English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wing loading U وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
wing loading U نسبت وزن کل به مساحت یال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
loading U بارکنش
loading U خرج گذاری کردن سلاح
loading U بار محموله
self loading U فشنگ گذاری خودکار به طورخودکار پرشونده
loading U بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
loading U بارگیری مهمات درهواپیما
loading U بارگذاری
loading U بار
loading U پر کردن سلاح
loading U بار گذاری
loading U بارگیری
loading U فرفیت بارگیری
loading U فرفیت
self loading U پرشونده خودکار
loading U عمل انتقال فایل یا برنامه از دیسک به حافظه
loading U امیختن موادخارجی به شراب
loading chart U طرح بارگیری هواپیما
horizontal loading U کولاس افقی
loading chart U جدول بارگیری
dynamic loading U بارگذاری جنبشی
loading coil U پیچک بار افزای
loading diagram U دیاگرام بارگیری
loading duration U مدت بار گذاری
loading capacity U فرفیت
loading capacity U بار گیری
loading bucket U سطل بارگیری
frequency loading U بارگیری فرکانسی
frequency loading U بارکنش فرکانسی
factor loading U وزن عاملی
endurance loading U بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
emergency loading U بارگذاری فوق العاده
emergency loading U بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
drift loading U دهانه
drag loading U نتیجه کشش بادیا موج انفجار
drag loading U فشار کششی
loading door U فشاردر
loading dock U بارگیریبارانداز
loading bridge U پل بارگیری
loading apron U نوار بارگیری
lane loading U سربار خط عبوری
loading area U قسمتلودینگ
loading bunker U بارگیریانبارزغال
indirect loading U بارگذاری غیرمستقیم
horizontal loading U بارگیری افقی کشتیها
horizontal loading U پر کردن مهمات به طور افقی
loading routine U روال بارکننده
disc loading U نسبت وزن هلیکوپتر به مساحت دیسک رتوراصلی
loading facilities U وسایل بارگیری
magnetic loading U بارگیری مغناطیسی
muzzle loading U سر پر
point of loading U نقطه بارگیری
pre loading U بارگیری اولیه
preload loading U بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
rail loading U سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
rate of loading U میزان بارگذاری
separate loading U مجزا پرشونده
separate loading U مهمات مجزا
tactical loading U بارگیری رزمی یا جنگی
transverse loading U بارگذاری روی پایه
truck loading U سربار کامیون
unit loading U بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
loading tray U سینی پر کن گلوله
loading time U زمان بارگیری
loading table U جدول بارگیری
loading for contingencies U کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
loading list U لیست بارگیری خودرو
loading point U نقطه بارگیری
loading plan U طرح بارگیری خودرو
loading point U نقطه سوارشدن
loading rack U سکوی بارگیری
loading ramp U راهروی شیب دار بارگیری
loading scale U مقیاس بارگیری
loading site U سکوی بارگیری
loading site U محل بارگیری
loading space U فضای قابل بارگیری
loading speed U سرعت بار گذاری
loading station U ایستگاه بارگیری
up line loading U انتقال یک کپی از یک برنامه
direct loading U مجموعه نیروهائیکه مستقیمابه ساختمان اثر میکند وشامل بارهای زنده و مرده میباشد
combat loading U بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
cease loading U گلوله را پرنکنید
base loading U بار اولیه
bulk loading U بارگیری در مخازن
bulk loading U بارگیری مخزن به طور یک جا
Loading and unloading. U بارگیری وتخلیه
cease loading U پر نکنید
breech loading U پر کردن تفنگ از ته
breech loading U ته پر
bill of loading U جواز کشتی
bill of loading U بارنامه کشتی
The ship is loading. U کشتی درحال بارگیری است
base loading U بارگیری انجام شده در پایگاه
commercial loading U بارگیری تجارتی
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
commodity loading U بارگیری کالاهای مختلف
cycles of loading U دورههای بار
cross loading U مخلوط کردن بارها
density of loading U تراکم پر کردن خرج در لوله تراکم خرج پرتاب
cross loading U تقسیم بارهای هواپیما
diffraction loading U منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
cross loading U سر شکن کردن بارها
diffraction loading U منتجه فشار
wing U بالدار کردن پردارکردن
wing U پیمودن
wing U گوش زمین
wing U گروه هوایی
wing U تیپ هوایی جناح
off wing U محل بازیگر گوش
on the wing U سیار متحرک
wing U بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
on the wing U پرواز کننده
right wing toward U پیشرو
right wing toward U دست راست
right wing toward U میمنه
wing U پره
wing U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
to take wing U پابفرارگذاشتن
to take wing U پرواز کردن
wing U گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
to take under one's wing U حمایت کردن
to take under one's wing U سرپرستی کردن
wing U پره زائده پره دار
wing U طرف
wing U شاخه شعبه
wing U دسته حزبی
on the wing U بالدار
wing U پرواز پرش
wing U بال مانند زائده حبابی
wing U جناح
wing and wing U حرکت با باز بودن کامل بادبانها
wing U لنگه
under one's wing <idiom> U تحت مراقبت کسی
wing it <idiom> U بدون آمادگی
right-wing U جناح راست
right wing U جناح راست
take (someone) under one's wing <idiom> U زیرپروبال شخص راگرفتن
wing U بال
ammunition loading line U خط بارگیری مهمات
ammunition loading line U صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
block stowage loading U بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
muzzle-loading cannon U بارگیریلولهتوپ
strength under tangential loading U مقاومت دربرابر عاملهای مماسی
container-loading bridge U پلورودبستههابهکشتی
bow loading door U درخمشدهمخصوصبار
volumetric loading/density U خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
loading on alternate spans U حالت بارگذاری یک در میان در دهانه ها
loading participation in profits U هزینههای مشارکت در سود
manpower loading chart U نمودار تخصیص نیروی انسانی
wing forward U هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
tapered wing U بالنوکتیز
wing footed U تند
wing rib U دندهبال
hind wing U بالعقبی
wing footed U دارای پای پردار
wing drop U افت ناگهانی برا روی یک بال
wing drag U پسای بال
wing pallet U سطحپرهمانند
wing footed U سریع
wing halfback U هافبکهای کناری
wing heavy U تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
wing attack U حملهگوشه
wing defence U دفاعگوشه
wing membrane U اجزایبال
wing nut U خروسک
wing forward U فوروارد گوش
straight wing U بالمستقیم
wing root U ریشه بال
wing wall U دیواره جانبی
wing tunnel U تونل باد
bat's-wing U [نوعی از نقش پنجره خورشیدی]
wing skin U پوسته بال
wing threequarter U هریک از دو مدافع کنار زمین
wing spread U فاصله بین دو سر بال
wing spar U عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال
wing tip U نوک کفش دارای قوس منحنی
wing strut U پایه بال
centrist wing U طرفدار جناح میانه رو [سیاست]
wing tanks U تانکهای سوخت که داخل بال تعبیه شده یا بخشی از بال راتشکیل میدهد
chimney-wing U بغله های شومینه
wing shooting U شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
wing setting U نصب بال
wing slat U نوکباله
wing nut U پیچ و مهره دارای جاانگشتی
wing nut U پیچ خروسکی
wing nut U مهره گوشه دار
wing vein U رگهبال
wing photograph U نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
wing position U وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
wing reactions U واکنشهای بال
wing screw U پیچ گوشه دار
wing section U بخش مرکزی یا پانل خارجی بال
cross-wing U [بال های پیوسته در تالار خانه های قرون وسطایی]
wing covert U پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
left wing U شخص دست چپی
delta wing U بال مثلث
double wing U بازی هافبک در گوش
front wing U گلگیر جلوی اتومبیل
hard wing U بال صلب
inside wing U بال داخلی
isoclinic wing U بالی که زاویه برخورد ان هنگام خم شدن در اثر نیرونیز ثابت میماند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com