English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (8007 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reprimand U مجازات
reprimanded U مجازات
reprimanding U مجازات
reprimands U مجازات
penalties U مجازات
penalty U مجازات
retribution U مجازات
punishment U مجازات
sanction U مجازات
sanctioned U مجازات
sanctioning U مجازات
sanctions U مجازات
castigation U مجازات
pains and penalties U مجازات
the lash U مجازات
wite U مجازات
rocket [British E] U مجازات
finger-wagging U مجازات [اصطلاح روزمره]
censure U مجازات [اصطلاح روزمره]
reproof U مجازات [اصطلاح روزمره]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
punitive damages U خسارت ناشی از مجازات خسارت حاصله از اجرای مجازات
culpability U قابلیت مجازات
suspended sentences U مجازات تعلیقی
degradatory punishment U مجازات ترذیلی
sanctioning U مجازات کردن
degrading punishment U مجازات ترذیلی
deterrennt punishment U مجازات ترهیبی
sanctions U مجازات کردن
criminous U مستحق مجازات
commutation U تخفیف مجازات
communication of punishment U ابلاغ مجازات
castigator U مجازات کننده
divine legislation U تشدید مجازات
agravation of punishment U تشدید مجازات
accessory punishment U مجازات تبعی
suspended sentence U مجازات تعلیقی
deterrent punishment U مجازات ارعابی
disciplinary punishment U مجازات انضباطی
fasces U قدرت مجازات
reformative punishment U مجازات تادیبی
severe punishment U مجازات شاق
suspension of punishment U تعلیق مجازات
theories of punishment U فلسفه مجازات
theories of punishment U اهداف مجازات
to death penalty U اعدام مجازات
absolution U انصراف از مجازات
punitory U متضمن مجازات
punishment of a minor offence U مجازات تکدیری
punishability U قابلیت مجازات
forfeitable U قابل مجازات
mitigation of punishment U تخفیف مجازات
pecuniary penalty U مجازات مالی
pecuniary punishment U مجازات نقدی
supplementary punishment U مجازات تکمیلی
principal punishment U مجازات اصلی
reprieval U تعلیق مجازات
punishability U مجازات کردنی
punished U مجازات کردن
punishable U قابل مجازات
capital punishment U اعدام مجازات
capital punishment U مجازات اعدام
death penalty U مجازات اعدام
culpable U قابل مجازات
probation U تعلیق مجازات
punishment U کیفر مجازات
doom U حکم مجازات
pecuniary pumishment U مجازات نقدی
to get ticked off [British E] <idiom> U مجازات شدن
punishable U مستحق مجازات
sentence U حکم به مجازات
sentences U حکم به مجازات
sentencing U حکم به مجازات
sanction U مجازات کردن
sanctioned U مجازات کردن
punish U مجازات کردن
punishes U مجازات کردن
to get a rocket [British E] <idiom> U مجازات شدن
actionable <adj.> U قابل مجازات [حقوقی]
chargeable <adj.> U قابل مجازات [حقوقی]
actionable <adj.> U سزاوار مجازات [حقوقی]
culpable <adj.> U قابل مجازات [حقوقی]
indictable <adj.> U قابل مجازات [حقوقی]
indictable <adj.> U سزاوار مجازات [حقوقی]
penal <adj.> U قابل مجازات [حقوقی]
punishable <adj.> U سزاوار مجازات [حقوقی]
punishable <adj.> U قابل مجازات [حقوقی]
punishable <adj.> U مستحق مجازات [حقوقی]
culpable <adj.> U مستحق مجازات [حقوقی]
punishable <adj.> U مستوجب مجازات [حقوقی]
penal <adj.> U مستوجب مجازات [حقوقی]
indictable <adj.> U مستوجب مجازات [حقوقی]
culpable <adj.> U مستوجب مجازات [حقوقی]
chargeable <adj.> U مستوجب مجازات [حقوقی]
actionable <adj.> U مستوجب مجازات [حقوقی]
indictable <adj.> U مستحق مجازات [حقوقی]
chargeable <adj.> U سزاوار مجازات [حقوقی]
culpable <adj.> U سزاوار مجازات [حقوقی]
penal <adj.> U سزاوار مجازات [حقوقی]
chargeable <adj.> U مستحق مجازات [حقوقی]
to be on probation U در دوره تعلیق مجازات
on probation U در دوره تعلیق مجازات
actionable <adj.> U مستحق مجازات [حقوقی]
penal <adj.> U مستحق مجازات [حقوقی]
reprieving U تعلیق اجرای مجازات
it is death to U مجازات 0000مرگ است
commutation U تبدیل مجازات به اخف
sanctions U تصدیق مجازات اقتصادی
sanctioning U تصدیق مجازات اقتصادی
sanctioned U تصدیق مجازات اقتصادی
suit the punishment to the crime U انطباق مجازات بر جرم
sanction U تصدیق مجازات اقتصادی
reprieves U تعلیق اجرای مجازات
penal codes U قانون مجازات عمومی
penal code U قانون مجازات عمومی
reprieved U تعلیق اجرای مجازات
reprieve U تعلیق اجرای مجازات
on probation U به شرط تعلیق مجازات
punish U مجازات کردن کیفر دادن
punished U مجازات کردن کیفر دادن
reprieve U مجازات کسی را بتعویق انداختن
reprieves U مجازات کسی را بتعویق انداختن
punishes U مجازات کردن کیفر دادن
reprieving U مجازات کسی را بتعویق انداختن
reprieved U مجازات کسی را بتعویق انداختن
probation order U دستور یا حکم تعلیق مجازات
to be on probation U در دوره تعلیق مجازات بودن
to give a suspended sentence [British E] U حکم دوره تعلیق مجازات دادن
lynch U بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynched U بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynches U بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lictor U پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
capital U قابل مجازات مرگ دارای اهمیت حیاتی
peine for et dure U مجازات عدم پاسخ در مقابل کیفر خواست جنایی
to suspend somebody's sentence on probation U مجازات کسی را با شرط دوره آزمایشی به تعویق انداختن [قانون]
to place somebody on probation U مجازات کسی را با شرط دوره آزمایشی به تعویق انداختن [قانون]
to be broken on the wheel U روی چرخ گاری مردن [نوعی مجازات اعدام در قرون وسطی]
probation officer U ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
The culpable action may be done wilfully or by negligence. U عمل قابل مجازات ممکن است آگاهانه یا با سهل انگاری انجام شود.
probation officers U ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
immunity U به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
war crimes U اعمالی راگویند که اگر از سربازان یااتباع دشمن صادر شود درصورت اسیر شدن بخاطرارتکاب انها مجازات خواهندشد
persistent offender U مجرم مصر به تکرار جرم در CL هر گاه کسی پس ازرسیدن به 12 سال سه بارمرتکب جرایمی که مجازاتشان حبس است بشودمشمول تجدید مجازات میشود
preventive detention U تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
gallows U چوبه دار مجازات اعدام با دار
penal statute U قانون جزایی قانون مجازات
corporal punishment U کیفر بدنی مجازات بدنی
capital punishment U کیفر اعدام مجازات اعدام
impunity U معافیت از مجازات معافیت از زیان
foul U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouls U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foulest U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouler U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
speaking with prosecutor U در جرایم علیه افراد که از نوع جنحه باشددادگاه به متهم اجازه میدهد که پیش از شروع رسیدگی با شاکی صحبت کند وهر گاه او رضایت خود رااعلام کند مجازات مرتکب تخفیف کلی پیدا میکند
Recent search history Forum search
1The outright abolition of the death penalty.
2crucification
0بررسی میزان اثر بخشی خصوصیت آبروبرندگی مجازات در خصوص جرائم قاچاق کالا و ارز
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com