English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
very large data base U پایگاه داده بسیار بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
data base U پایگاه داده ها
data base U مبنای اطلاعات
data base packages U management base data
data base management U مدیریت پایگاه داده
data base administrator U مسئول پایگاه داده ها
data base administrator U مدیرپایگاه داده
data base analyst U تحلیل گر پایگاه داده
data base management U مدیریت پایگاه داده ها
data base environment U محیط پایگاه داده
data base specialist U متخصص پایگاه داده
data base manager U مدیر پایگاه داده
distributed data base U پایگاه داده توزیعی
computerized data base U پایگاه دادههای کامپیوتری
data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده ها
hierarchical data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
large n U ازادی
large U هنگفت
large U حجیم
large U بزرگ
large n U ازادانه
large n U مفصلا بطور کلی
large n U سر بسته همینطوری
large n U بتفضیل
in large U بمقدار زیاد
large U کامل
by and large <idiom> U روی هم رفته
at large U به طور کلی [معمولا]
large U سترگ بسیط
large U جامع
the large one U بزرگه
by and large U رویهمرفته
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
so large U باین بزرگی
by and large U کلا
in large U بمقیاس زیاد
large U وسیع
large U جادار
large U درشت لبریز
large U پهن
large minded U دارای فکر وسیع
large leaved U گل بوته
large minded U ادم فهمیده
large minded U متفکر
large minded U ادم فرفیت دار
large intestine U قولون روده فراخ
large intestine U معاء غلاظ
large intestine U روده بزرگ
large hearted U نظر بلند
large hearted U سخاوتمند بخشنده
large hearted U مساعد
large hearted U همدرد
large handed U دست باز
large hande a U حریص
large blade U تیغهبزرگ
large model U مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
to set at large U ازاد کردن
to set at large U رهاکردن
set at large U ول کردن
large adv U زیاد
large white U خوک سفید انگلیسی
large spread U فاصله گلوله ها راکم کنید
large spread U مروحه خیلی باز است
statute at large U چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
considerably large U بس بزرگ
large ship U کشتی که بیش از 731 مترطول داشته باشد
large ship U ناو بزرگ
was grinted in large t. U با حروف درشت چاب
to a large extent U تا حد زیادی
large ship U کشتی بزرگ
to a large extent U زیاد
to a large extent U خیلی
set at large U ازاد کردن
large wheel U چرخبزرگ
large-scale U در مقیاس بزرگ
in large quantities U خیلی خیلی
in large quantities U بمقادیرزیاد
a large car U یک اتومبیل بزرگ
large scale U در مقیاس بزرگ
gentleman at large U قای بیکار
gentleman at large U کسیکه وابسته بدرباراست و کار ویژهای ندارد
large scale U نسبتا زیاد بمعیار وسیع
large-scale U مقیاس بزرگ
large scale U مقیاس بزرگ
large-scale U بمقدار زیاد
large scale U بمقدار زیاد
large-scale U نسبتا زیاد بمعیار وسیع
it is unusually large U ازاندازه معمول بزرگتراست
large sized U بزرگ
large adv U بیشتر
large sized a U بزرگ
large aircraft U هواپیمای بزرگ
of a large size U بزرگ
it is unusually large U فوق العاده بزرگ است
large detail U جزء بزرگ
large hande a U دست باز
large hande a U دارای دست بگیر گیرنده
large scale map U نقشه مقیاس بزرگ
he inherited a large fortune U دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
sale on a large scale U فروش زیاد
very large scale integration U قطعه
large chopping knife U ساطور
very large scale integration U مجتمع سازی در مقیاس بسیار بزرگ
large scale computer U که میتواند به حافظه با فرفیت بالا دستیابی داشته باشد و نیز وسایل پشتیبان مثل کاربران چندتایی
He left a large fortuue. U ثروت هنگفتی را به ارث (باقی )گذاشت
large scale integration U مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
large scale computer U سیستم کامپیوتر قوی
large scale raid U حمله ناگهانی تعداد زیاد پلیس
large detached house U خانهویلایی
There he is in the flesh. there he is as large as life. U خودش حی وحاضر است
ultra large scale integration U مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ
large leaved hybrid petunia U اطلسی دهن اژدر
large scale production method U روش تولیدبه مقیاس وسیع
large scale production method U روش تولیدانبوه
super large scale integration U قط عه
third base U موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
sub base U زیر بستر
to base one self U اعتماد کردن
sub base U زیر قشر
to base one self U تکیه کردن
r base U ار- بیس
base course U قشر لعاب
base course U قشر پی راه
off base <idiom> U غیر دقیق ،نادرست
first base U اولینپایگاه
base 0 U decimal
base course U لایه شالوده
base course U لایه اساس قشر اساس
get to first base <idiom> U موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
second base U دومینپایگاه
base 0 U پایه 01
filbert base U پایگاه دروغین
knowledge base U پایگاه معلومات
square base U کف گلوله یا قسمت ته گلوله
knowledge base U پایگاه دانش
knowledge base U پایگاه اگاهی
inorganic base U باز غیر الی
center base U میدان مرکزی
time base U ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
inorganic base U باز معدنی
time base U مبدا زمانی
chart base U چارت مبنا
chart base U چارت مادر
tax base U ماخذ مالیات
column base U زیرستون
filbert base U پایگاه فریبنده
bayonet base U پایه لامپ میخی
base surge U ابر پایه قارچ اتمی
base surge U ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
base stone U سنگ زیرین
base spray U بسک ته
base spray U بسکهای ته گلوله
base shear U نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
base speed U سرعت منتجه
base speed U سرعت مبنا
base symbol U علایم قراردادی مبنا
base unit U یکان پایگاهی
defense base U پایگاه پدافندی
number base U مبنای عددی
defense base U پایگاه دفاعی
base width U عرض پایه پهنای پایه
base width U ستبرای پایه
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
base unit U یکای بنیادی
base unit U یکان مبنا
base shop U تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
column base U ته ستون
schiff base U باز شیف
magneto base U پایه مگنت
return to base U بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
mobilization base U مبنای بسیج
mobilization base U حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
hard base U سکوی پرتاب مستحکم
hard base U سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard base U باز سختbaseball
monetary base U مبنای پولی
monetary base U پایه پولی
naval base U پایگاه دریایی
number base U عدد پایه
number base U پایه عدد
pseudo base U شبه باز
production base U مبنای تولید یا تولیدات ملی
prisoners base U بازی گرگم بهوا
polyacidic base U باز چند اسیدی
fuse base U پایه ی فیوز
fox base+ U فاکس بیس پلاس
column base U پایه ستون
coupling base U اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
tax base U مبنای مالیاتی
conjugate base U باز مزدوج
lewis base U باز لوویس
loctal base U لامپ قفلی
loktal base U لامپ قفلی
stanchion base U زیرستون
coupling base U وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
staging base U پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
octal base U هشت پایهای
software base U مبنای نرم افزار
floating base U پایگاه شناور دریایی
floating base U ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
single base U تک مادهای
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com