Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cross-wing
U
[بال های پیوسته در تالار خانه های قرون وسطایی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cross way=cross road
U
چهارراه
on the wing
U
پرواز کننده
off wing
U
محل بازیگر گوش
under one's wing
<idiom>
U
تحت مراقبت کسی
take (someone) under one's wing
<idiom>
U
زیرپروبال شخص راگرفتن
right-wing
U
جناح راست
right wing
U
جناح راست
wing
U
لنگه
on the wing
U
بالدار
on the wing
U
سیار متحرک
to take under one's wing
U
حمایت کردن
wing it
<idiom>
U
بدون آمادگی
wing and wing
U
حرکت با باز بودن کامل بادبانها
to take wing
U
پابفرارگذاشتن
to take wing
U
پرواز کردن
to take under one's wing
U
سرپرستی کردن
right wing toward
U
میمنه
right wing toward
U
دست راست
right wing toward
U
پیشرو
wing
U
گروه هوایی
wing
U
پیمودن
wing
U
بالدار کردن پردارکردن
wing
U
پرواز پرش
wing
U
دسته حزبی
wing
U
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
wing
U
گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
wing
U
شاخه شعبه
wing
U
طرف
wing
U
پره زائده پره دار
wing
U
بال مانند زائده حبابی
wing
U
تیپ هوایی جناح
wing
U
جناح
wing
U
بال
wing
U
پره
wing
U
بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
wing
U
گوش زمین
wing halfback
U
هافبکهای کناری
wing heavy
U
تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
wing loading
U
وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
wing setting
U
نصب بال
wing shooting
U
شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
wing section
U
بخش مرکزی یا پانل خارجی بال
wing screw
U
پیچ گوشه دار
wing root
U
ریشه بال
wing reactions
U
واکنشهای بال
wing position
U
وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
wing loading
U
نسبت وزن کل به مساحت یال
wing nut
U
پیچ و مهره دارای جاانگشتی
wing photograph
U
نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
wing nut
U
مهره گوشه دار
wing nut
U
پیچ خروسکی
wing nut
U
خروسک
wing skin
U
پوسته بال
wing spar
U
عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال
tapered wing
U
بالنوکتیز
wing attack
U
حملهگوشه
cantilever wing
U
بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
wing defence
U
دفاعگوشه
wing membrane
U
اجزایبال
wing pallet
U
سطحپرهمانند
wing commanders
U
سرهنگ دوم هوایی
wing commander
U
سرهنگ دوم هوایی
wing slat
U
نوکباله
center wing
U
بال میانی
straight wing
U
بالمستقیم
wing spread
U
فاصله بین دو سر بال
wing strut
U
پایه بال
wing tanks
U
تانکهای سوخت که داخل بال تعبیه شده یا بخشی از بال راتشکیل میدهد
wing rib
U
دندهبال
wing threequarter
U
هریک از دو مدافع کنار زمین
wing tip
U
نوک کفش دارای قوس منحنی
wing tunnel
U
تونل باد
wing wall
U
دیواره جانبی
hind wing
U
بالعقبی
wing vein
U
رگهبال
wing forward
U
هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
right wing to ward
U
پیشرو
right wing of army
U
پهلوی راست میمنه
right wing of army
U
جناح یمین
right wing forward
U
پیشرو دست راست
queen's wing
U
جناح وزیر شطرنج
parasol wing
U
بالی که هواپیما از ان اویزان میشود
mid wing
U
بال وسط
low wing
U
بال پایین
king's wing
U
جناح شاه شطرنج
isoclinic wing
U
بالی که زاویه برخورد ان هنگام خم شدن در اثر نیرونیز ثابت میماند
inside wing
U
بال داخلی
highed wing
U
بال لولاشده
high wing
U
بال بالا
hard wing
U
بال صلب
front wing
U
گلگیر جلوی اتومبیل
double wing
U
بازی هافبک در گوش
delta wing
U
بال مثلث
right wing to ward
U
دست راست
rotary wing
U
بال گردان
rotary wing
U
هواپیمای بال گردان
wing forward
U
فوروارد گوش
wing footed
U
سریع
wing footed
U
تند
wing footed
U
دارای پای پردار
wing drop
U
افت ناگهانی برا روی یک بال
wing drag
U
پسای بال
wing covert
U
پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
wing chair
U
مبل دارای پشتی و دستههای چوبی و سفت
wing box
U
ساختمان اصلی بالهای مدرن استرس اسکین
wing axis
U
محور بال
wing area
U
مساحت بال
wind wing
U
پنجره کوچک تهویه اتومبیل
vent wing
U
پنجره گردان
upper wing
U
بال بالایی در هواپیمای دوباله
rhombus wing
U
بالی با سطح مقطع متقارن
simple wing
U
طرح تهاجمی با خط نامتعادل
sea wing
U
نرم تن دو کپه دریایی
delta wing
U
بال دلتا
fixed-wing
U
هواپیمای بال ثابت
fixed-wing
U
بال ثابت
fixed wing
U
بال ثابت
fixed wing
U
هواپیمای بال ثابت
left-wing
U
مربوط به جناح چپ
left-wing
U
شخص دست چپی
left wing
U
مربوط به جناح چپ
chimney-wing
U
بغله های شومینه
left wing
U
شخص دست چپی
bat's-wing
U
[نوعی از نقش پنجره خورشیدی]
wet wing
U
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
centrist wing
U
طرفدار جناح میانه رو
[سیاست]
variable area wing
U
بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
to piniona bird's wing
U
نوک بال مرغی را چیدن
fixed wing aircraft
U
هواپیما با بال ثابت
swept-back wing
U
بالدم جارویی
left wing of army
U
جناح یسار
left wing for ward
U
پیشرو دست چپ
[extreme]
right-wing scene
U
صحنه جناح راست
[افراطی]
[سیاست]
real box wing
U
بالی با سه تیرک
reverse chicken wing
U
نوعی کلید کشی
box beam wing
U
نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
low mid wing
U
بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
rotary wing aircraft
U
هواپیما با بال گردنده
left wing of army
U
پهلوی چپ میسره
leg ride and reverse chicken wing
U
سگک قفل قیصر
cross
U
اختلاف مرافعه
cross (something) out
<idiom>
U
حذف کردن یاخط کشیدن روی چیزی
cross
U
صلیب
cross
U
خاج
cross
U
نادرستی
cross
U
چلیپا
cross
U
تقلب
cross
U
حدوسط ممزوج
cross
U
دورگه
cross
U
علامت ضربدر یاباضافه
to be cross about something
U
دلخور بودن از چیزی
st.g's cross
U
چلیپایی که ازدوخطقرمزدرست شده باشد
to take the cross
U
صلیب بدوش گرفتن
cross out
U
قلم زدن
cross over
U
همگذری
cross over
U
درو از عقب
to cross self
U
با گذاردن انگشت برپیشانی ودوطرف بدن نشان صلیب
cross
U
متقاطع
on the cross
U
بطوراریب
cross
U
علامت ضربدر در نقشه کشی
cross
U
قلم کشیدن بروی
cross
U
خط بطلان کشیدن بر
cross
U
سانتر کردن
cross
U
عرضی
cross
U
قطع کردن متقاطع کردن
cross
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
U
عبوردادن
cross tell
U
خبر دادن
cross tell
U
پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
cross
U
حرکت سمتی
cross
U
پیوندی
cross
U
دورگه کردن
cross
U
روبروشدن قطع کردن
cross
U
مصادف شدن با
cross
U
خلاف میل کسی رفتار کردن
cross
U
تقاطع
cross
U
عبور کردن
cross
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
cross
U
گذشتن
cross
U
پیوندزدن کج خلقی کردن
geneva cross
U
صلیب سرخ
inverted cross
U
بالانس صلیب
invention of the cross
U
جشن یافتن صلیب
cross slide
U
کشوی لغزنده عرضی
greek cross
U
صلیب یا چلیپای یونانی بدین شکل +
cross stay
U
بست چلیپا
cross stay
U
تقویت صلیبی
moto cross
U
مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
cross section
U
سطح مقطع عرضی
maltese cross
U
صلیب
cross servicing
U
خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
cross product
U
ضرب برداری
[ریاضی]
line cross
U
تقاطع خط
cross stitch
U
بخیه دوزی بچپ وراست
cross wise
U
صلیب وار
cross wires
U
سیمهای متقاطع
cross wind
U
باد جانبی
cross trail
U
جاده عرضی
cross weight
U
وزن ناخالص
cross trail
U
جاده سرتاسری عرضی در منطقه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com