
چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
lead a dog's life
<idiom>
U
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
i have no knowledge of it
U
هیچ اگاهی از ان ندارم اطلاعی از ان ندارم
preconsclous
U
قبل از هوشیاری قبل از خود اگاهی
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
information science
U
علوم اگاهی علوم اطلاعاتی
doubt
U
شک داشتن
doubted
U
شک داشتن
to hold
U
داشتن
to possess
U
داشتن
to have possession of
U
داشتن
to have
U
داشتن
lacks
U
کم داشتن
having
U
داشتن
have
U
داشتن
doubts
U
شک داشتن
lack
U
کم داشتن
doubting
U
شک داشتن
lacked
U
کم داشتن
possesses
U
داشتن
monogyny
U
داشتن یک زن
lackvt
U
کم داشتن
want
U
کم داشتن
wanted
U
کم داشتن
intercommon
U
داشتن
relieve
U
داشتن
relieves
U
داشتن
bears
U
داشتن
possess
U
داشتن
bear
U
داشتن
to go hot
U
تب داشتن
bears
U
در بر داشتن
redolence
U
بو داشتن
to have f.
U
تب داشتن
possessing
U
داشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com