English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
binary synchronous communication U ارتباطات همزمان دودویی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bisync U synchronouscommunication binaryارتباطات همزمان دودویی
coincidence circuit U مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
coincidence element U مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
collision detection U پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
rs c U استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
masks U الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
mask U الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
two's complement U افزودن یک به متمم یک یک عدد دودویی , برای نمایش اعداد دودویی منفی
inverts U تغییر تمام یکهای دودویی به صفر و صفرهای دودویی به یک
invert U تغییر تمام یکهای دودویی به صفر و صفرهای دودویی به یک
inverting U تغییر تمام یکهای دودویی به صفر و صفرهای دودویی به یک
voice grade channel U ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
dyadic operation U عمل دودویی با استفاده از دو عملوند دودویی
processor U به صورت همزمان همزمان کار کند
bipolar U روش ارسال که از سطح ولتاژهای متفاوت مثبت و منفی برای نمایش دودویی استفاده میکند و صفر دودویی در سطح صفر نمایش داده میشود
non return to zero U سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
communication U ارتباطات
communications U ارتباطات
comms U ارتباطات
telecommunication U ارتباطات
telecommunication traffic U ترافیک ارتباطات
communication chief U رئیس ارتباطات
telecommunication network U پبکه ارتباطات
telecommunications U ارتباطات از دور
telecommunication technique U تکنیک ارتباطات
telecommunication tower U برج ارتباطات
telecommunication engineer U مهندس ارتباطات
signal communications U ارتباطات مخابراتی
electrical communications U ارتباطات الکترونیکی
communication U ارتباطات مواصلات
comunications parameters U پارامترهای ارتباطات
optical communications U ارتباطات نوری
agency of communications U شعبه ارتباطات
voice communications U ارتباطات صوتی
avionics U ارتباطات فضایی
communications protocol U پروتکل ارتباطات
avionics U ارتباطات هوایی
digital communications U ارتباطات دیجیتالی
communication theory U نظریه ارتباطات
communications program U برنامه ارتباطات
telecommunication installation U تاسیسات ارتباطات
telecommunication U ارتباطات از راه دور
data communications equipment U تجهیزات ارتباطات داده ها
data communications processor U پردازنده ارتباطات داده ها
communications controller U کنترل کننده ارتباطات
communications U خطوط مواصلاتی ارتباطات
main center office U مرکز اصلی ارتباطات
logic U مراحل و تصمیمات و ارتباطات
data communication system U سیستم ارتباطات داده
telecommunications U ارتباطات راه دور
telemedicine U استفاده از ارتباطات راه دور
telecommunications specialist U متخصص ارتباطات راه دور
logical U مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها
tcam U TelecommunicationsAccessروش دستیابی ارتباطات دورethod
dce U CommunicationsEquipment Dataتجهیزات ارتباطات داده
signal security U حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
We are living in the age of mass communication. U ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
telecommunications access method U روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
tariffs U شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
tariff U شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
combined communication board U هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
adccp U پروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات داده
binary U دودویی
two scale U دودویی
microcomputer U طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
basic telecommunications access method U روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی
advanced U Protocol CommunicationControl Dataپروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات
micro U طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
micros U طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
ack U علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
fcc U CommunicationCommision Federalسازمان امریکایی مسئول منظم کردن ارتباطات
office of the future U ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
EDAC U سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
Ergonomics U [مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
frameworks U صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
framework U صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
heaps U درخت دودویی
chinese binary U دودویی چینی
binary card U کارت دودویی
heap U درخت دودویی
binary arithmetic U حساب دودویی
bit U رقم دودویی
bits U رقم دودویی
binary coded U به رمز دودویی
heaping U درخت دودویی
binary number U عدد دودویی
binary numeral U رقم دودویی
binary loader U انباشتگر دودویی
binary operation U عمل دودویی
binary point U ممیز دودویی
binary tape U نوار دودویی
binary digit U رقم دودویی
binary deck U دستینه دودویی
binary tree U درخت دودویی
binary counter U شمارنده دودویی
binary code U رمز دودویی
binary chop U جستجوی دودویی
row binary U دودویی سطری
binary cell U سلول دودویی
binary cell U یاخته دودویی
pure binary U دودویی محض
binary variable U متغیر دودویی
column binary U دودویی ستونی
charts U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
btam U BasicTelecommunicationsAccess روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی ethod
transborder U ارتباطات میان سیستمهای کامپیوتری که در کنارمرزهای ملی قرار دارند
chart U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charted U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charting U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
integral controller U واحد ارتباطات که درون یک کامپیوتر قرار داده شده است
Manchester coding U روش کدگذاری داده و سیگنالهای زمانی که در ارتباطات به کار می رود
binary notation U نشان گذاری دودویی
complementing U تبدیل یک عدد دودویی
binary arithmetic operation U عملکرد ریاضی دودویی
equivalent binary digits U ارقام دودویی هم ارز
sequence U مجموعهای از ارقام دودویی
binary coded decimal U دهدهی به رمز دودویی
complements U معکوس یک عدد دودویی
complement U معکوس یک عدد دودویی
binary number system U سیستم عددنویسی دودویی
equivalent binary digits U ارقام دودویی معادل
sequences U مجموعهای از ارقام دودویی
one's complement U معکوس یک عدد دودویی
complementing U معکوس یک عدد دودویی
complemented U تبدیل یک عدد دودویی
complement U تبدیل یک عدد دودویی
row binary card U کارت دودویی سطری
complemented U معکوس یک عدد دودویی
complements U تبدیل یک عدد دودویی
teleinformatic services U هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
pact U نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
pacts U نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
basic U بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
basics U بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
ccitt v. U در ارتباطات داده سری ای ازاستانداردها است که خصوصیات رابط را توصیف میکند
bsc U SynchronousCommunication Binaryارتباطات هماهنگ دودویی
inverts U تغییر اعداد در محیط دودویی
invert U تغییر اعداد در محیط دودویی
reflected binary code U رمز دودویی منعکس شده
inverting U تغییر اعداد در محیط دودویی
byte U پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
architecture U فاهر و اتصالات سخت افزار داخلی کامپیوتر و ارتباطات منط قی بین CPU
bytes U پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
down line processor U پردازندهای که در ترمینال یک شبکه ارتباطات قرار دارد وانتقال داده را اسان میکند
pack U دو رقم دهدهی با کد دودویی در یک کلمه کامپیوتری
complementing U رقم دودویی که مکمل شده است
packs U دو رقم دهدهی با کد دودویی در یک کلمه کامپیوتری
complemented U رقم دودویی که مکمل شده است
complements U رقم دودویی که مکمل شده است
complement U رقم دودویی که مکمل شده است
logic U سیستم کاهش نتیجه از داده دودویی
coalitions U در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
coalition U در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
dibit U عددی که از دو بیت دودویی تشکیل شده است
one to zero ratio U نرخ بین نوسان خروجی دودویی یک و صفر
double dabble U روش تبدیل اعداد دودویی به معادل دهدهی
ebcdic U سیستم کد گذاری حروف دودویی هشت بیتی
concurrent U همزمان
parallelled U همزمان
simultaneously U همزمان
contemporaries U همزمان
simultaneous U همزمان
synchronic U همزمان
parallels U همزمان
parallelling U همزمان
contemporary U همزمان
synchronous U همزمان
paralleling U همزمان
coincidentally U همزمان
isochrone U همزمان
paralleled U همزمان
synchronizer U همزمان گر
parallel U همزمان
isochronous U همزمان
proportional U همزمان
clusters U کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bombs U کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster U کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bomb U کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
eight bit system U بایتی که از هشت عدد دودویی تشکیل شده است
boolean operation U جدول نمایش دو کلمه دودویی عملوند عمل و نتیجه
objects U که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
direct objects U که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
bits U کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد
objecting U که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
indirect objects U که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
bit U کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد
object U که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
symbolic U دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی
objected U که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
symbolically U دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی
decoder U نرم افزاری که دستورات کد ماشین را دودویی عمل میکند
synchronising U همزمان کردن
synchronises U همزمان کردن
synchronised U همزمان کردن
synchronizes U همزمان کردن
synchronizing U همزمان سازی
synchronize U همزمان کردن
synchronous speed U سرعت همزمان
synchronous device U دستگاه همزمان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com