English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
winter book U تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
winter U زمستان
winter U قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
winter U شتا
the f. winter U زمستان اینده
all over winter U سراسر زمستان
winter squash U کدوی زرد
winter olympic U بازیهای المپیک زمستانی
winter quarters U پادگان زمستانی اقامتگاه زمستانی
winter quarters U قشلاق
the dead of winter U چله زمستان
winter solstice U انقلاب زمستانی
winter squash U کدوی اسلامبولی
winter squash U کدوی حلوایی
to weather something in winter U چیزی را در معرض [ آب و] هوای زمستانی گذاشتن
winter storage U مخزن زمستانه
winter sports U ورزشهایزمستانی
in the midst of winter U در وسط زمستان
winter cherry U کاکنج عروس پس پرده
depth of winter U چله زمستان
winter crookneck U کدوی زمستانی کدوی گردن کج زمستانی
in the midst of winter U در چله زمستان
in the midst of winter U در قلب زمستان
winter kill U در سرمای زمستان از بین رفتن
winter kill U زمستان کش
winter melon U خربوزه انباری خربوزه شیرین انباری
nuclear winter U زمستان اتمی
winter tide U فصل زمستان
The squirrels are storing up nuts for the winter. U سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند .
book value U ارزش ثبت شده در دفتر
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
your book U کتابتان
book one U جلد نخستین
book one U کتاب نخست
you are welcome to my book U بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
i will t. you for the book U شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
book value U ارزش دفتری
your book U کتاب شما
by the book U ازروی کتاب
by the book U کتابی
i had never seen such a book U من هرگز چنین کتابی ندیده ام
here is my book U اینست کتاب من
it was a p to another book U مقدمه کتاب دیگربود
here is my book U کتاب من اینها
with out book U برون سند کتابی ازبر
book U بداخلاق
very many book U کتابهای خیلی زیاد
book U کتاب
book U فصل یاقسمتی از کتاب
that is my book U کتاب من است
the book is out of p U کتاب تمام شده است
this book is yours U این کتاب مال شما ست
the a of a book U خوانندگان کتابی
that is my book U این
that book U این کتاب
book U درکتاب یادفترثبت کردن
book U رزرو کردن توقیف کردن
book U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book U دفتر
book U ثبت کردن
book U مجلد دفتر
that book U ان کتاب
to book something U چیزی را رزرو کردن
to book something U چیزی را سفارش دادن
book value U بهای دفتری
to d. into a book U نگاه مختصر بکتابی کردن
book U شماره بازیگرخطاکار
to license a book U اجازه چاپ کتابی را دادن
to put any one through a book U کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
thank tou for that book U متشکرم
word book U کتاب لغت
white book U کتاب سفید
what is this book worth? U این کتاب چقدر ارزش دارد
to read a book U کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
waste book U دفتر باطله
tou book U لباس تکواندو
year book U سالنامه
to wade through a book U بکندی وزحمت کتابی راخواندن
to gut a book U جوهرمطالب کتابیراکشیدن
that book will immortalize him U ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
to bring to book U بازخواست کردن از
to bring to book U حساب پس گرفتن
to consult a book U سرکتاب باز کردن
to bind a book U صحافی کردن یک کتاب
to consult a book U از کتاب فال گرفتن
the book is print U کتاب برای فروش موجودایت
the book is print U کتاب زیر چاپ است
to e. upon acovnt book U همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
the book is my property U کتاب مال من است
time book U دفتر ثبت ساعات کار
to subscribe for a book U پیش ازانتشارکتاب تعهدخریدیک یاچندجلدانراکردن
to gut a book U مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
white book U ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
woman of the book U کتابیه
Yellow Book U مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
telephone book U راهنمای تلفن
book keeping U حسابداری [حسابداری]
the forthcoming book U کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
when reading a book U در حال خواندن کتابی
People of the Book U پیروان کتاب مقدس [ دین]
throw the book at <idiom> U شدیدا مواخذه کردنبخاطر شکستن قانون
To talk like a book . U لفظ قلم صحبت کردن
She laid the book aside . U کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
word book U واژه نامه
edition [ed.] [of a book] U چاپ [کتابی]
edition [ed.] [of a book] U ویرایش [کتابی]
book a seat U جا رزرو کردن
have one's nose in a book <idiom> U کرم کتاب خوانی داشتن
have one's nose in a book <idiom> U دائم سر توی کتاب داشتن
word book U دیکشنری
word book U لغت نامه
word book U فرهنگ لغات
word book U قاموس
word book U کتاب لغت
What is the title of the book ? U عنوان این کتاب چیست ؟
You wI'll benefit by this book . U از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
She was reading the book to herself. U کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
book ends U کتابنگهدار
appointment book U دفترچهقرارملاقاتها
telephone book U دفتر تلفن
phone book U دفتر حاوی شمارههای تلفن
phone book U کتاب راهنمای تلفن
log book U رخداد نامه
log book U رخداد نگاشت
log book U دفتر رخدادهای روزانه
comic book U کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
comic book U کتاب کاریکاتور
book plates U برچسب کتاب
book plate U برچسب کتاب
book of matches U جعبهکبریت
bound book U کتابپربرگ
spine of the book U تیرهپشتیکتاب
To bind a book. U کتابی را جلد کردن
Please fetch the book. U لطفا"بروکتاب رابیاور
rent book U کتابچهایکهدرآنمبلغکرایهذکرشدهباشد
reference book U کتابمرجع
phrase book U لغتنامهمسافرت
pension book U برگهایکهوجهیکهبایستپرداختشوددرآندرجشدهاست
guest book U دفترچهمیهمانها
exercise book U کتابتمرین
cookery book U کتابآشپزی
code book U کتابرمزگشا
book token U کارتخریدکتاب
address book U دفترچه تلفن
rule book U کتابقانون
thank tou for that book U خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
herd book U نژادنامه برخی جانوران همچون گاو وخوک
cheque book U دفترچه چک
check book U کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده
chap book U کتابچه اشعاروادبیات عوام پسند که دوره گردان می فروشند
call book U دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
bring to book U بازخواست کردن از
book review U مقاله درباره کتاب
book review U انتقاد از کتاب
book og kings U سفرملوک :نام یکی ازکتابهای عتیق
book og kings U کتاب پادشاهان
book of reference U کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
book of psalms U مزامیر داود
book of psalms U زبور حضرت داود
book of psalms U زبور داود
book of proverbs U کتاب امثال حضرت سلیمان
cheque book U دسته چک
he stole my book U کتابم را دزدیدند
he presented me with a book U کتابی بمن پیشکشی کرد
gun book U دفتریادداشت سوابق توپ
gun book U دفترچه خدمت توپ
guide book U راهنمای مسافران
guide book U کتاب راهنما
Green Book U مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
fly book U قوطی مگس ساختگی
field book U دفترچه یادداشت نقشه بردار
day book U دفتر روزنامه
bell book U دفتر ثبت دستورات موتور
copy book U دفتر کپیه
condition book U کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
class book U کتاب کلاسی
book of account U دفترحساب
book of account U دفتر روزنامه
blank book U دفترسفید
black book U کتاب سیاه
black book U دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
bill book U دفتر بروات
bell book U دفتر موتورخانه
account book U دفتر حساب
accession book U فهرست کتب یک کتابخانه که به سایر کتب ضمیمه شود
talking book U صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
statute book U قوانین موضوعه
statute book U کتاب قانون
statute book U کتاب نظامنامه
prayer book U دعانامه
prayer book U نماز نامه
prayer book U کتاب نماز
blank book U کتابچه
blue book U هرکتاب یانشریه رسمی دولتی
book of account U دفتر کل
book move U حرکت کتابی شطرنج
book message U نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
book marker U چوب الف
book marker U نشان لای کتاب
book making U شرطبندی
book learning U علم کتابی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com