Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 140 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
worm and sector sleering
U
چرخ دنده ی حلزونی و قطاع فرمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
steering worm sector
U
تاج فرمان
steering worm sector
U
چرخ دنده حلزونی قطاعی فرمان
worm
U
چند باربازیاب any
worm
U
حلزونی
worm
U
چند بار بخوان یکبار بنویس
worm
U
یکباربنویس
worm
U
Read ,Once Write
worm
U
کرم
worm
U
مارپیچ کردن
worm
U
لولیدن
worm
U
سوسمار
worm
U
مار
worm
U
خزنده خزیدن
rain worm
U
ساکن زمین دنیوی
maw worm
U
کرم شکم
malt worm
U
دائم الخمر
malt worm
U
باده خور
slow worm
U
کورمار
canker worm
U
کرم گل وبرگ
conveyor worm
U
حلزونی ناقله
conveyor worm
U
حلزونی حمل و نقل
dew worm
U
کرم خاکی
drop worm
U
حلزونی سقوطی
guinea worm
U
پیوک
guinea worm
U
کرم رشته
hair worm
U
کرم رشته
hair worm
U
کرم پیوک
hair worm
U
کرم مویی
malt worm
U
میگسار
slow worm
U
مار شیشهای
worm gear
U
دنده حلزونی پیچ حلزونی
worm eaten
U
پیر کهنسال
worm eaten
U
بی ارزش
worm gear
U
دنده مارپیچی
worm gear
U
دنده مورب
worm gear
U
چرخ دنده حلزونی
worm hole
U
جای کرم خوردگی
worm transmission
U
گیربکس با چرخ دنده حلزونی
worm wheel
U
پیچ حلزونی
worm wheel
U
دنده کرمی شکل
worm eaten
U
سالخورده
worm eaten
U
سوراخ شده فاسد شده
worm eaten
U
کرم خورده
measuring worm
U
گرم زمین پیما
rain worm
U
کرم خاکی
rain worm
U
خراتین
rain worm
آدم پست
rain worm
U
خاکدار
rain worm
U
مادی
red worm
U
کرم ریز سرخ رنگ
worm eaten
U
کهنه
wire worm
U
کرم ریش
worm wheel
U
چرخ دنده حلزونی
worm-eaten
U
کرم خورده
silk worm
U
کرم پیله
glow-worm
U
کرم شب تاب
glow worm
U
کرم شب تاب
silk worm
U
کرم ابریشم
sector
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector
U
ناحیه
sub sector
U
زیربخش
sector
U
منطقه
sector
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector
U
منطقه واگذاری
sector
U
منطقه ماموریت قطاع اتش
sub sector
U
بخش فرعی
sector
U
سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
sector
U
قطاع
sector
U
جزء تقسیم کردن
sector
U
قطاع دایره
sector
U
محله
sector
U
قسمتی ازجبهه
sector
U
خط کش ریاضی ناحیه
sector
U
دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند
sector
U
تقسیم دیسک به شیارهای آدرس پذیر
sector
U
بخش
sector
U
کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector
U
تقسیم دیسک به شیار رهایی
sector
U
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sector
U
جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
drop worm housing
U
پوسته حلزونی سقوطی
drop worm bearing
U
یاطاقان حلزونی سقوطی
The early bird gets the worm.
<proverb>
U
سحر خیز باش تا کامروا باشی.
drop worm lever
U
اهرم حلزونی سقوطی
drop worm release
U
قطع حلزونی سقوطی
drop worm shaft
U
محور پیچشی سقوطی
worm gear mechanism
U
مکانیزم چرخ دنده حلزونی
sector scan
U
کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
service sector
U
بخش خدمات
sector of search
U
منطقه مراقبت رادار
sector of search
U
منطقه کاوش
sector of fire
U
قطاع اتش منطقه تیراندازی
two sector model
U
الگوی دو بخشی
traditional sector
U
بخش سنتی
two sector economy
U
اقتصاد دو بخشی
teritiary sector
U
بخش ثالثه
teritiary sector
U
بخش سوم
sector of search
U
منطقه تجسس رادار
spherical sector
U
قطاع کروی
soft sector
U
علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
throwing sector
U
نقطه فرود وسیله پرتاب شده
sector of fire
U
منطقه اتش
bad sector
U
شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
informal sector
U
بخش غیر رسمی
hard sector
U
قطاع سخت افزاری
private sector
U
بخش خصوصی
government sector
U
بخش دولتی
disk sector
U
بخش دیسک
disk sector
U
قطاع دیسک
defense sector
U
منطقه پدافندی
agricultural sector
U
بخش کشاورزی
sector of responsibility
U
منطقه مسئولیت
bad sector
U
قطاع خراب
bad sector
U
قطاع بد
nonformal sector
U
بخش غیر رسمی
infrastructural sector
U
بخش زیربنائی
observing sector
U
منطقه دیدبانی
productive sector
U
بخش تولیدی
real sector
U
بخش واقعی
real sector
U
بخش متغیرهای حقیقی
sector addressing
U
نشانی دهی قطاعی
sector commander
U
فرمانده ناحیه
sector commander
U
فرمانده ناحیه پدافند هوایی
sector of a sphere
U
اکلیل کروی
observing sector
U
قطاع دیدبانی
public sector
U
بخش دولتی
public sector
U
بخش عمومی
main sector
U
بخش اصلی
modern sector
U
بخش نوین
modern sector
U
بخش جدید
monetary sector
U
بخش پولی
nonmonetary sector
U
بخش غیر پولی
observation sector
U
قطاع دیدبانی
early bird catches the worm
<idiom>
U
هرکسی زودتر بیداربشود بیشتر بدست میآورد
the early bird catches the worm
<proverb>
U
کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
sector interleave factor
U
عامل جاگذاری قطاع
air defense sector
U
منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
air defense sector
U
منطقه ماموریت پدافند هوایی
fire support sector
U
منطقه پشتیبانی اتش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com