Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
universal drafting machine
U
خط کش ناوبری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drafting machine
U
خط کش طراحی
drafting machine
U
ماشین نقشه کشی
drafting
U
راندن پشت سر راننده جلوبرای کاستن فشار هوا
drafting
U
[کشش کلاف های پشم یا پنبه بوسیله دست یا ماشین که آن را بصورت نوارهای باریک و نهایتا نخ در آورد.]
computer aided design and drafting
U
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
universal
U
عالمگیر
universal
U
کلی
universal
U
با چرخش ازاد
universal
U
جهانی دنیایی
universal
U
همه منظوره
universal
U
همه سمت گرد
universal
U
عمومی
universal
U
همگانی
universal
U
جامع جهانی
universal
U
میخ سبک کوهنوردی
universal
U
اونیورسال
universal
U
transmitter asynchronousreciver فرستنده /گیرنده ناهمزمان جامع
universal
U
کانال ارتباطی که امکان انتقال سریع بلاکهای داده به رسانه جانبی فراهم میکند
universal
U
مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
universal
U
قطعهای که توسط CPU دستور می گیرد تا با رشتههای بیت سنکرون و آسنکرون یا خط وط ارسال لازم است
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
universal
U
سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
universal
U
1UART- 2USRT- 3USART-
universal
U
قضیه کلی یا عمومی قاعده کلی
universal
U
جامع
universal
U
یونیورسال
universal
U
مدار مجتمع مجزا که تمام عملیات سری به موازی و واسط را انجام میدهد که بین کامپیوتر و خط وط ارسال لازم است
universal
U
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
universal
U
فراگیر
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
universal time
U
ساعت جهانی
universal joints
U
قامه
universal joint
U
قفل کاردان
universal joint
U
مفصل چرخنده
universal joint
U
دو میله متصل بهم وفا دربچرخش
universal identifier
U
معرف جامع
universal grid
U
مختصات نقشهای جهانی شبکه بندی نقشهای جهانی
universal time
U
وقت جهانی وقت بین المللی
universal complex
U
عقده همگانی
universal applause
U
عموم
universal time
U
زمان عام
universal applause
U
تحسین
universal trait
U
صفت همگانی
universal agent
U
وکیل مطلق الوکاله
universal agent
U
وکیل تام الاختیار
universal joints
U
اتصالی گردان چهارشاخه گاردان اتصالی ازاد یا هرزگرد
universal language
U
زبان فراگیر
universal symbol
U
نماد همگانی
universal time
U
زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
universal set
U
مجموعه جهانی
universal set
U
مجموعه فراگیر
universal roll
U
برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
universal roll
U
نورد یونیورسال
universal receiver
U
رادیو برق و باتری
universal receiver
U
گیرندهای که با دی سی و هم ا سی کار میکند و دارای وسایل محافظ متعددی است
universal provider
U
سوداگری که در همه چیزیادرکالاهای گوناگون معامله میکند
universal motor
U
موتوراونیورسال
universal motor
U
موتور یونیورسال
universal motor
U
موتور الکتریکی که با دی سی و هم ا سی کار میکند
universal motor
U
موتور اونیورسال
universal legacy
U
وصیتی که دران موصی جهت تسلیم موردوصیت به ورثه شرطی قائل نشده باشد
universal legacy
U
وصیت مطلق
suffrage universal
U
حق رای عمومی
universal passenger steps
U
پلههایعمومیمسافرین
universal gas constant
U
ثابت گازها
law of universal gravitation
U
قانون جاذبه عمومی
universal character set
U
مجموعه کاراکترهای جهانی
law of universal gravitation
U
قانون گرانش عمومی
universal joint coupling
U
اتصال قفل کاردان
universal product code
U
کد جامع محصول
universal output transformer
U
مبدل صوتی عمومی
universal transverse mercator
U
سیستم مختصات نقشهای قائم الزاویه
universal transverse mercator
U
سیستم تصویر جهانی مرکاتور
universal declaration of human rights
U
اعلامیه جهانی حقوق بشر
machine
U
کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
machine
U
ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machine
U
بیت اجرا میشود
machine
U
شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
machine
U
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine
U
خطای ناشی از خرابی قطعه
machine
U
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine
U
ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machine
U
تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machine
U
ماشین
machine
U
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machine
U
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machine
U
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machine
U
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machine
U
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
تراشیدن ماشین
machine
U
براده برداشتن
machine
U
شیارانداختن روی فلز
machine
U
تراشکاری کردن صیقل کردن
two way machine
U
ماشین دو راهه
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine sensible
U
قابل درک توسط کامپیوتر
machine
U
خطای ناشی خرابی سخت افزار
machine
U
عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
machine
U
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine
U
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine
U
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine
U
دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machine
U
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machine
U
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
machine
U
فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
machine
U
دستگاه
machine
U
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
sowing machine
U
ماشین تخم کاری
object machine
U
ماشین مقصود
machine foundation
U
پایه دستگاه
open machine
U
ماشین باز
planer machine
U
ماشین صفحه تراش
planing machine
U
ماشین کندگی
printer machine
U
ماشین چاپ
machine frame
U
چارچوب دستگاه
multi way machine
U
دستگاه چند راهه
machine gunner
U
مسلسل چی
machine independent
U
مستقل از ماشین
machine instruction
U
دستورالعمل ماشین
machine intelligence
U
هوش ماشین
machine interupption
U
وقفه ماشین
machine language
U
زبان ماشین
printer machine
U
دستگاه چاپ
punching machine
U
ماشین سوراخکن
snow machine
U
ماشین ایجاد کننده برف مصنوعی
smart machine
U
ماشین هوشیار
machine fault
U
عیب ماشین
shaping machine
U
دستگاه صفحه تراش
sequential machine
U
ماشین ترتیبی
seeding machine
U
ماشین تخم کاری
seaming machine
U
ماشین درزگیری
scouring machine
U
ماشین سمباده
machine fault
U
نقص ماشین
sanding machine
U
ماشین سنباده زنی وصیقل کاری
sandblast machine
U
ماشین ماسه پاش
reeling machine
U
چرخک
reeling machine
U
ماشین نخ پیچی
reaping machine
U
ماشین درو
punching machine
U
دستگاه پانچ
punching machine
U
دستگاه منگنه
machine ringing
U
زنگ ماشینی
machine run
U
رانش ماشین
machine run
U
اجرای ماشین
scouring machine
U
ماشین سایش
machine shop
U
کارگاه محاسبات ماشینی
machine time
U
وقت ماشین
machine time
U
زمان ماشین کاری
machine translation
U
ترجمه ماشینی
machine welding
U
جوشکاری ماشینی
machine word
U
کلمه ماشین
milking machine
U
ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
mowing machine
U
علف چین
milling machine
U
ماشین فرز
molding machine
U
دستگاه قالب گیری
mortising machine
U
دستگاه کام کنی
machine representation
U
نمایش ماشیی
machine learning
U
فراگیری ماشین
machine number
U
عدد سرعت هواپیما
machine number
U
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
machine oil
U
روغن ماشین
machine operating
U
عملکرد ماشین
machine operator
U
کارگردان ماشین
machine operator
U
اپراتوردستگاه
machine operator
U
اپراتور ماشین
milling machine
U
ماشین تراش
machine operator
U
متصدی ماشین
machine oriented
U
ماشین گرا
machine readable
U
خواندنی توسط ماشین
machine readable
U
قابل خواندن توسط ماشین
machine recognization
U
بازشناختی توسط ماشین
mowing machine
U
ماشین علف چینی
freezing machine
U
فریزر
[غذا و آشپزخانه]
pleating machine
U
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
plaiting machine
U
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
pleating machine
U
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
plaiting machine
U
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
cog in the machine
<idiom>
U
قطرهای از دریا
kidney machine
U
ماشینکمکیبرایافرادبیمار
machine hall
U
راهرویماشین
fuelling machine
U
ماشینسوخت
fax machine
U
فاکس
accept machine
دستگاه پذیرنده
sub-machine guns
U
تیربار خودکار
sub-machine guns
U
تیربار دستی
fax (machine)
U
دستگاه فکس
facsimile (machine)
U
دستگاه فکس
drilling machine
U
دریل
[ابزار]
boring machine
U
دریل
[ابزار]
drilling machine
U
مته برقی
[ابزار]
boring machine
U
مته برقی
[ابزار]
drilling machine
U
دستگاه مته
[ابزار]
boring machine
U
دستگاه مته
[ابزار]
sweeper
[machine]
U
ماشین خاکروب
dyeing machine
U
ماشین رنگرزی
sub-machine guns
U
مسلسل دستی
sub-machine gun
U
تیربار خودکار
sub-machine gun
U
تیربار دستی
three phase machine
U
ماشین سه فازه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com