English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 230 (8784 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
region U ناحیه
regions U ناحیه
ward U ناحیه
wards U ناحیه
partition U ناحیه
partitions U ناحیه
area U ناحیه
areas U ناحیه
shire U ناحیه
shires U ناحیه
realm U ناحیه
realms U ناحیه
zone U ناحیه
zones U ناحیه
sector U ناحیه
sectors U ناحیه
district U ناحیه
districts U ناحیه
range U ناحیه
ranged U ناحیه
ranges U ناحیه
reach U ناحیه
reached U ناحیه
reaches U ناحیه
reaching U ناحیه
demesne U ناحیه
output area U ناحیه
proclimax U ناحیه
situs U ناحیه
subregion U ناحیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany U گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
local <adj.> U ناحیه ای
regional <adj.> U ناحیه ای
sympatric U هم ناحیه
commutation zone U ناحیه کموتاسیون
sector commander U فرمانده ناحیه
common area U ناحیه مشترک
critical region U ناحیه بحرانی
climatic region U ناحیه اقلیمی
motor area U ناحیه حرکتی
critical area U ناحیه بحرانی
buffer area U ناحیه میانگیر
broca's area U ناحیه بروکا
telephone area U ناحیه اتصال
suppressor area U ناحیه بازدارنده
naval district U ناحیه دریایی
output area U ناحیه خروجی
oral zone U ناحیه دهانی
storage area U ناحیه انبارش
soft spot U ناحیه نشست
active area U ناحیه فعال
skid row U ناحیه پست
area search U جستجوی ناحیه
audio range U ناحیه صوتی
arid area U ناحیه خشک
baffle area U ناحیه کور
silva U ناحیه جنگلی
boom swing U ناحیه لرزش
territorialization U ایجاد ناحیه
critical region U ناحیه شاخص
residential area U ناحیه مسکونی
geiger muller region o. plateau U ناحیه قطع
magnetic domain U ناحیه مغناطیسی
intermediate zone U ناحیه ی میانی
input area U ناحیه ورودی
genital zone U ناحیه تناسلی
gold field U ناحیه زرخیز
goldfield U ناحیه زرخیز
indifference zone U ناحیه خنثی
hypnogenic zone U ناحیه خواب زا
range of storke U ناحیه ضربه
range of variation U ناحیه تغییر
heat affected zone U ناحیه پیوند
radius of action U ناحیه رانندگی
forbidden zone U ناحیه ممنوع
fixed area U ناحیه ثابت
overflow area U ناحیه سرریز
dead space U ناحیه کور
measuring range U ناحیه ی سنجش
depletion barrier U ناحیه تخلیه
littoral U ناحیه ساحلی
depletion area U ناحیه تخلیه
frequency region U ناحیه فرکانس
pyramidal area U ناحیه هرمی
depletion zone U ناحیه تخلیه
depletion layer U ناحیه تخلیه
sciatic U ناحیه چاربند
scan area U ناحیه پیمایش
edge zone U ناحیه لبه
recording eara U ناحیه ضبط
sector U خط کش ریاضی ناحیه
two phase region U ناحیه دو فازی
regions U ناحیه نظامی
regions U ناحیه عملیات
wernicke's area U ناحیه ورنیکه
part U سهم ناحیه
work area U ناحیه کاری
zone of contact U ناحیه تماس
districts U ناحیه نظامی
district U ناحیه نظامی
zone U منطقه ناحیه
Sept U ناحیه محصو
range of variation U ناحیه انحراف
sectors U خط کش ریاضی ناحیه
zones U منطقه ناحیه
erogenous zone U ناحیه شهوتزا
regions U ناحیه فضا
range of adjustment U ناحیه تنظیم
slums U ناحیه فقیرنشین
slum U ناحیه فقیرنشین
lumbar U ناحیه کمر
region U ناحیه نظامی
the abdominal region U ناحیه شکم
touch spot U ناحیه بساوشی
region U ناحیه عملیات
region U ناحیه فضا
erogenous zones U ناحیه شهوتزا
terrain U زمین ناحیه
Equator U ناحیه استوایی
regionalism U ناحیه گرایی
hot temperature zone U ناحیه بسیار گرم
domains U ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
high frequency range U ناحیه ی فرکانس بالا
heating zone U منطقه یا ناحیه حرارتی
to level off U یکنواخت شدن [ناحیه ای]
naval district U ناحیه عملیات دریایی
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
zone U ناحیه دسته بندی
to level off U مسطح شدن [ناحیه ای]
motor perceptual region U ناحیه حرکتی- ادراکی
pierian U وابسته به ناحیه پیریا
poplitaeal U مربوط به ناحیه رکبی
primary projection area U ناحیه فرافکنی نخستین
long wave range U ناحیه موج بلند
primary sensory area U ناحیه حسی نخستین
wing U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
winging U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
interference zone U ناحیه ی تداخل امواج
interference area U ناحیه ی تداخل امواج
domain U ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
palatinate U ناحیه قلمرو کنت
geiger muller region o. plateau U ناحیه گایگر مولر
papas U پاپ کشیش ناحیه
zonule U منطقه یا ناحیه کوچک
tertiary projection area U ناحیه فرافکنی سوم
common storage area U ناحیه اشتراکی انباره
coal field U ناحیه زغال خیز
shielding region U ناحیه حفافت کننده
breadbasket U معده ناحیه حاصلخیز
climate U ناحیه اوضاع جوی
climates U ناحیه اوضاع جوی
bailiwick U ناحیه قلمرو مامور
auditory projection area U ناحیه ادراک شنیداری
popliteal U مربوط به ناحیه رکبی
space charge U ناحیه بار فضا
local area network U شبکه ناحیه محلی
papa U پاپ کشیش ناحیه
sylva U درختان جنگلی یک ناحیه
neck of the woods <idiom> U ناحیه یا قسمتی از کشور
fingerprint region U ناحیه اثر انگشتی
rimland U حومه ناحیه مرکزی
executive area U ناحیه هماهنگ ساز
paler U ناحیه محصور قلمروحدود
drilling range U ناحیه مته کاری
palest U ناحیه محصور قلمروحدود
coalfield U ناحیه ذغال خیز
coalfields U ناحیه ذغال خیز
pale U ناحیه محصور قلمروحدود
forbidden energy zone U ناحیه انرژی ممنوع
crygenic region U ناحیه انجماد سنجی
zones U ناحیه دسته بندی
coagulation U تجمع مواد در یک ناحیه
reverse flow regin U ناحیه جریان معکوس
delinquency area U ناحیه بزه خیز
catchment areas U ناحیه تحت پوشش
catchment area U ناحیه تحت پوشش
vhf range U ناحیه فرکانس خیلی بالا
territorialization U محدود کردن بیک ناحیه
vorlage U خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
ward heeler U کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی
sector commander U فرمانده ناحیه پدافند هوایی
rainfall area U منطقه بارش ناحیه بارندگی
superintendent registrar U سرپرست ثبت احوال یک ناحیه
orbitonasal U وابسته به ناحیه چشمخانه وبینی
outbound U عازم ناحیه دور دست
weaker U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weakest U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weaknesses U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
infrasonic frequency range U ناحیه فرکانس مادون صوت
hyperesthesia U حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
hyperaesthesia U حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
zoomed U بزرگ کردن یک ناحیه از متن
zooms U بزرگ کردن یک ناحیه از متن
high frequency region of a spectrum U ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
zoom U بزرگ کردن یک ناحیه از متن
exurb U ناحیه یا منطقهء خارج شهری
biota U زندگی گیاهان وجانوران یک ناحیه
weak U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
depth of hardening zone U عمق ناحیه سخت گردانی
mesogaster U معده بند ناحیه ناف
mine feild U ناحیه مین گذاری شده
paint U رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
paints U رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
conurbation U [ناحیه پر جمعیت پر از شهرک و شهر بزرگ]
altitude hole U ناحیه کور در منطقه دید رادار
subregion U یکی از تقسیمات اولیه ناحیه بخش
solar plexus U شبکه عصبی ناحیه زیر معده
mine field U ناحیه مین گذاری شده دردریا
zooming U بزرگ کردن یک ناحیه از متن یا گرافیک
parish U بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
parishes U بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
avifauna U کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
information U اعلام جرم صادره از ناحیه مامورتعقیب
The region became an economic backwater. U این ناحیه از نظر اقتصادی عقب افتاده شد.
mycenian U اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
ranine U قورباغهای وابسته به ناحیه زیر نوک زبان
mycenaean U اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
latium U ناحیه قدیمی مرکزایتالیا واقع درجنوب شهرروم
Monaco U ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
hot zone U ناحیه تعریف شده توسط استفاده کننده
riviera U ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
dogtooth U ناپیوستگی در ناحیه داخلی لبه حمله در امتداد وتر
wraparound U چرخش 063 درجهای ژیمناست ازبالای ناحیه ران
solfatara U ناحیه اتش فشانی که گازهای گوگردی از ان متصاعد میشود
scratch file U ناحیه کاری که برای کار جاری استفاده میشود
regional agency U موسسات ناحیهای موسساتی با صلاحیت محدودبه ناحیه خاص
frankpledge U مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
camporee U اجتماع پسران ودختران پیش اهنگ از ناحیه معینی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com