Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
officially
U
از طریق اداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
administrative shippings
U
ارسال اماد به طریق اداری
administrative storage
U
انبار کردن به طریق اداری
Other Matches
bureaucreacy
U
رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
administrative wheeled vehicle fleet
U
کاروان خودروهای اداری خودروی اداری
bureaucrasy
U
حکومت اداری تاسیسات اداری
bureaucracy
U
تاسیسات اداری حکومت اداری
bureaucracies
U
تاسیسات اداری حکومت اداری
workday
U
ایام کار اداری ساعات کار اداری
workdays
U
ایام کار اداری ساعات کار اداری
administrative
U
اداری
administerial
U
اداری
executory
U
اداری
bureaucrats
U
اداری
official
U
اداری
bureaucrat
U
اداری
formal
U
اداری
departmental
U
اداری
via
U
از طریق
in what way
<adv.>
U
به چه طریق
to what extent
<adv.>
U
به چه طریق
way
U
طریق
how far
<adv.>
U
به چه طریق
how
U
از چه طریق
tao
U
طریق
vi'a prep
U
از طریق
office building
U
ساختمان اداری
bureaucrat
U
مامور اداری
management expenses
U
مخارج اداری
malfeasance
U
خطای اداری
business hours
U
ساعت اداری
bureaucrats
U
مامور اداری
circular letter
U
بخشنامه اداری
circular letter
U
نامه اداری
departmental intelligence
U
اطلاعات اداری
officialdom
U
سیستم اداری
departmentally
U
ازلحاظ اداری
bureaucreat
U
گماشته اداری
unofficial
U
غیر اداری
administrative channels
U
طرق اداری
administrative command
U
یکان اداری
administrative command
U
فرماندهی اداری
administrative order
U
دستور اداری
administrative net
U
شبکه اداری
administrative flight
U
پرواز اداری
administrative flight
U
هواپیمای اداری
administrative movement
U
حرکت اداری
administrative march
U
راهپیمایی اداری
administrative law
U
قوانین اداری
administrative channels
U
مجاری اداری
administrative capacity
U
فرفیت اداری
administrative escort
U
ناو اداری
administratively
U
بطور اداری
administrative tribunal
U
دادگاه اداری
administrative services
U
قسمتهای اداری
administrative services
U
خدمات اداری
administration building
U
ساختمان اداری
administration building
U
قسمت اداری
administrative publications
U
نشریات اداری
administrative approval
U
موافقتنامه اداری
administrative budget
U
بودجه اداری
administrative law
U
حقوق اداری
paperwork
U
تشریفات اداری
a white collar job
U
کار اداری
service element
U
عنصر اداری
prefecture
U
حوزه اداری
prefectorial
U
وابسته به اداری
prefectoral
U
وابسته به اداری
overhead gharges
U
هزینه اداری
officialism
U
سیستم اداری
office work
U
کار اداری
office hours
U
ساعات اداری
bureaus
U
هیئت اداری
office computer
U
کامپیوتر اداری
office chair
U
مبل اداری
official communications
U
مکاتبات اداری
office chair
U
صندلی اداری
red tape
U
فرمالیته اداری
bureau
U
هیئت اداری
similite
U
بهمان طریق
dy drawing lots
U
به طریق قرعه
noway
U
به هیچ طریق
available by
U
در دسترس از طریق .....
hereditarily
U
به طریق ارث
by payment
U
از طریق پرداخت
in no wise
U
بهیچ طریق
just as well
<adv.>
U
به همان طریق
roads
U
طریق خیابان
road
U
طریق خیابان
equally
<adv.>
U
به همان طریق
general administration cost
U
هزینه عمومی اداری
key personnels
U
کادر اداری اصلی
Outside office hours.
U
خارج از وقت اداری
provisional order
U
دستور موقت اداری
officers
U
مامور کارمند اداری
service echelon
U
رده اداری و خدماتی
office swivel chair
U
صندلی گردان اداری
officer
U
مامور کارمند اداری
deck department
U
قسمت اداری ناو
placeman
U
صاحب منصب اداری
administrative data processing
U
پردازش دادههای اداری
administrative escort
U
ناو اسکورت اداری
bureaucratic
U
وابسته به امور اداری
extra official
U
بیرون ازوفایف اداری
out of
[outside]
office hours
U
خارج از ساعات اداری
administrative landing
U
پیاده شدن اداری
office information system
U
سیستم اطلاعات اداری
officialism
U
رسمیت مقررات اداری
keyed in
<past-p.>
وارده از طریق کلید
not even by
[not even through]
[not even by means of ]
U
نه حتی به وسیله
[به طریق]
query by example
U
سئوال از طریق مثال
in what manner
U
چطور بچه طریق
in or after this manner
بدینسان
[بدین طریق]
road haulage
U
حمل از طریق جاده
illegaly
U
از طریق غیر قانونی
request mast
U
از طریق سلسله مراتب
volatility separation
U
جداسازی از طریق فراریت
c
U
آموزش از طریق کامپیوتر
prescriptive right
U
حق مالکیت از طریق مرورزمان
by acceptance
U
از طریق قبولی نویسی
by tender
U
از طریق مزایده یا مناقصه
administrative lead time
U
زمان اداری دریافت اماد
administrative(financial,legal)process.
U
جریان اداری (مالی .حقوقی )
services
U
قسمتهای اداری ادارات نظامی
genitourinary
U
وابسته به دستگاه اداری تناسلی
red tapism
U
رعایت تشریفات اداری به حدافراط
superstructure
U
سازمانهای اداری ومدیریه کشور
ministerial
U
وابسته به وزیر یا کشیش اداری
superstructures
U
سازمانهای اداری ومدیریه کشور
disciplinary court
U
دادگاه انتظامی محکمه اداری
bureaucrasy
U
رعایت تشریفات اداری بحدافراط
formally
U
مقررات رسمی یا اداری فاهرا"
bureaucracy
U
رعایت تشریفات اداری بحدافراط
bureaucracies
U
رعایت تشریفات اداری بحدافراط
formal
U
مقید به اداب ورسوم اداری
trunk connection
U
اتصال مشترکین از طریق ترانک
air movement of patients
U
ترابری بیماران از طریق هوا
to direct traffic through
U
ترافیک را از طریق...هدایت کردن
interface
U
وصل کردن از طریق رابط
metabolize
U
دگرگون کردن از طریق متابولیزم
door step selling
U
فروش از طریق مراجعه به خانوارها
gradationally
U
به ترتیب درجه به طریق تصاعد
interfaces
U
وصل کردن از طریق رابط
trunk calls
U
مکالمه مشترکین از طریق ترانک
trunk call
U
مکالمه مشترکین از طریق ترانک
noises
U
که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
cdc
U
جهت دهی خودکارپیام از طریق کد
noise
U
که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
unearned
U
از طریق کار به دست نیامده
inch
U
پیمودن مسیر
[به طریق آهسته]
request mast
U
گزارش از طریق سلسله مراتب
bureaucrat
U
فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
bureaucrats
U
فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
general
U
شرکت مربوط به امور اداری اصلی
administrative acceptees
U
پرسنل قبول شده از نظر اداری
generals
U
شرکت مربوط به امور اداری اصلی
road haulier
U
حمل کننده کالا از طریق خشکی
mail order
U
سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
phone
U
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
haulage
U
حمل و نقل کالااز طریق جاده
monetization
U
پرداخت بدهی دولت از طریق انتشارپول
acoustic minehunting
U
روش اکتشاف مین به طریق صوتی
continuous strip camera
U
دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
crossfertilize
U
پیوستن دونوع متفاوت از طریق لقاح
phoning
U
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
unix
U
از طریق اتصال سری به کامپیوتر دیگر
phoned
U
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
phones
U
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
By hook or by crook. somehow.
U
هر جوری شده ( بهر طریق ممکن )
administrative segregation
U
زندانی کردن به طور انفرادی تفکیک اداری
administrative landing
U
پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
distributions
U
عمل ارسال داده بویژه از طریق شبکه
distribution
U
عمل ارسال داده بویژه از طریق شبکه
PGP
U
یات پرداخت از طریق اینترنت انجام میشود
keyboarding
U
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
type
U
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
typed
U
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
types
U
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
active mine
U
مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
inland waterway consignment note
U
صورت ارسال بار از طریق ابراه داخلی
admin
U
تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
extensive cultivation
U
بالا بردن مقدارمحصول کشاورزی از طریق استفاده از زمین
key
وارد کردن متن یا دستورات از طریق صفحه کلید
pulse dialling
U
شماره گیری تلفن از طریق ارسال پالسهایی روی خط
illumination by reflection
U
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس یا شکست نور
continuous strip photography
U
عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
fiscal station
U
قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
circulating
U
ثبات حرکتی که خروجی آن از طریق یک حلقه بسته به ورودی آن بر می گردد
speculum
U
اینه طبی یاسپکولوم وسیله معاینه از طریق سوراخهای بدن
indict
U
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicting
U
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
DDE
U
دستیابی مستقیم از طریق کلید به داده دیسک یا نوار مغناطیسی
indicts
U
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
stakhnovism
U
افزایش تولیداز طریق بالا بردن کمیت تولیدهر کارگر
indicted
U
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
nihilism
U
اعتقاد به تباهی وفساد دستگاههای اداری ولزوم از بین رفتن انها
capitulary
U
عضو دستهای درکلیسا مجموعه دستورهاوایین نامههای اداری وشرعی سرلوحه
null
U
مدار یا کابلی که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال میدهد
ends
U
کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
modem
U
مدار یا کابلی که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال میدهد
daisy chain interrupt
U
یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
end
U
کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
protect home judustry
U
حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com