English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
paresthesia U اختلال حس لمس بصورت خارش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
urticant U خارش دار چیزی که خارش بیاورد
itches U خارش
itching U خارش
prurience U خارش
pruriency U خارش
tingling U حس خارش
tingled U حس خارش
tingle U حس خارش
itched U خارش
tingles U حس خارش
itch U خارش
dry scall U خارش
scall U خارش
pruritus U خارش
psora U خارش
scabies U خارش
itchless U بی خارش
itchiness U احساس خارش
itching palm U کف خارش دار
scabietic U خارش دار
itchy U خارش دار
prurigo U خارش سخت
pruriginous U خارش دار
prurient U خارش دار
urticaria U بدن خارش
urticarial U بدن خارش
urticarial U خارش سوزش
urticaria U خارش سوزش
prurigmous U خارش دار
urtication U ایجاد خارش وسوزش
itches U خارش کردن خاریدن
prurigo U مرض خارش پوست
itched U خارش کردن خاریدن
papula U برامدگی خارش دار
itch U خارش کردن خاریدن
picker U دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
tingle U سوزش کردن حس خارش یاسوزش داشتن
tingled U سوزش کردن حس خارش یاسوزش داشتن
rashes U محل خارش یاتحریک روی پوست
tingles U سوزش کردن حس خارش یاسوزش داشتن
tingling U سوزش کردن حس خارش یاسوزش داشتن
rash U محل خارش یاتحریک روی پوست
terrtorialize U محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
saddle bag U خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke U پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
peach design U نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
vitrify U بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
disorders U اختلال
impariment U اختلال
perturbations U اختلال
disorder U اختلال
tribulation U اختلال
tribulations U اختلال
perturbation U اختلال
noises U اختلال
noise U اختلال
irregularity U اختلال
neuremia U اختلال پی ها
impairment U اختلال
derangement U اختلال
distribance U اختلال
disturbances U اختلال
line hit U اختلال خط
line noise U اختلال
disturbance U اختلال
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design U طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
mental disorder U اختلال مشاعیر
neuroses U اختلال اعصاب
unbalance U اختلال مشاعر
radar trapping U اختلال رادار
dyspepsia U اختلال هضم
quantization noise U اختلال تدریج
unsoundness of mind U اختلال مشاعیر
neuroses U اختلال روانی
neurosis U اختلال اعصاب
neurosis U اختلال روانی
developmental disorder U اختلال رشدی
unbalances U اختلال مشاعر
unbalancing U اختلال مشاعر
dystonia U اختلال تونوس
emotional disturbance U اختلال هیجانی
noise immunity U مصونیت از اختلال
emotional disorder U اختلال هیجانی
time jitter U اختلال زمانی
time flutter U اختلال زمانی
thought disorder U اختلال فکر
dysmenorrhea U اختلال قاعدگی
dysbulia U اختلال اراده
interference U اختلال در سیگنال
dissociative disorder U اختلال گسستی
perturbations U انحراف اختلال
perturbation U انحراف اختلال
kettle of fish U اشفتگی اختلال
sexual disorder U اختلال جنسی
factitious disorder U اختلال ساختگی
convulsive disorder U اختلال تشنجی
apselaphesia U اختلال بساوشی
mental abnormality U اختلال مشاعر
neuremia U اختلال اعصاب
background noise U اختلال پس زمینه
clamper U برای قط ع اختلال
paramnesia U اختلال حافظه
oppositional disorder U اختلال نافرمانی
ageusia U اختلال چشایی
personality disorder U اختلال شخصیت
perturbation theory U نظریه اختلال
organic disorder U اختلال عضوی
personality disturbance U اختلال شخصیت
magnetic anomaly U اختلال مغناطیسی
cyclic disorder U اختلال دورهای
mental defectives U اختلال حواس
conduct disorder U اختلال رفتاری
lalopathy U اختلال گویایی
mental disturbance U اختلال روانی
psychiatric disorder U اختلال روانی
character disorder U اختلال منش
mental disorder U اختلال روانی
pip U اختلال مزاج خال
dysmetria U اختلال حرکتی- تخمینی
somatoform disorder U اختلال جسمانی شکل
acute brain disorder U اختلال مغزی حاد
acopia U اختلال استنساخ شکل
dysaesthesia U اختلال حواس جسمانی
somatization disorder U اختلال جسمانی کردن
shared paranoid disorder U اختلال پارانویایی مشترک
dyscrasia U اختلال مزاجی یا دماغی
affective disorders اختلال های عاطفی
maimed U اختلال یا از کارافتادگی عضوی
formal thought disorder U اختلال صوری فکر
font id conflict U اختلال شناسایی فونت
maiming U اختلال یا از کارافتادگی عضوی
maims U اختلال یا از کارافتادگی عضوی
bipolar affective disorder U اختلال عاطفی دو قطبی
amimia U اختلال بیانگری چهره
eating disorder U اختلال خورد و خوراک
generalized anxiety disorder U اختلال اضطراب فراگیر
pipped U اختلال مزاج خال
maim U اختلال یا از کارافتادگی عضوی
protanomaly U اختلال سرخ بینی
schizophreniform disorder U اختلال اسکیزوفرنی شکل
organic mental disorder U اختلال روانی عضوی
transmission U خطای ناشی از اختلال در خط
transmissions U خطای ناشی از اختلال در خط
neurotic U دچار اختلال عصبی
deranyement U اختلال مرهم زنی
disorderliness U اختلال بهم خوردگی
pipping U اختلال مزاج خال
pips U اختلال مزاج خال
schizoaffective disorder U اختلال اسکیزوفرنی عاطفی
content thought disorder U اختلال محتوایی فکر
dyspeptic U دارای اختلال هاضمه
radar trapping U اختلال پیدا کردن رادار
dystonia U اختلال کشیدگی طبیعی عضلانی
post traumatic stress disorder U اختلال فشار روانی پس اسیبی
perturbation [terms] U آشفته [در نظریه اختلال] [فیزیک]
pomegrenate design U طرح گل اناری [این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
unbalancing U بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
unbalances U بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
background U اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
unbalance U بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
backgrounds U اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
peacock U طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
corruption U خطاهای داده ناشی از اختلال یاوسایل خراب
babbles U اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babble U اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
schizoid U مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
babbled U اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
induces U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induce U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
inducing U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
noises U اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
disaster dump U اختلال در داده یا برنامه ناشی از خطا یامشکل در سیستم
signalled U اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
quantize U اختلال در سیگنال ناشی از عدم دقت در حجم فرآیند
induced U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
noise U اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
signal U اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
signaled U اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
hit U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hits U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
hitting U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
voltages U خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود
parkinsonism U اختلال مزمن عصبی که با سختی عضلات بدن ولرزش مشخص میشود
voltage U خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود
bends U بیرون امدن حبابهای گاز ازبافتهای بدن و اختلال درگردش خون
electromagnetic U اختلال داده در نتیجه میدان الکتریکی که توسط مغناطیس ایجاد شده است
surges U افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surged U افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
trapezoidal distortion U اختلال تصویر که در آن خط وط عمودی در قابل لبههای افقی صفحه نمایش قرار می گیرند
center of gravity limits U محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
surge U افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
interference U اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
shell-shock U اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
flutter U کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttered U کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
noisy mode U رقم معمولا غیرصفر که هنگام نرمالسازی عدد اعشاری در صورت وجود اختلال به آن اضافه شود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com