English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (9037 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
crash U سقوط
crashed U سقوط
crashes U سقوط
crashing U سقوط
crashingly U سقوط
chute U سقوط
chutes U سقوط
drop U سقوط
dropped U سقوط
dropping U سقوط
drops U سقوط
downfall U سقوط
collapse U سقوط
collapsed U سقوط
collapses U سقوط
collapsing U سقوط
falling U سقوط
crack up U سقوط
crack-up U سقوط
elapse U سقوط
elapses U سقوط
elapsing U سقوط
fall U سقوط
come down U سقوط
downcome U سقوط
low dwon U سقوط
prolapse U سقوط
prolapsus U سقوط
tailspin U سقوط
nosedive U سقوط
nosedived U سقوط
nosedives U سقوط
nosediving U سقوط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
paradrag drop U سقوط ازاد از ارتفاع کم سقوط با چتر کمکی
arrests U جلوگیری از سقوط
falling U سقوط کننده
loss U گریز سقوط
stumbling block U سبب سقوط
free fall U سقوط ازاد
arrested U جلوگیری از سقوط
stumbling blocks U سبب سقوط
drops U افت سقوط
termination of obligations U سقوط تعهدات
velocity of fall U سرعت سقوط
wipe out U سقوط کردن
nosedive U سقوط کردن
nosedives U سقوط کردن
nosediving U سقوط کردن
tailspin U سقوط کردن
prolapse of the uterus U سقوط رحم
lapse vi U سقوط کردن
fall U سقوط کردن
fall U افت سقوط
break down U سقوط ناگهانی
discharge of an obligation U سقوط تعهد
fall velocity U سرعت سقوط
gastroptosis U سقوط معده
lapse inconduct U سقوط در رفتاروکردار
crashing U سقوط کردن
drop U چکه سقوط
crashed U سقوط کردن
abort U سقوط کردن
aborted U سقوط کردن
aborting U سقوط کردن
aborts U سقوط کردن
crash U سقوط کردن
nosedived U سقوط کردن
crashes U سقوط کردن
crashingly U سقوط کردن
chutes U ریزش با سقوط
chutes U سقوط انحطاط
chute U ریزش با سقوط
chute U سقوط انحطاط
drop U افت سقوط
dropped U چکه سقوط
arrest U جلوگیری از سقوط
dropped U افت سقوط
dropping U چکه سقوط
drops U چکه سقوط
dropping U افت سقوط
crash-landing U سقوط کردن هواپیما
crash land U سقوط کردن هواپیما
proctoptosis U سقوط روده راست
pash U سقوط برف سنگین
crash-landed U سقوط کردن هواپیما
crash-land U سقوط کردن هواپیما
plumper U دروغ صرف سقوط
drop hammer U چکش سقوط ازاد
crashed U سقوط کردن هواپیما
crash-lands U سقوط کردن هواپیما
free type parachute U چتر سقوط ازاد
crashingly U سقوط کردن هواپیما
crashes U سقوط کردن هواپیما
crashing U سقوط کردن هواپیما
crash U سقوط کردن هواپیما
meteor shower U سقوط پیاپی شهابهای ثاقب
meteoric shower U سقوط پیاپی شهابهای ثاقب
prolapse of the uterus U درامدگی سیبک سقوط زهدان
abort U سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborts U سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborting U سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborted U سقوط کردن موشک یا هواپیما
high velocity drop U بارریزی با سرعت سقوط زیاد
debacle U سقوط ناگهانی حکومت و غیره
drop U قطره سقوط کردن کم کنید
skid U راه شکست مسیر سقوط
skidding U راه شکست مسیر سقوط
skids U راه شکست مسیر سقوط
skidded U راه شکست مسیر سقوط
plunges U سقوط سنگین فرو بردن
plunged U سقوط سنگین فرو بردن
plunge U سقوط سنگین فرو بردن
dropped U قطره سقوط کردن کم کنید
dropping U قطره سقوط کردن کم کنید
debacles U سقوط ناگهانی حکومت و غیره
lysis U سقوط وزوال تدریجی مرض
falling of the womb U سقوط کردن پائین افتادگی
dTbGcles U سقوط ناگهانی حکومت و غیره
drops U قطره سقوط کردن کم کنید
dropping ball viscosimeter U گرانروی سنج با سقوط گلوله
slumping U یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slumps U یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slump U یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slumped U یکباره فرو ریختن سقوط کردن
precipitate U سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
crashes U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
precipitated U سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitates U سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitating U سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
crash U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashed U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashing U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashingly U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
late time U زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
gravity extraction U بیرون ریختن یا پرتاب بار ازهواپیما با استفاده از سقوط ازاد
stumped U بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stump U بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stumping U بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stumps U بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
red out U از بین رفتن قدرت بینایی هنگام سقوط با شتاب منفی
gravity drop U پرتاب بار یا بارریزی ازهواپیما با استفاده از نیروی سقوط ازاد
raker U تیری که پشت دیوار بطور مایل می بندند تادیوار سقوط نکند
Marxists U طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
Marxist U طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
collapsed U متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapses U متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapsing U متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapse U متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapse capitalism U فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com